محمد مهدی شهیدی
تکنولوژی و خصوصا فناوری اطلاعات با گسترش خود در جوامع، تغییرات بنیادی در بسیاری از مفاهیم و بنیان های فلسفی و اخلاقی ایجاد کرده اند. حجت الاسلام دکتر حمید شهریاری دبیر شورای عالی اطلاع رسانی از آغاز پذیرش این مسوولیت در سال 1385 توجه خاصی را مصروف تبیین و توضیح نسبت میان IT و اخلاق کرده است. با توجه به اهمیت پرداختن به این مباحث بنیانی با ایشان گفت و گویی انجام داده ایم که می خوانید.
لطفاً در آغاز با ذکر خلاصه ای از سوابق مطالعاتی خود در حوزه IT و اخلاق، به عنوان دبیر شورای عالی اطلاع رسانی که پس ازتغییر اساسنامه در دولت نهم، اینک وظیفه ساماندهی و سیاست گذاری برای تولید محتوا را بر عهده دارید از نظر مبانی معرفت شناختی و فلسفی، چه نسبتی را میان تکنولوژی و اخلاق برقرارمی دانید؟
با تشکر از وقتی که برای انجام این گفت وگوگذاشتید، در ذکر این که چه علاقه ای به این حوزه دارم بایستی عرض کنم که در سال 1375 با گذراندن یک سلسله واحدهای درسی در زمینه فلسفه اخلاق در حوزه علمیه قم تحت نظر اساتیدی نظیر دکتر “ملکیان” و “آقا شیخ صادق لاریجانی”- که در حال حاضر عضو شورای نگهبان هستند- با دکتر “بگن هوزن” که در امریکا زندگی وتحصیل کرده اند، با این حوزه آشنا شدم. پس از آشنایی اجمالی با این حوزه، و با اظهار علاقه مندی به آن، به توصیه یکی از اساتید، با فیلسوف متأخر امریکایی “السید مک اینتایر” آشنا شدم وبه این ترتیب، ورود من به حوزه فلسفه اخلاق از این جا آغاز شد. مهم ترین پروژه مطالعاتی من در این دوره – که سالیانی را به خود اختصاص داد- مطالعه و ترجمه سه اثر اصلی مک اینتایر تحت عنوان “در پی فضیلت”، “عدالتِ که، کدام عقلانیت”، و “سه تحقیق در فلسفه اسلامی”. بود. اما راجع به پرسش شما درباره نسبت تکنولوژی و اخلاق.
حوزه فلسفه اخلاق بخشی دارد به نام “اخلاق کاربردی” که در آن حوزه های خاص عمل انسانی مورد بررسی قرار میگیرد. مانند اخلاق پزشکی، که من عضو شورای آن هستم و یکی هم فن آوری اطلاعات. به اخلاق فن آوری اطلاعات تا دو سال پیش که به طور جدی وارد این عرصه (دبیری شورای عالی اطلاع رسانی) نشده بودم زیاد علاقه ای نداشتم، البته علاقه داشتم اما فرصت مطالعاتی نداشتم اما با ورود به این حوزه علاقه مند شدم.
