انتشار گزارش جدید آژانس بین المللی انرژی هسته ای در باره پیشرفت های ایران در زمینه برنامه هسته ای این سئوال را پیش آورده است که آیا 30 سال تحریم ایران، کمکی به توقف برنامه هسته ای کرده است. هیچ شواهدی در دست نیست که فشار های اقتصادی باعث شده باشد تا آیت الله علی خامنه ای، رهبر ایران، مقایسه ای میان خطرات ادامه برنامه تولید سلاح هسته ای و مزایای توقف این روند انجام داده باشد. از سوی دیگر تحریم های فلج کننده هم چندان مورد نظر سیاستمداران غربی نیست چرا که آنها نگران افزایش قیمت نفت و نیز سخت تر شدن زندگی مردم ایران هستند.
ولی راه حل، قطع تحریم ها نیست. برعکس؛ باید تحریم ها را هوشمندانه تر و تشدید کننده تر کنیم.
فروش نفت، در حدود 2.3 میلیون بشکه در روز، بیش از 50 درصد از بودجه ملی ایران را تشکیل می دهد. بر اساس قوانین فعلی آمریکا، واردات نفت ایران ممنوع است ولی واردات گازوئیل حاصل از نفت ایران ممنوع نیست. مسلما تحریم ها باید با این صنعت قاطعانه تر برخورد کند. ولی در عین حال باید از افزایش قابل توجه قیمت نفت هم پرهیز کرد. اگر آمریکا فروش نفت خام ایران را مورد تحریم بین المللی قرار دهد، قیمت های نفت رشد زیادی خواهد کرد و منافع بیشتری را نصیب آیت الله خامنه ای خواهد کرد. در این حالت تهران با فروش نفت کمتری درآمد بیشتری خواهد داشت، در حالیکه مصرف کننده آمریکایی دچار مشکل خواهد شد.
ولی تحریم علیه بخش انرژی لزوما به افزایش قیمت نفت نمی انجامد؛ حتی شاید اثر عکس هم داشته باشد. واسنگتن فقط باید بیاموزد چگونه فشار را وارد کند.
ما باید تمام شرکت های مرتبط با انرژی را از اروپا و آسیا که با صنایع نفت ایران ارتباط دارند و با بانک مرکزی، سپاه پاسداران و شرکت نفت ملی ایران معامله می کنند، از کار کردن در آمریکا محروم کنیم. در همان زمان باید شرکت های کشورهایی که منافع کمی دربرنامه هسته ای ایران دارند و یا علاقه ای به جنبش سبز دموکراسی خواهی مردم ایران ندارند و حاضرند با به خطر انداختن دسترسی خود به بازار آمریکا به خرید نفت از ایران ادامه دهند را آزاد بگذاریم.
این اقدام تعداد خریداران نفت ایران را کاهش می دهد بدون اینکه لزوما مقدار نفت عرضه شده به بازار را کاهش دهد. با کاهش تعداد خریداران نفت ایران، شرکت های چینی شرایط بهتری برای چانه زنی و تخفیف گرفتن از تهران پیدا می کنند. در نتیجه دولت میلیارد ها دلار از درآمد نفت خود را از دست می دهد و قدرت آن نیز کاهش می یابد.
این برخورد شاید به مزاق برخی خوش نیاید چون باعث امتیاز دادن به چین خواهد شد. ولی اهداف تحریم ها، فشار اقتصادی بر ایران است و نه راضی کردن احساسات آمریکایی ها.
دولت اوباما آشکارا نگران آن است که تحریم های سخت باعث کاهش عرضه نفت در بازار شود. ولی حامیان این روش تحریم در کنگره در حال افزایش است. اکنون کنگره آمریکا خواستار تحقیق در زمینه فعالیت های بانک مرکزی ایران و دخالت احتمالی آن در فعالیت های تروریستی شده است. در صورت اثبات این موضوع، تحریم بانک بلافاصله اعمال خواهد شد.
ولی تحریم ها باید هدفدار باشند. با هدف گرفتن دقیق مبادلات نفتی می توانیم اثر تحریم ها را افزایش دهیم بدون اینکه از عرضه نفت بکاهیم.
درست مانند کوشش های دیپلماتیک دولت اوباما، تحریم ها را هم باید به عنوان پیش درآمدی اجتناب ناپذیر بر هرگونه اقدام شدید تر برای توقف برنامه هسته ای آیت الله خامنه ای، در نظر گرفت. آمریکا در جنگ سرد خود با ایران، تحریم ها را باید به عنوان ابزاری حیاتی در تضعیف تهران بکار گیرد. مسلما جمهوری اسلامی هم قدرت اتحاد شوروی سابق را ندارد. در همین دلیل تحریم ها، دیر یا زود، دشمن را به زانو در خواهد آورد.
منبع: نیویورک تایمز - 18 نوامبر