دختران دانشجو زیر سایه خشونت سیاسی

نویسنده

vidakhosravii.jpg

مروری بر دیدگاه ها وسیاست های در پیش گرفته شده توسط دولتمردان وقانونگذاران اصول گرا تنها خبر از ‏حاکمیت تفکری می دهد که قصد اخراج زنان را از عرصه عمومی را داشته و همین حضور حد اقلی را هم ‏که با وجود هزاران مانع وسد به دست آورده اند، تاب نیاورده و او را بیش از انکه زن با هویت مستقل خویش ‏بدانند، مادر و همسر می دانند والبته گویی این روزها بازیگردانان فرهیخته دانشگاهی، نقش دیگری هم برای ‏او قائل گردیده اند!‏

در هنگامه ای که خوان مهرورزی گسترده شده، زنان ایرانی بیش از پیش در معرض وهجمه خشونت سیاسی ‏قرار گرفته اند، خشونت سیاسی که با عملکرد اهرم های قدرت رسمی دستگاه سیاسی علیه زنان اعمال می ‏گرددومحصول عملکرد فرهنگی دولتمردان می باشد.‏

درجامعه ایران امروز ما که دین و دولت با یکدیگر پیوندی ناگسستنی دارند وحکومت دینی بسیاری از اعمال ‏دولت را توسط تئوری هایی با دیدگاهی خاص از دین توجیه می کند، روز به روز ما شاهد هرچه بیشتر ‏سترگ شدن ریشه های خشونت سیاسی هستیم وقامت دختران دانشجو نیز از این قاعده مستثنی نبوده واین ‏استناد و توجیه اعمال توسط دین دوشادوش هنجارهای اجتماعی که مبنی بر مردسالاری است، خشونت ‏سیاسی علیه دختران دانشجو راتقویت کرده که در ذیل به مصادیق آن اشاره می نماییم:‏

‏1- دستگیری، زندان، تعلیق ومحرومیت از تحصیل دختران دانشجو به بهانه هایی از قبیل اقدام علیه امنیت ‏ملی و برهم زدن نظم دانشگاه. دراین صورت باید پرسید اگر هم دختران دانشجوی ما امنیت ملی را برهم می ‏زنند، چرا دستگاه قضایی رسیدگی کننده با جامعه روراست نیست و از عهده اثبات جرم آنان عاجز مانده ‏است؟ چرا مصادیق این برهم زنندگی را که نامش اتفاقا بسیار بزرگ است و اگر به هم بخورد زندگی همه ‏افراد جامعه را دچار مشکل می کند، تابه حال فاش نکرده است؟

‏2- تعیین چگونگی و نحوه پوشش وآرایش دختران دانشجو ودخالت در معاشرت ها ی آنان به بهانه ی ‏ضرورت امر به معروف و نهی از منکر در جامعه اسلامی، به این ترتیب راه برای تجاوز به حریم شخصی ‏و نقض آزادی های اولیه زنان با توجیه اجرای دستور دینی در سطح دانشگاه ها باز بوده و ما شاهد آن هستیم ‏که افراد متولی بی هیچ ضابطه ای درجهت بسط وگسترش خشونت سیاسی در فضای دانشگاهی ایران گام ‏برمی دارند. از ضرورت امربه معروف ونهی از منکر در جامعه اسلامی هیچ کس غافل نیست، اما سئوال ‏این جاست آیا این فریضه دینی باید توسط دولت اجرا شود؟اگر درقانون ما چیزی در این رابطه داریم حد ‏وحدود آن چیست؟

‏3- جداسازی؛ افراد داعیه دار دانشگاه اسلامی همواره تاکید بر حفظ و ایجاد حریم (البته با تعریف خاص ‏خویش از آن) بین دانشجویان داشته و حتی در مواردی شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز بر آن صحه گذارده، ‏این روند جداسازی در سال های اخیر شتاب بیشتری گرفته است؛ از مصادیق آن می توان به جداسازی ‏سرویس های دانشگاه ها از جمله سرویس های کوی اشاره نمود، افزایش کلاس هایی که تک جنسیتی برگزار ‏می گردد، جلوگیری از اردو های دانشجویی مختلط و در عرصه جامعه ما حتی شاهد پارک ویژه بانوان نیز ‏شده ایم این روند جداسازی یک عامل بازدارنده برای مشارکت پویای زنان در عرصه های مبارزاتی تبدیل ‏می شود.‏