آیا شما حوزه IT را از پزشکی تفکیک نمی کنید؟ آیا شما قایل به اینکه IT یک دگرگونی در حیطه های فلسفی و اخلاقی پدید آورده، نیستید؟ اخلاق پزشکی که از عهد دقیانوس بوده و پزشک ها از همان ابتدا سوگند نامه ای امضا میکنند منسوب به سقراط که در واقع اخلاق نامه پزشکی است؛ اما در مقابل IT پدیده ای متعلق به دوران مدرنیته است و از باب تحولاتِ بنیادی که در زندگی انسان هزاره سوم پدید آورده ومی آورد ؛ باید برای آن یک اخلاق جدید تعریف کرد. به نظر شما اینطور نیست؟
به نظر من از یک نظر بین اخلاق پزشکی و اخلاق IT هیچ تفاوتی وجود ندارد و از یک نظر هم تفاوت وجود دارد. از وجهی که اخلاق کاربردی به آن نگاه میکند هیچ فرقی بین آنها نیست. عمده مساله ای که باعث می شود یک موضوع وارد اخلاق کاربردی شود، آن است که یک سری مباحث جدید اخلاقی در آن حوزه پدید می آید. آن جا که یک بحث جدید اخلاقی پدید می آید، تبدیل به یک اخلاق کاربردی می شود و در کتاب ها آورده می شود. فرقی هم بین فنآوری اطلاعات و پزشکی نیست. پزشکی هم به خاطر امکاناتی که فنآوری اطلاعات برای آن فراهم کرده است وقبلاً این امکانات نبوده، اکنون سوالات خاصی ایجاد کرده است. شاید سقط جنین قبلاً هم امکانپذیر بوده، اما سقط جنین امروز با یک آمپول یا قرص ساده اتفاق می افتد، درحالیکه قبلا با انجام یک سری کارهای سخت انجام می شده است. یا موضوع “آسان مرگی”؛ قبلا خود کشی بسیار سخت و از طریق طناب دار، گلوله، چاقو، یا سلاح سرد و یا کمتر رگ زدن بوده است. اما امروزه خیلی راحت تر شده است، با ابزارهای بسیار ساده. “آسان مرگی” حوزه جدیدی است لذا در حوزه اخلاق کاربردی تفاوت چندانی نمی کند. البته خود فناوری اطلاعات نو و جدید است. مخصوصا با ورود وب که آن را متفاوت و ویژه ترکرده است. از نظر اخلاق کاربردی با هم اشتراک تام و تمام دارند. و اشتراک آنها در این است که مساله جدید ایجاد کرده است. اعم از اینکه خودش جدید بوده است مانند IT و یا نبوده است مانند پزشکی و حقوق. و این در حقیقت نسبتی است که بین اخلاق کاربردی و فناوری اطلاعات وجود دارد.
اگر از بعد کاربردی به موضوع نگاه کنیم، دیگر اخلاق پزشکی اسلامی و غیراسلامی نداریم. یک اخلاق جهان شمول وجود دارد که تمام پزشکان در سراسر دنیا ملزم به رعایتِ آن هستند. اما IT در تمام سطوح زندگی راه یافته و بسیاری از قواعد و مفاهیم را دگرگون کرده است.
وقتی داریم از اخلاق کاربردی صحبت می کنیم باید از یک سری اصول استفاده کنیم و بر اساس آن اصول در حوزه کاربردی نظر دهیم. مثلا در حوزه سقط جنین اگر شما بنیان تفکرتان لیبرالی باشد، یعنی بالاترین ارزش اخلاقی شما آزادی باشد، وقتی وارد بحث سقط جنین شوید استدلال می کنید که جنین بخشی از بدن مادر است و همانطور که مادر می تواند ناخن خود را کوتاه کند، حق دارد قسمتی از بدن خود، که البته هنوز روحی در آن دمیده نشده است را، از خود جدا کند. لذا آن بنیان شما را آنگونه هدایت می کند. اما اگر شما اینطور به قضیه نگاه کنید که درست است این جنین یک تکه از اندام مادر است، اما مانند ناخن یا مو نیست، بلکه توانائی تبدیل شدن به یک موجود زنده دیگر را دارد، زیرا در واقع یک انسان بالقوه است و انسان بالقوه هم حقوقی دارد مانند مادر. این تفکر لیبرالیستی است بر مبنای حقوق بشر. لذا برای بچه هم حقوقی قایل است، زیرا بنیان هنجاری در این تفکر حقوق بشر است. در مقابل آن تفکر سود انگارانه است که منفعت یا سود طرف را در نظر می گیردیعنی اینکه سقط جنین یا حفظ آن، کدام یک سودمندتر است؟ که این نوعی تفکر سود انگارانه ی مادی گرا است که شارح آن هم جان استوارت میلز است. بنیان در اینجا منفعت است.
در مقابل اینها یک دیدگاه اسلام گرایانه داریم که معتقد به حقوق الهی است. دراین دیدگاه معتقدیم که این جنین یک امر الهی و یک موهبت الهی است و ما مالک آن نیستیم و حق نداریم که در برابر آن تصمیم گیری کنیم بلکه آن امانتی است در اختیار ما و این حیاتِ این جهانی است، و خدا هم گفته که باید چه کنیم. و حتی اگر به طور طبیعی هم سقط شود باید دیه آن را پرداخت و اگر روح در آن حلول کرده باشد که دیگر در آن مورد مادر قاتل است. بنیان این تفکر معرفت الهی است یعنی رضایت الهی بالاترین ارزش حیات است. اخلاق فناوری اطلاعات هم همین طور است. ما باید ببینیم که ما در مواضع خودمان و مبتنی بر ارزش های خودمان در اخلاق هنجاری چگونه عمل می کنیم و بعد بر اساس آن تصمیمات متفاوتی اتخاذ کنیم.
