ویتوریو د فیلیپیس
این تصاویر بارها و بارها در سراسر جهان منتشر شده. صحنه ها تکراری است: یک زن یا یک مرد ایرانی در مورد تأثیرات تحریم های اقتصادی بر سلامت جسمانی یکی از نزدیکانش صحبت می کند. سخنان آنها اعتراضی به کمبود داروست و با خشم خود پایتخت های غربی را متهم می کنند. از دید آنها تدابیر اعمال شده علیه برنامه اتمی کشورشان نباید ارتباطی با مواد اولیه ضروری داشته باشد.
معدود کشورهایی هستند که از سال ۱۹۸۰ تاکنون به اندازه ایران متحمل تحریم شده باشند. در آن سال، واشنگتن تصمیم گرفت که اولین تدابیر مجازاتی خود را پس از گروگانگیری سفارت اش در تهران علیه این کشور اعمال کند. درمجموع، در حدود بیست قطعنامه و تحریم های دیگر دوجانبه طی ۳۰ سال اخیر علیه ایران وضع شده اند. در ژوئن ۲۰۱۳، حسن روحانی به عنوان رییس جمهور ایران انتخاب شد و یک هدف بزرگ در سر داشت: لغو تحریم های بینالمللی علیه کشورش. از دسامبر ۲۰۰۶، زمانی که شورای امنیت تصمیم گرفت اولین تحریم های خود را برای مجاب ساختن دولت ایران به منظور چشم پوشی از برنامه اتمی نظامی اعمال کند، شرایط سخت برای جمهوری اسلامی آغاز شد. و این سختی ها از سال ۲۰۰۸ به بعد تشدید گردید؛ علاوه برآنکه ایالات متحده تحریم ها را دوچندان کرد و شش مورد جدید دیگر نیز بدان افزود. ازسوی دیگر، اتحادیه اروپا نیز تدبیری اتخاذ کرد تا فروش نفت این کشور متوقف شود. بخشهای دفاعی، نفتی، مالی، و بهداشتی… متضرر شدند و حتی یک بخش اقتصادی ایران نیز از این قاعده مستثنی نماند. خسارات تا حدی است که سران ایرانی درنهایت آنچه را تاکنون تکذیب می کردند پذیرفتند: تزلزل پایه های اقتصاد کشور.
تی یری کوویل، استاد اقتصاد و محقق در مؤسسه روابط بین المللی و استراتژیک، می گوید: “تحریم ها از سال ۲۰۰۶ به دلیل بحران اتمی تشدید شدند. و تأثیر آنها ابتدا به صادرات نفت ضربه زد که منبع اصلی درآمد این کشور است.” درست به مانند دیگر کشورهای منطقه، نفت کلید اقتصاد ایران است. طی چند سال، تولید طلای سیاه به واقع سقوط کرد: از ۴ ممیز ۵ میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۰۷ به کمی بیشتر از یک میلیون بشکه در روز تقلیل یافت. به گفته صندوق بینالمللی پول، درآمد حاصل از نفت تا سال ۲۰۰۷ در حدود ۶۰ درصد از بودجه ایران را تشکیل می داد. تی یری کوویل در ادامه می گوید: “زمانی که تحریم ها باعث کاهش حدوداً ۳۰ درصد از بودجه کشور می شوند، این درواقع یک اقدام مجازات کننده برای کل جامعه است و در این حالت بحث تحریم های هدفمند، آن طور که در اظهارات رسمی شنیده میشود، مطرح نیست.”
به علاوه، کاهش فروش نفت باعث کم شدن ذخایر ارزی شد و بدون ارز هم نمی توان مواد اولیه ضروری را برای گردش کارخانه ها وارد کرد. بدتر آنکه نبود ارز خارجی، به دلیل کاهش صدور نفت، بی شک به کاسته شدن ارزش واحد پول رایج یک کشور منجر می شود؛ و ریال ایران نیز از این قاعده مستثنی نبود: ریال ایران ۷۰ درصد از ارزش خود را در برابر دلار آمریکا ازدست داد. و هر چه بیشتر از ارزش آن کاسته شود، ایرانیان بیشتر آن را می خرند و نگاه می دارند. به چه دلیل؟ زیرا ایرانیان به دلار علاقه دارند و یک چنین حرکت اشتباهی باعث می شود تا اقتصاد زانو بزند.
افزایش قیمت ها
در کشوری که اصلی ترین مواد غذایی خود را وارد می کند، تأثیر تحریم ها بر مواد اولیه ضروری [گوجه فرنگی، عدس، شیر، نان، مرغ،…] خیلی سریع احساس می شود. قیمت این اجناس تا ۵۰ درصد افزایش یافت، چرا که رکود اقتصادی سال به سال بیشتر شد. در این حالت، طبقه محروم جامعه که سرمایه کافی برای حمایت از خود در برابر ازدست دادن قدرت خرید ندارد، بیشترین ضربه را از افزایش قیمت ها می خورد. بی شک حقوق پایه افزایش یافته، ولی این افزایش به میزانی نبوده که بتواند تورم را پوشش دهد.
منبع: لیبراسیون، ۴ آوریل ۲۰۱۵