نیرد میان این دو قدرت منطقه خاورمیانه از هم اکنون آغاز شده: مسابقه تسلیحاتی، ترور مهندسان، ویروسهای کامپیوتری،… این درواقع یک جنگ “ابتدایی” است؛ جنگی نامرئی. آیا می توان مانع از وقوع رویارویی میان این دو قدرت منطقه شد که هر لحظه ممکن است به یک درگیری واقعی و کلی تبدیل شود؟
در این گزارش به بخش هایی از کتاب “ایران- اسراییل: یک جنگ تکنولوژیک” نوشته سارا پرز اشاره شده است.
اسراییل برای به تعویق انداختن برنامه اتمی ایران سال هاست جنگی پنهانی را آغاز کرده تا دانشمندان ایرانی را حذف کند. در تاریخ ۱۱ ژانویه ۲۰۱۲، مصطفی احمدی روشن، مهندس شیمی و معاون امور بازرگانی مرکز اتمی نطنز، که اصلی ترین مرکز غنی سازی اورانیوم در ایران محسوب می شود، درحالی که در شرق تهران درحال رانندگی بود، به دلیل انفجار یک بمب مغناطیسی که توسط یک موتورسوار در اتومبیلش جاسازی شده بود کشته شد. او چهارمین مهندسی بود که طی دو سال مورد سوءقصد قرار گرفت.
کمتر از دو ساعت پس از اعلام خبر ترور او، محمدرضا رحیمی، معاون رییس جمهور وقت، اسراییل و ایالات متحده را مورد اتهام قرار داد. با اینکه اسراییل سکوت اختیار کرد، ولی اکنون دیگر هیچ شکی وجود ندارد که دولت یهود به دنبال خرابکاری در روند پیشرفت برنامه اتمی ایران است. اینکه این کشور عاملان برنامه اتمی را مورد هدف قرار داده، مسأله تازه ای نیست. سازمان موساد همواره بوسیله نامه های هشدارآمیز به دانشمندانی که در فعالیت های توسعه و گسترش دست دارند اخطار داده و آنها را از نیات خود باخبر ساخته. درصورت نادیده گرفتن هشدار، مرحله عمل انجام می شود. این ترورهای هدفمند در یک چارچوب قانونی قرار می گیرند. چنین تصمیمگیریهایی در حوزه صلاحیت موساد نیست، چرا که تنها اجراکننده اوامر است. سران سیاسی اسراییل تنها کسانی هستند که برنامه دستگاه های اطلاعاتی خود را مشخص می سازند تا مبادا اقدامی برخلاف استراتژی دولت انجام شود. یک کمیسیون مخفی که توسط نخست وزیر هدایت می شود و از رؤسای دستگاه های اطلاعاتی، نظامی و همچنین کارمندان وزارت دادگستری تشکیل شده، دستورات را صادر می کند. دانشمندان ایرانی جزو آماج هایی بودند که در این جنگ روانی در اولویت قرار داشتند. این جنگ براساس فشارهای دیپلماتیک و تحریم ها عمل می کند و در پشت پرده نیز سوءقصدهای هدفمند و حملات سایبری انجام میشود.
این سری سوءقصدها علیه مهندسان باعث شد تا تنش ها میان دستگاه های اطلاعاتی تشدید شود، ولی امروز مشکل بتوان فهمید که آیا این سوءقصدهای هدفمند باعث ایجاد تأخیر در برنامه اتمی جمهوری اسلامی شده است یا خیر و اینکه آیا تا حدی بوده که از بمباران تأسیسات ایران توسط نیروی هوایی اسراییل جلوگیری بعمل آورد.
در جناح ایران، سپاه قدس که در اوایل سال های ۱۹۹۰ تأسیس شده، مظنون به آن است که در بسیاری از سوءقصدها دست داشته. این بخش مخفی به مثابه نیزه حکومت آیت الله ها شناخته می شود. آیت الله خمینی در فوریه ۱۹۷۹، تنها چند روز پس از به دست گرفتن قدرت در ایران، اولین پایه های دیدگاه تئوکراتیک خود از قدرت را چید: تأسیس یک هسته قدرتمند که مسؤولیت حمایت از حکومت جدید را برعهده داشت. این درواقع جنینی بود که درنهایت به سپاه پاسداران تبدیل شد؛ یک نهاد هولناک که براساس متن قانون اساسی می تواند “حکم قانون خدا را در جهان به اجرا درآورد”. سپاه قدس که دو سال پس از پایان جنگ ایران و عراق تأسیس شد، به عنوان یکی از دستگاه های این نهاد، از جایگاه مهمی برخوردار است. این نیرو که به طور مستقیم برخاسته از سپاه پاسداران است، در زمان تأسیس، تحت فرماندهی احمد وحیدی، فرمانده اطلاعات نظامی سپاه پاسداران، قرار گرفت که در آن زمان بهترین مهره برای “صدور انقلاب” محسوب می شد. او به ویژه در تأسیس جنبش شیعه حزب الله در سال ۱۹۸۲ مشارکت داشت. درعین حال، وزارت اطلاعات و امنیت که در سال ۱۹۷۹ جای ساواک را گرفت، به دنبال شکار دشمنان جمهوری اسلامی، به ویژه سازمان مجاهدین خلق، است. سپاه قدس در جبهه های متعددی فعالیت می کند: جمع آوری اطلاعات، ایجاد بی ثباتی در نزد دولت های متخاصم، تشکیل و تأمین بودجه جنبش های اسلام گرای انقلابی در خارج از کشور، حذف هدفمند مخالفان، انجام سوءقصد در خارج مانند سوءقصد ۱۸ ژوئیه ۱۹۹۴ در مرکز همیاری یهودیان در بوئنوس آیرس، پایتخت آرژانتین، که دو سال پس از سوءقصد ۱۷ مارس ۱۹۹۲ در برابر سفارت اسراییل [۲۹ کشته] روی داد.
امروز حکومت ایران که به دلیل جاه طلبی های هسته ای اش به شدت ازسوی جامعه بین المللی مورد مؤاخذه قرار گرفته، بیش از هر زمان دیگری به “ارتش سایهها” که توسط سردار قاسم سلیمانی فرماندهی می شود امید بسته تا به مانند حفاظی در سطوح ملی و بین المللی عمل کند. او شخصی است که اخیراً به عنوان نماد نفوذ فزاینده حکومت تهران در درگیریهای منطقه شناخته می شود.
منبع: آتلانتیکو، ۶ ژوئن ۲۰۱۵