یک مثال هم در حوزه IT بیاورید تا بحث را روشن تر کند.
بله مثالی که می توان در اینجا آورد بحث حریم خصوصی است. آزادی مطلق لیبرالی اقتضا دارد هر کسی هر عملیاتی را انجام دهد تا به نفع حداکثر برسد، لذا ما نباید قایل به حریم خصوصی باشیم. البته خود این مساله که حریم خصوصی چیست جای اختلاف دارد. مثلا برای بعضی علما، نام کوچک همسرشان جزء حوزه خصوصی آنها محسوب می شود، یا خانم ها دوست ندارند سن خود را بگویند یعنی حریم خصوصی آنهاست. اما در عین حال می بینیم که در گواهینامه های تصدیق، هم اسم کوچک و هم سن آنها نوشته شده است. لذا باید ابتدا روشن کنیم که حریم خصوصی چیست؟ و این مبتنی بر این است که شما در فلسفه قایل به چه تفکری هستید. در مورد حریم خصوصی، اسلام هم برای خودش دیدگاه و رویکردی دارد و بعضی تعبیرها مبتنی بر این است که مثلا اگر کسی نامه کسی را بخواند مثل این است که به چیز وقیح و بدی در او نظر کرده است. لذا این دیدگاه اسلام است که برای تفرّد انسانی و جایگاه انسانی و خصو صیت انسانی اهمیت خاصی قایل است. حتی برای کسی که دارد مخفیانه گناه انجام می دهد، تجسس را منع کرده است. تجسس در اینکه او دارد گناهی را مرتکب می شود، خود گناه بزرگی تلقی می شود. مثلا از بالای پشت بام سرک کشیدن منزل همسایه و تجسس در اینکه او مشروب می خورد یا نه مذمت شده است و بسار بسیار تعبیرهای عجیبی در مورد آن شده است. و حتی نص صریح قرآن است که “و لا تجسسوا.. “
بر این اساس الان ما مجاز نیستیم که نامه های افراد را باز کنیم مگر یک استثنائاتی وجود داشته باشد. اما این موضوع، که گستره این استثنائات چیست در جای خود بحث شیرینی است. مثلا من در دانشگاه منچستر شاهد بودم که ابتدا از کاربر امضا می گیرند که بعد از کار با کامپیوتر چنانچه دستگاه ویروسی شد، بتوانند باکس او را باز کنند، که البته خود این امضا گرفتن با توجه به اینکه شما چه مبنای جامعه گرایانه یا نحله فکری دارید متفاوت می شود.
در حال حاضردر حوزه کاربردی فناوری اطلاعات، قوانینی که فی المثل برای حریم خصوصی اعمال می شود، یا قوانینی که اساس کار سازمان های امنیتی قرار می گیرد، یا برخی اعمال که خود سرانه انجام می شوند، بر چه مبنایی مبتنی هستند؟
خیلی خوب شد که شما توجه به این استثناها دارید. بحثی که ما در مورد کشور های غربی می کنیم غیر از عملی است که در حوزه اجتماعی از آنها می بینیم. ما در فضای نظری بحث می کنیم و این جدا از واقعیتی است که از آنها در اجتماع شاهدیم. به عنوان مثال شاهد برخوردهای وحشیانه سربازهای امریکائی در جنگ هستیم، صحنه هائی که امروزه بسیار از استکبار جهانی سر می زند. اما جدای از اینکه عمل اجتماعی آنها عمدتا سلطه گر و متوحش است و این توحش از امریکا به اروپا نیز سرایت کرده است زیرا اروپائی ها این توحش را نوعا از امریکائی ها و آنها هم از مادر نازاد خود انگلیس به ارث بردند. البته منظور ما از امریکا دولت امریکا و روحیه سلطه گر و توحش آن است. اما در بحث نظری این مباحث از این کشور به آن کشور متفاوتند مثلا خود سقط جنین…
لطفا مثال هایی در حوزه فناوری اطلاعات بیاورید.
