ما به ترس های مان می خندیم تا از شدت آن بکاهیم، این چنین است که “کمدی ماکابر” در تئاتر، سینما، ادبیات و کارتون همواره مورد توجه بوده است. طنزی که اساس آن با دهشتناک ترین پدیده ها عجین شده؛ شوخی با مرگ، اضمحلال و فروپاشیدگی کالبد، اشباح و ارواح و این قبیل کابوس های ابدی و ازلی بشر… و چارلز آدامز بی شک از بزرگان این وادی در کارتون آمریکا است.
درباره چارلز آدامز کارتونیست آمریکایی
استاد ماکابر
ما به ترس های مان می خندیم تا از شدت آن بکاهیم، این چنین است که “کمدی ماکابر” در تئاتر، سینما، ادبیات و کارتون همواره مورد توجه بوده است. طنزی که اساس آن با دهشتناک ترین پدیده ها عجین شده؛ شوخی با مرگ، اضمحلال و فروپاشیدگی کالبد، اشباح و ارواح و این قبیل کابوس های ابدی و ازلی بشر. چارلز آدامز بی شک از بزرگان این وادی در کارتون آمریکا است.
”چارلز آدامز” متولد 1912 وستفیلد نیوجرسی، بر خلاف آنچه که همگان از گذشته یک کارتونیست ماکابر انتظار دارند کودکی و نوجوانی شاد و بی دغدغه ای داشت. نمی توان رد پای چندانی از شوخی های سیاه و فضاهای ترسناک آثارش، در تجربیات شخصی آدامز یافت یا لا اقل این ارتباط، چندان رو و سطحی نیست. او پیش از این که از دبیرستان وستفیلد فارغ التحصیل شود، قدرت خلاقه خود را در چندین و چند کارتون که برای نشریه دانش آموزی “ویتروین” ترسیم کرده بود به نمایش گذاشت. پسری بود اجتماعی و محبوب دوستان که تنها قوه طنزی متفاوت با دیگران داشت. آدامز تحصیلات عالی را در چند دانشگاه معتبر ادامه داد از جمله دانشگاه “کول گیت”، مرکز آموزش عالی هنر نیویورک و دانشگاه “پنسیلوانیا” که ساختمانی را به نام او کرده و در مقابل آن تندیس کاراکترهای “ خانواده آدامز”- معروف ترین مخلوقات تخیلی این کارتونیست – را قرار داده است.
پیش تر، در بررسی زندگی هنرمندان نخبه گرا و کارتونیست های تلخ اندیش دهه های شصت و هفتاد، “جنگ جهانی دوم” را به عنوان حلقه مشترک زنجیره تجربیات و بزرگترین خاستگاه تلخی و بدبینی ذهنیت آنان دیده بودیم. توپور، سیرل، گروس و بسیاری دیگر تجربیات دهشتناکی از فاجعه جنگ داشتند اما “چارلز آدامز” این واقعه تاریخی را هم به راحت ترین شکل ممکن پشت سر گذاشت و به جای جبهه های نبرد، دوران خدمت را به عنوان انیماتور در مرکز فیلمسازی و عکاسی ارتش در نیویورک به کار بر روی فیلم های آموزشی گذراند. شاید بتوان یکی از دلایل تفاوت های بنیادین طنز ترسناک “آدامز” را با بزرگان طنز سیاه اروپا در همین تجربیات متفاوت دانست. در آثار اکثر کارتونیست های تلخ اندیش، “مرگ” و تباهی” با ذهنیت پشت ایده درهم تنیده است، کارتون بیننده را با ترس های فلسفی اش رو به رو می کند، او را بی دفاع در برابر آنها قرار می دهد و با ترسی وجودگرایانه تنها می گذارد. “آدامز” اما، مرگ و تباهی را دستاویز شوخی قرار می دهد و با “وحشت”، بازی می کند. ورای شوخی های ترسناک اش، او مثل اکثر کارتونیست های معتبر مطبوعات آمریکا، اجتماع و اخلاقیت را هدف می گیرد و علیرغم ذائقه غریب و متفاوت اش، همچنان برای مصرف مخاطب عام کار می کند. “خانواده آدامز” معروف ترین مجموعه کارتون های او که در دهه 1930 جزو محبوبترین بخش های نشریه نیویورکر بود، با مسخ “خانواده رؤیایی آمریکایی”، باورهای اجتماعی و اخلاقی زمانه را به سخره می گرفت و “آدامز” را منتقدی تیزبین و حساس نشان می داد.
آدامز آثار مطبوعاتی، تبلیغاتی و کتاب های متعدد دارد اما بیشتر شهرت و محبوبیت خود را مدیون “خانواده آدامز” است. این مجموعه، با قرار همکاری “چارلز آدامز” و نویسنده معروف داستان های تخیلی “ری برادبری” آغاز شد. دو دوست قرار بود مجموعه ای داستانی و مصور، مشترکاً کار کنند که محور آن خانواده ای غریب و نامألوف باشد. این همکاری به سرانجام نرسید و دو هنرمند، هر کدام مسیر خود را پی گرفتند که در مورد “برادبری” به کتاب “خانواده الیوت” منتج شد و آدامز را به “خانواده” ترسناک و غریب اش رساند.
این مجموعه کارتون از تک تصویر های سیاه و سفید مرکبی تشکیل شده که هر کدام شوخی کوچکی با اعضای غیر عادی آن دربر دارد که هر شوخی با شرح مختصری زیر تصویر، کامل می شود. اعضای خانواده، زن و شوهری غریب با فرزندانی ترسناک و نوکرهایی به شکل و شمایل خون آشام و هیولا و یک دست بریده متحرک به اسم “چیز” هستند که در خانه گوتیک جن زده ای، زندگی خوش و خرمی کنار یک قبرستان دارند. “خانواده آدامز” الهام بخش دو سریال تلویزیونی، دو مجموعه انیمیشن محبوب در دهه های شصت و هفتاد و دو فیلم سینمایی پر فروش در دهه نود ( با بازی رائول جولیا، انجلیکا هیوستن و کریستینا ریچی کودک سال) شد که هر کدام در ایام هالووین، بارها و بارها از شبکه های تلویزیونی به نمایش درآمده اند.
نویسنده زندگی نامه آدامز جمله ای دارد که “آثار او، طراحی هایی عجین با حس انتقامجویی سرخوشانه هستند.” سال 1988 چارلز آدامز در هفتاد و شش سالگی درگذشت و دنیا را از موهبت انتقام گیری های سرخوشانه اش محروم ساخت.