توافق هسته ای ایران و ۵+۱ از آنجا آغاز شد که آیت الله خامنه ای رویکرد جدیدی را در پرونده هسته ای اتخاذ کرد. وی پذیرفت برای “دفع شر” دشمن با “شیطان بزرگ” و “انگلیس خبیث” در آنچه وی “حق مسلم” نظام می دانست به مذاکره پردازد. وی این رویکرد جدید را “نرمش قهرمانانه” نامگذاری کرد.
به رغم این که آیت الله خامنه ای یکبار گفته بود “مذاکره با امریکا یعنی نفوذ دشمن”، وی با اتخاذ نرمش قهرمانانه نشان داد که در رویکرد هسته ای خود از سیاست آرمانگرایانه فاصله گرفته و سیاستی به شدت عمگرایانه (پراگماتیستی) در پیش گرفته است.
اینک با تصویب توافق هسته ای (برجام) در مجلس شورای اسلامی و تایید شورای نگهبان، نرمش و انعطاف آیت الله خامنه ای جامه عمل به تن کرده است. بر همه روشن است اگر نبود نظر مساعد و حمایت جانانه او از تیم مذاکره کننده، قطعا این مذاکرات نه آغاز می شد و نه ادامه می یافت. ظریف یک بار در مجلس خطاب به کسی او را خائن توصیف کرده بود، با عصبانیتی کم نظیر گفت: او [خامنه ای] که زبان برّان انقلاب است کافی است یک کلمه به من بگوید “نرو”.
اما، صرف نظر از نرمشی که همگان از آیت الله خامنه ای دیده اند، آیا وی توانسته نمایشی قهرمانانه نیز از خود به نمایش بگذارد؟
اهمیت این پرسش در آن است که اگر پاسخ به این پرسش منفی باشد، معنا و مفهوم رویکردی که آیت الله خامنه ای در سیاست خارجی بعد از سی و شش سال امتناع از مذاکره با امریکا برگزید، نه نرمشی قهرمانانه بلکه “نرمشی منفعلانه” و از روی ضعف بوده و اگر چنین باشد، آیا امریکا و متحدانش از اعمال فشار بر آیت الله کوتاه خواهند آمد؟
نرمش قهرمانانه چیست؟
عبارت نرمش قهرمانانه، تعبیری ابداعی از شخص آیت الله خامنه ای است که در نه ادبیات جمهوری اسلامی و نه در ادبیات سیاسی جهان هیچگاه سابقه نداشته است.
نزدیک ترین تعریف از مصطلح خود ساخته نرمش قهرمانانه را می توان “انعطافی مقتدرانه” دانست یعنی انعطافی از سر اقتدار و نه از سر ضعف و انفعال؛ چیزی به معنی عقب نشینی تاکتیکی در تاکتیک های رزمی.
او خود در تعریف این مصطلح خودساخته گفته بود که: “نرمش قهرمانانه… معنای واضحی دارد که نمونهی آن در مسابقهی کشتی نمایان است در این مسابقه که هدف آن شکست دادن حریف است اگر کسی قدرت داشته باشد اما انعطاف لازم را در جای خود به کار نگیرد قطعاً شکست میخورد اما اگر انعطاف و قدرت را به موقع مورد استفاده قرار دهد پشت حریف را به خاک مینشاند.”
نرمشی پس از تحریم های فلج کننده
برای ارزیابی اینکه آیا اساساً رویکرد عملگرایانه آیت الله خامنه ای تابع انعطافی مقتدرانه بود یا متاثر از تحریم های فلج کننده، کافی است به اظهارات حسن روحانی توجه کرد که تحریم هسته ای را به “تب کوچک” تشبیه کرد که توانسته انسانی را از پا درآورد. او گفت: “در ابتدا به این تب کوچک توجهی نشد اما وقتی بیمار به زمین افتاد و دیگر نتوانست تکان بخورد به دنبال درمان بیماری رفتیم. بعضی(؟) معنای تحریم را نمیدانستند.”