در حوزه فناوری اطلاعات هم همین طور است، مثلا فرض کنید یکی از مسایل فناوری اطلاعات بحث پورنو است که در کشور ها متفاوت است، در امریکا بسیار باز است و گسترده. ولی در برخی کشور ها مانند فرانسه پورنوی کودکان محدودیت دارد، اما پورنو بزرگسالان محدودیتی ندارد. درکشورهای دیگر مانند کشور های اسکاندیناوی دسترسی به تصاویر پورنو محدودتر است، با این استدلال که بعضی از امور مخالف شان انسانی تلقی می شوند، البته نه اینکه ممنوع باشند اما محدودیت دارند و قبیح اند. در سفری که به آتن داشتم رئیس دادگستری سوئد که یک زن بود، معتقد بودکه مسایل پورنو نباید به فناوری اطلاعات راه پیدا کنند زیرا بسیار گسترده هستند. مسئول فرانسوی WSIS، “دلا چا” می گفت که در پاریس و یونسکو ما قایل به این حرف ها نیستیم و با پورنوی بزرگسالان در حوزه فناوری اطلاعات مشکلی نداریم. او خطاب به من گفت: “ما در بن مایه های فکری و اصولی مان با هم یکی نمی شویم که بنشینیم و بیانیه بنویسیم و امضا کنیم. چون در مبانی با هم مشکل داریم لذا مشکل است که بتوانیم در نوشتن بیانیه ای مشترک با هم توافق کنیم”. به هر حال آن خانم سوئدی معتقد بود که مسایل پورنو حتی برای بزرگسالان هم بایستی محدود باشد. از نظر او “برهنه شدن یک انسان در برابر انسان دیگر مخالف کرامت انسانی است، این امر برای حیوانات محدودیتی ندارد اما برای ما به عنوان انسان مهم است. ما نه تنها به پوشش داشتن بلکه به چگونگی پوشش هم اهمیت می دهیم”. باری قوانین و ضوابط بر اساس مبنای تفکرات حاکم بر جامعه استخراج می شوند و البته این می تواند در جای خود یک پروژه تحقیقاتی باشد.
شورای عالی اطلاع رسانی که می خواهد تولید محتوا را سامان دهی کند، بر چه مبنائی این امر را انجام می دهد؟ یکی از بحث های اساسی درآن که خود شما نیز اشاره فرمودید، اخلاق است در این زمینه چه تمهیدی اندیشیده شده است؟
بله. البته اخلاق، بخشی ازحوزه های عقلی است و این موارد کاملا الگو برداری شده از کشور های غربی هستند. البته در بخش های قابل ملاحظه ای مسایل بومی و خاص خودمان هستند. این مسایل تنها مختص به مسایل دینی نمی شوند بلکه – من این مثال را سر کلاس های فلسفه اخلاقم نیز می زنم:ما درکل زندگی مان، رفت و آمد مان، غذا خوردن مان، عادات و سلایق خاص خود را داریم که با کشور های دیگر متفاوت است. خود این امر سبب می شود که ما قوانین و مقررات خاص خودمان را داشته باشیم.
در “سند حریم خصوصی” که تدوین آن توسط شورا انجام می شود، گویا بخشی از مبانی اخلاقی آن الگو برداری شده است، اما مبانی بخش های عمده ای از آن الگو برداری نشده است. این بخش ها یی که بر اساس الگوهای دینی مان متفاوتند، حد اقل در بیان یا به صورت سند، بر چه مبنائی آورده شده است؟ آیا به طور مشخص قایل به این بوده اید که در برخی از موارد ازمراجع تقلید، برای مسایل اخلاقی حکم اجتهاد بگیرد؟ ما به هر حال با این مسایل رو به رو هستیم، اینکه چگونه حریم خصوصی را قانونی کنیم بایستی بر یک مبنائی استوار باشد. برای این بخش چه تمهیدی اندیشیده اید ؟با توجه به بحث تفاوت که اشاره فرمودید، اینکه ما اصلا آدم های متفاوتی هستیم، و این قوانین فناوری قبل ازاینکه بخواهد اسلامی شود بایستی بومی شود. یکی از بحث های حوزه خصوصی عرف، جامعه و اخلاق است. برای این مساله چه مبنائی اندیشیده شده است؟ آیا در شورای عالی اطلاع رسانی فکری برای این موضوع شده، و آیا کار گروهی شکل گرفته است؟
