مروری بر دیدگاه ها وسیاست های در پیش گرفته شده توسط دولتمردان وقانونگذاران اصول گرا تنها خبر از حاکمیت تفکری می دهد که قصد اخراج زنان را از عرصه عمومی را داشته و همین حضور حد اقلی را هم که با وجود هزاران مانع وسد به دست آورده اند، تاب نیاورده و او را بیش از انکه زن با هویت مستقل خویش بدانند، مادر و همسر می دانند والبته گویی این روزها بازیگردانان فرهیخته دانشگاهی، نقش دیگری هم برای او قائل گردیده اند!
در هنگامه ای که خوان مهرورزی گسترده شده، زنان ایرانی بیش از پیش در معرض وهجمه خشونت سیاسی قرار گرفته اند، خشونت سیاسی که با عملکرد اهرم های قدرت رسمی دستگاه سیاسی علیه زنان اعمال می گرددومحصول عملکرد فرهنگی دولتمردان می باشد.
درجامعه ایران امروز ما که دین و دولت با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند وحکومت دینی بسیاری از اعمال دولت را توسط تئوری هایی با دیدگاهی خاص از دین توجیه می کند، روز به روز ما شاهد هرچه بیشتر سترگ شدن ریشه های خشونت سیاسی هستیم وقامت دختران دانشجو نیز از این قاعده مستثنی نبوده واین استناد و توجیه اعمال توسط دین دوشادوش هنجارهای اجتماعی که مبنی بر مردسالاری است، خشونت سیاسی علیه دختران دانشجو راتقویت کرده که در ذیل به مصادیق آن اشاره می نماییم:
1- دستگیری، زندان، تعلیق ومحرومیت از تحصیل دختران دانشجو به بهانه هایی از قبیل اقدام علیه امنیت ملی و برهم زدن نظم دانشگاه. دراین صورت باید پرسید اگر هم دختران دانشجوی ما امنیت ملی را برهم می زنند، چرا دستگاه قضایی رسیدگی کننده با جامعه روراست نیست و از عهده اثبات جرم آنان عاجز مانده است؟ چرا مصادیق این برهم زنندگی را که نامش اتفاقا بسیار بزرگ است و اگر به هم بخورد زندگی همه افراد جامعه را دچار مشکل می کند، تابه حال فاش نکرده است؟
2- تعیین چگونگی و نحوه پوشش وآرایش دختران دانشجو ودخالت در معاشرت ها ی آنان به بهانه ی ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی، به این ترتیب راه برای تجاوز به حریم شخصی و نقض آزادی های اولیه زنان با توجیه اجرای دستور دینی در سطح دانشگاه ها باز بوده و ما شاهد آن هستیم که افراد متولی بی هیچ ضابطه ای درجهت بسط وگسترش خشونت سیاسی در فضای دانشگاهی ایران گام برمی دارند. از ضرورت امربه معروف ونهی از منکر در جامعه اسلامی هیچ کس غافل نیست، اما سئوال این جاست آیا این فریضه دینی باید توسط دولت اجرا شود؟اگر درقانون ما چیزی در این رابطه داریم حد وحدود آن چیست؟
3- جداسازی؛ افراد داعیه دار دانشگاه اسلامی همواره تاکید بر حفظ و ایجاد حریم (البته با تعریف خاص خویش از آن) بین دانشجویان داشته و حتی در مواردی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر آن صحه گذارده، این روند جداسازی در سال های اخیر شتاب بیشتری گرفته است؛ از مصادیق آن می توان به جداسازی سرویس های دانشگاه ها از جمله سرویس های کوی اشاره نمود، افزایش کلاس هایی که تک جنسیتی برگزار می گردد، جلوگیری از اردو های دانشجویی مختلط و در عرصه جامعه ما حتی شاهد پارک ویژه بانوان نیز شده ایم این روند جداسازی یک عامل بازدارنده برای مشارکت پویای زنان در عرصه های مبارزاتی تبدیل می شود.
4- تاکید برآداب ورسوم منسوخ و تکیه بر نقش زن خانگی:
در دنیای امروز که اگر جامعه ای رو به رشد و تکامل نهاده از بارزترین مولفه هایش حضور زنان تحصیلکرده در عرصه بازار های اقتصادی آن می باشد جایگزینی محورهای تسهیل ازدواج و تحکیم خانواده به جای الویت دادن به اشتغال قشر عظیم دختران تحصیلکرده و پس از ان اجرای طرح هایی از قبیل سهمیه بندی جنسیتی که سبب ایجاد محدودیت جهت ورود دختران به دانشگاه ها گردید.، طرح مباحثی از قبیل هزینه بر بودن تحصیل زنان و تصاحب مشاغلی که می تواند به مردان به عنوان یک سرپرست خانواده وکسی که باید نفقه زن را تامین نماید وبیان مسائلی از این دست که خروج زنان از خانه وحضور آنان در جامعه سبب کم رنگ شدن وظیفه مادری آنان میگردد، سبب نیرومند تر شدن آیین ها ی کهن و آداب ورسوم محلی و بومی که سالهاست که دختران دانشجو در پی زدودن این زنگارها از اذهان عمومی هستند می شود ودولت به جای آنکه به مدد دختران دانشجو بیاید و با برخورد قاطع خویش مانع اعمال خشونت گردد، خود بر این آتش خرمن می افزاید.
5- عدم تبعیت از قانون، اعمال سلیقه و سوء استفاده از جایگاه حکومتی خویش :با توجه به روند انتصابی شدن ریاست دانشگاه ها و نیروهای زیر مجموعه انها وعدم مشارکت اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه ها در فرآیند تصمیم گیری ها، تصمیمات و نحوه اجرای انها تابع سلیقه ها وگرایش های دینی و سیاسی افراد گردیده و فرصت مناسبی را درجهت پیشبرد اهداف افرادی که در یک نظام آکادمیک واقعی چایگاهی نخواهند داشت را فراهم آورده است، مدیرانی که نه دغدغه علمی شدن دانشگاه را دارند ونه حتی لحظه ای به جایگاه خطیری که بر آن تکیه زده اند می اندیشند که اگر اینگونه نبود ما شاهد این فجایع انسانی توسط افرادی که باید حافظان آرامش خاطر دانشجویان باشند نه قاتل آبرو و جانشان، نبودیم.
شلاق اتفاقات رقت باری که در این دو هفته بر پیکر جامعه دانشگاهی ایران فرو نشست بار دیگر نقاب از چهره کریه افرادی مقدس ماب که در زیر لوای دین پنهان گشته اند وداعیه دار مدیریت دینی و حفظ نظم و امنیت هستند، برداشت واین پرسش را در اذهان ایجاد نمود که چرا پس از گذشت این همه سال از انقلابی که ادعا میکنند به زنانمان عزت ویژه ای بخشیده وحضور آنان را در عرصه عمومی جامعه در محیطی به دور از دغدغه های جنسی فراهم آورده هنوز از فراهم آوردن محیط امنی برای دختران دانشجو در دانشگاه هم عاجز است.
بهای خشونت سیاسی علیه دختران دانشجو به سبب فرودستی غالب زنان و سایه سنگین و شوم حیای دخترانه در فضایی که خانواده حرف اول و اخر را میزند، هزینه گزافی است وسبب آسیب های شدید روانی، عاطفی وجسمی آنان می گردد وچه کسی پاسخگوی لطمات وارده به این دختران آسیب دیده خواهد بود؟ چه کسی از حال آن دخترک دانشجوی زنجانی خبر داردکه روزهایش به چون وچند می گذرد؟
منبع: ادوار نیوز