‏4- تاکید برآداب ورسوم منسوخ و تکیه بر نقش زن خانگی:‏

در دنیای امروز که اگر جامعه ای رو به رشد و تکامل نهاده از بارزترین مولفه هایش حضور زنان ‏تحصیلکرده در عرصه بازار های اقتصادی آن می باشد جایگزینی محورهای تسهیل ازدواج و تحکیم خانواده ‏به جای الویت دادن به اشتغال قشر عظیم دختران تحصیلکرده و پس از ان اجرای طرح هایی از قبیل سهمیه ‏بندی جنسیتی که سبب ایجاد محدودیت جهت ورود دختران به دانشگاه ها گردید.، طرح مباحثی از قبیل هزینه ‏بر بودن تحصیل زنان و تصاحب مشاغلی که می تواند به مردان به عنوان یک سرپرست خانواده وکسی که ‏باید نفقه زن را تامین نماید وبیان مسائلی از این دست که خروج زنان از خانه وحضور آنان در جامعه سبب ‏کم رنگ شدن وظیفه مادری آنان میگردد، سبب نیرومند تر شدن آیین ها ی کهن و آداب ورسوم محلی و بومی ‏که سالهاست که دختران دانشجو در پی زدودن این زنگارها از اذهان عمومی هستند می شود ودولت به جای ‏آنکه به مدد دختران دانشجو بیاید و با برخورد قاطع خویش مانع اعمال خشونت گردد، خود بر این آتش ‏خرمن می افزاید.‏

‏5- عدم تبعیت از قانون، اعمال سلیقه و سوء استفاده از جایگاه حکومتی خویش :با توجه به روند انتصابی ‏شدن ریاست دانشگاه ها و نیروهای زیر مجموعه انها وعدم مشارکت اعضای هیئت علمی و اساتید دانشگاه ‏ها در فرآیند تصمیم گیری ها، تصمیمات و نحوه اجرای انها تابع سلیقه ها وگرایش های دینی و سیاسی افراد ‏گردیده و فرصت مناسبی را درجهت پیشبرد اهداف افرادی که در یک نظام آکادمیک واقعی چایگاهی نخواهند ‏داشت را فراهم آورده است، مدیرانی که نه دغدغه علمی شدن دانشگاه را دارند ونه حتی لحظه ای به جایگاه ‏خطیری که بر آن تکیه زده اند می اندیشند که اگر اینگونه نبود ما شاهد این فجایع انسانی توسط افرادی که باید ‏حافظان آرامش خاطر دانشجویان باشند نه قاتل آبرو و جانشان، نبودیم.‏

شلاق اتفاقات رقت باری که در این دو هفته بر پیکر جامعه دانشگاهی ایران فرو نشست بار دیگر نقاب از ‏چهره کریه افرادی مقدس ماب که در زیر لوای دین پنهان گشته اند وداعیه دار مدیریت دینی و حفظ نظم و ‏امنیت هستند، برداشت واین پرسش را در اذهان ایجاد نمود که چرا پس از گذشت این همه سال از انقلابی که ‏ادعا میکنند به زنانمان عزت ویژه ای بخشیده وحضور آنان را در عرصه عمومی جامعه در محیطی به دور ‏از دغدغه های جنسی فراهم آورده هنوز از فراهم آوردن محیط امنی برای دختران دانشجو در دانشگاه هم ‏عاجز است.‏

بهای خشونت سیاسی علیه دختران دانشجو به سبب فرودستی غالب زنان و سایه سنگین و شوم حیای دخترانه ‏در فضایی که خانواده حرف اول و اخر را میزند، هزینه گزافی است وسبب آسیب های شدید روانی، عاطفی ‏وجسمی آنان می گردد وچه کسی پاسخگوی لطمات وارده به این دختران آسیب دیده خواهد بود؟ چه کسی از ‏حال آن دخترک دانشجوی زنجانی خبر داردکه روزهایش به چون وچند می گذرد؟

منبع: ادوار نیوز