او تا آنجا با صراحت لهجه پیش رفت که حتی آب نوشیدنی کشور را متاثر از تحریم ها دانست و گفت: “تحریم ظالمانه باید از بین برود تا سرمایه بیایید، تا مسئله محیط زیست حل بشود، تا اشتغال جوان ها حل بشود، تا [مشکل] صنعت جامعه حل بشود، تا [مشکل] آب خوردن مردم حل بشود، تا منابع آبی زیاد بشود، تا بانک ها ما احیا بشود و…”
وضع چنین تحریم هایی عملا بسیاری از مولفه های قدرت ایران را تحت تاثیر خود قرار داد. در اثر تحریم ها، مولفه اقتصاد پویا دچار ورشکستگی شد، توان موشکی ایران تحت تحریم قرار گرفت، هزینه های دفاعی ایران افزایش یافت، اعتبار ارز داخلی و گذرنامه ایرانی شدیداً آسیب دید، دسترسی ایران به منابع ارزی در خارج تقریباً ناممکن شد، منابع درآمدی ایران به ویژه نفت، گاز و پتروشیمی دچار افت شدید شد، منابع مشترک نفت و گاز ایران توسط همسایگان به یغما رفت، در اثر کمبود منابع مالی آسیب های جبران ناپذیری به محیط زیست وارد آمد، سیستم بانکی ایران از ارتباط با شبکه جهانی به دور افتاد، اعتبار بین المللی ایران به شدت مخدوش شد، شریک اقتصادی مهمی برای ایران باقی نماند، روابط با کشورهای همسایه به شدت آسیب دید، دانشجویان ایرانی از امکان ارتباط با دانشگاه های جهان محروم شدند، افسردگی، اعتیاد و بیکاری افسارگسیخته جمعیت جوان ایران را ناامید کرد و در نتیجه فرار مغزها و سرمایه را دامن زد و..
با چنین توصیفی هیچ فرد آگاهی نمی تواند چرخش خامنه ای در پرونده هسته ای را نرمشی قهرمانانه تلقی کند. آنچه چنین شرایطی اسفباری بر هر دولتمردی تحمیل می کند، صرفاً عقب نشینی است به ویژه اگر به یاد آوریم خامنه ای شرایط کشور را در شرایط بدر و خیبر (دوران اقتدار مسلمانان در صدر اسلام) می دانست و همچنین به دنبال دور زدن تحریم ها بود نه نرمش. (مراجعه شود به مقاله: سر در گمی نرمش قهرمانانه)
مذمت های نرمش قهرمانانه در سخنان خامنه ای
اگر نرمش آیت الله خامنه ای، انعطافی مقتدرانه بود آیا حتی یک مورد را می توان در طول دو سال گذشته تا تصویب برجام در مجلس سراغ گرفت که وی در مقام ستایش از انعطاف هسته ای زبان به تحسین چنین تاکتیکی گشوده باشد؟
نه تنها موردی را نمی توان یافت بلکه ده ها اظهار نظر از وی را می توان مثال آورد که او در حین مذاکرات در حال انجام با ۵+۱، به تالی فاسدهای مذاکره هسته ای (نرمش قهرمانانه) اشاره داشته است. در یکی از صریح ترین اظهارات وی گفت: “این خطا است اگر خیال کنیم که دعوای آمریکا با ما سرِ قضیه هستهای است؛ نه، قضیه هستهای بهانه است… اگر یک روزی هم مسئله هستهای حل شد – فرض کنید جمهوری اسلامی عقبنشینی کرد؛ همانکه آنها میخواهند – خیال نکنید مسئله تمام خواهد شد؛ نه، ده بهانه دیگر را به تدریج پیش میکشند: چرا شما موشک دارید؟ چرا هواپیمای بدون سرنشین دارید؟ چرا با رژیم صهیونیستی بدید؟ چرا رژیم صهیونیستی را به رسمیّت نمیشناسید؟ چرا از مقاومت در منطقه… حمایت میکنید؟ و چرا؟ و چرا؟ و چرا؟)
در این اظهارات آیتالله خامنهای، سه نکته برجسته است:
یکم: او حل مساله هستهای با غرب (مشخصا امریکا) را “عقبنشینی” توصیف کرده است.
دوم: اوعقب نشینی هستهای را خواست و مطلوب امریکا دانسته است.