خود فناوری اطلاعات جدید است، اخلاق برای ما ( پژوهشگران حوزه اخلاق در ایران) دانشی نوپا و جدید است. ما تازه توانسته ایم رشته اخلاق را به عوان یک رشته دانشگاهی تصویب کنیم. در حوزه های علمیه نیز درس تخصصی اخلاق در دوره های آموزشی وجود ندارد گرچه اخلاق عملی و توصیه های عملی وجود دارد. اما درس اخلاق به عنوان یک رشته درسی وجود ندارد. واین مسایل ما را دچار بحران در حیطه نظریه پردازی می کند. طی کردن این بحران ها نیاز به زمان و نیروی انسانی دارد. تربیت متخصص در این حوزه نیازمند گذرزمان است. به هرحال در حال حاضر هر کاری در این زمینه با الگو برداری از جوامع بین المللی صورت می گیرد. از انجا که فناوری از غرب آمده است لذا نیازهای اخلاقی آن نیز از غرب می آید. و ما خواسته یا نا خواسته مجبوریم گام های اولیه مان را از جائی شروع کنیم که آنها گام های خود را به پایان رسانده اند. منتهی بعد از اینکه الگوهای غربی را بررسی کردیم و دیدیم که قابلیت بحث و پذیرش دارند، نه اینکه بگوییم صد درصد قابل قبول اند. بایستی حساسیت های خودمان را در مورد ان لحاظ کنیم و نسبت با آنها..
منظور از این “خودمان” که قرار است مبنا قرار گیرد، چیست؟
از منظر ما مبنا اخلاق اسلامی است. مثلا در مناسبات رابطه بین دختر ها و پسرها ما الگوهای خاص اسلامی خودمان را داریم. ارزش های خاصی بر مناسبات ما حاکم است و مبناهای اعتقادی ما در اینجا تعیین کننده هستند.
آقای دکتردر دنیای فناوری اطلاعات، رابطه مجازی است.
هیچ فرقی نمی کند.
یعنی همه چیز روشن است؟
نه من نمی خواهم بگویم همه چیز روشن است، نیاز به توجه به برخی امور را مشخص می کنم. اگر روشن نبود نیازی نبود تا ما “سند محرمانه اخلاق اسلامی فناوری اطلاعات” را تدوین کنیم. البته مسأله وضوح حکمی ندارد. در اینجا حتی موضوعات آن نیز مشخص نیست. ولی ما معیارهایی داریم، بحث بر سر این است که ما چگونه می خواهیم به آن اخلاق “خودی” برسیم. ما یک سری معیارهای کلی داریم که از عدالت برخاسته است. مهترین آن هم خدا محوری است. عشق به امام حسین، ایام رمضان،… اینها اعتقادات عمیق دینی است. این اعتقادات عمیق دینی در اینجا هم سر ریز می شود و وجود دارد و تاثیر گذارند، و ریشه اولیه این بنیان ها عدالت و آزادی است. ما لیبرال نیستیم اما با آزادی مخالف نیستیم.
آقای دکتر حدود این مسایل را چه کسی تعیین می کند؟
خود اخلاق و قواعد شرع دقیقا تعیین کننده است.
اما اینها برای شرع مسایل جدیدی اند.
بله البته این مسایل از مستحدثات هستند. کسانی می توانند در مورد آن حکم دهند که با موضوع آشنایی داشته باشند. آشنایی با موضوع نیازمند این است که کسانی که با موضوع ها و حوزه های شرع آشنائی دارند و بر آنها مسلط و آگاهند بر این حوزه ها نیز اشراف داشته باشند. وجود متخصصان بین رشته ای در این میان بسیار ضروری به نظر می رسد. اینها همه از خلاءهایی است که امیدواریم با سرمایه گذاری و تاکیداتی که بزرگان بر این حوزه دارند، نظریه پردازی در این حوزه را حل کنیم. من خودم هم در این زمینه پیشگام هستیم. بعضی ها هستند که پیشگام اند. ویژگی پیشگامان این است که ابزاری می شوند تا دیگران از روی آن رد شوند، آنها می روند تا فنا شوند.
تمام تلاش ما بر این است تا مسایل و احکام را توضیح دهیم و یا بتوانیم برخی ملاحظات دینی را در این حوزه وارد کنیم. و اینها همه تلاش هایی است که ما به عنوان یک پیشگام در این حوزه وارد می کنیم.