سوم: او به وضوح از پیشبینی و بدبینیهای خود نسبت به پیامدهای منفی هرگونه توافق با غرب سخن گفته و بر سبیل مثال پنج تالی فاسد (که میتواند بیشتر هم باشد) را برای هرگونه نرمش هستهای در برابر غرب برشمرده است. این پنج تالی فاسد که او برای ورود در مذاکرات هستهای برشمرد عبارت بودند از:
بهانهگیریهای غرب در پرونده موشکی
بهانهگیری در پرونده حقوق بشر
بهانهگیری در عدم شناسایی اسرائیل
بهانهگیری در حمایت از نیروهای مقاومت در برابر اسرائیل (مثلا حزبالله و حماس) که غرب آن را حمایت از تروریسم تعبیر میکند.
بهانهگیری در تواناییهای ایران در ساخت هواپیماهای بدون سرنشین (پهباد) یا توان موشکی.
نرمش قهرمانانه؛ تصویب مفتضحانه
ماجرای تصویب برجام در مجلس شورای اسلامی تا آنجا وضعیتی مفتضحانه گرفت که علی اصغر زارعی نماینده تهران با چشمان گریان فریاد می زد: “اقلا ظاهر را حفظ می کردید. بی آبرویی کردید.”
ماجرای بی آبرویی که زارعی بدان اشاره داشت عبارت بود از رویداد بی سابقه ای در مجلس شورا. در حالی که پیشتر مجلس در نشستی ۴ ساعته کلیات طرح برجام را به تصویب رسانده بود، جزئیات طرح که حاوی ۲۰۰ پیشنهاد بود، تنها در ۲۰ دقیقه از تصویب مجلس گذشت.
چنین شتاب مضحکی در تصویب جزئیات آن هم در ۲۰ دقیقه به دلیل حضور اصغر حجازی از بیت رهبری در جلسه ای با علی لاریجانی (رییس مجلس) و علی شمخانی (دبیر شورای عالی امنیت ملی) بود. لاریجانی در پاسخ نمایندگان مجلس گفت: “همه ما باید تابع قواره هایی [فرامین رهبری] باشیم”.
با همین سرعت شورای نگهبان نیز تنها در فاصله یک روز برجام را از تصویب گذراند.
ورود خامنه ای در تسریع تصویب پرونده هسته ای که خود آن را بهانه امریکا برای فشار بیشتر دانسته بود، این پرسش را متبادر می سازد که آیا نرمش او، مقتدرانه و قهرمانانه بود؟ غیر از این است که اقتضای نرمش مقتدرانه آن بود که وی اجازه می داد پروسه تصویب یا رد برجام روال طبیعی خود را در مجلس می پیمود؟ آیا مداخله او نه به این معناست که او نگران رد برجام بود؟ چه کسی است شک داشته باشد رد شدن برجام همان و بازگشت پذیری تحریم ها همان؛ تحریم هایی که خامنه ای مدعی بود می توان دور زد. پس چه اصراری در تصویب آن داشت؟
نتیجه:
اگر تاریخ سی وشش ساله جمهوری اسلامی را مروری گذرا کنیم، بی درنگ باید سرنوشت سازترین تصمیم راهبردی نظام جمهوری اسلامی را توافق هسته ای دانست.
پذیرش توافق هسته ای به دلایل چند حتی از پذیرش آتش بس با صدام حسین (قطعنامه ۵۹۸) نیز مهم تر و سرنوشت ساز تر بود. در پذیرش آتش بس و ترک مخاصمه با عراق تنها یک قطعنامه الزام آور (۵۹۸) بر دوش ایران سنگینی می کرد در حالی که در پرونده هسته ای 5 قطعنامه الزام توسط شورای امنیت علیه ایران و آن هم تحت فصل هفتم منشور ملل متحد (تهدید صلح و امنیت بین الملی) به تصویب رسیده بود. افزون بر تحریم های سازمان ملل، تحریم های سهمگینی از برخی دیگر از کشورها و اتحادیه اروپا بر ایران وضع شده بود به گونه ای که به گواه صاحب نظران، مجموعه تحریم هایی که با مدیریت امریکا بر ایران وضع شده بود، در تاریخ دیپلماسی جهان بی سابقه بود.
به شرحی که گفته شد، هیچ گواهی در دست نیست نشان دهد چرخش آیت الله خامنه ای در برابر چنین فشارهای فلج کننده ای در پرونده هسته ی ناشی از اقتدار و رفتاری قهرمانانه باشد. اگر این گزاره، گزاره ای درست باشد، آیت الله نقطه ضعف بزرگی از خود را در برابر شیطان بزرگ و انگلیس خبیث نمایان ساخته است.