شکایات قربانیان، بی نتیجه مختومه شد

فرشته قاضی
فرشته قاضی

» 13 سال پس از حمله به کوی دانشگاه تهران و تبریز

با گذشت 13 سال از حمله نیروهای نظامی و لباس شخصی به کوی دانشگاه تهران و همچنین دانشگاه تبریز، به شکایات خانواده های قربانیان این واقعه رسیدگی نشده و پرونده های آنها بی سرانجام، بایگانی شده است.

18 تیر ماه 1378 کوی دانشگاه تهران از سوی نیروهای انصار حزب الله و لباس شخصی مورد حمله قرار گرفت. در این حمله که همراهی نیروی انتظامی با لباس شخصی ها را با خود داشت. 4 دانشجو کشته یا ناپدید شدند، صدها نفر زخمی و یا روانه زندان شدند و به خوابگاه و وسایل شخصی دانشجویان آسیب های زیادی وارد شد.

این حمله در پی اعتراض دانشجویان به توقیف روزنامه سلام صورت گرفته بود؛ حمله ای که افکار عمومی را در شوک فرو برد و بسیاری از چهره های سیاسی و نمایندگان مجلس به اعتراض به آن برخاستند اما در نهایت به محکومیت ماموری به اتهام دزدیدن یک ریش تراش خلاصه شد.

دانشجویان دانشگاه تبریز دو روز بعد از حمله نیروهای نظامی و انصار حزب الله به کوی دانشگاه تهران به اعتراض برخاستند و 20 تیرماه 78 دانشگاه تبریز از سوی نیروهای بسیجی و نظامی مورد حمله قرار گرفت.منابع دانشجویی از این حمله به عنوان فاجعه یاد کردند اما قضایای تبریز بعد رسانه ای نیافت؛ شاید از این رو بود که رئیس وقت دانشگاه تبریز 20 تیر را روز مظلومیت دانشگاه و دانشگاهیان اعلام کرد.

در حمله به دانشگاه تبریز دانشجویان معترض هدف تیر اندازی قرار گرفتند و زخمی شدند، زخمی ها از روی تخت بیمارستان بازداشت و روانه بازداشتگاه اطلاعات تبریز شدند.برادر محمد حسین فرهنگی، فرمانده بسیج این شهرهم که از مهاجمان به دانشگاه بود بر اثر اصابت گلوله کشته شد.

 

قربانیان کوی دانشگاه تهران

عزت ابراهیم نژاد، سعید زینالی، فرشته علیزاده و تارا حامی فر 4 قربانی حمله به کوی دانشگاه تهران هستند.

عزت ابراهیم نژاد سرباز وظیفه ای بود که در شب حمله به کوی دانشگاه تهران برای دیدار دوستان خود در کوی حضور داشت.

او کشته شد و ماهها بعد از کشته شدن، به اقدام علیه امنیت ملی متهم ولی به خاطر زنده نبودن قرار موقوفی تعقیب برای او صادر شد. خانواده اش شکایت کرده و خواهان معرفی قاتل یا قاتلان او شدند. انها اعلام کردند مشخصات و نام قاتل او را میدانند و به دادگاه ارائه داده اند اما دادگاه بدون حضور خانواده و وکلای آنها، متهمان قتل آقای ابراهیم نژاد را تبرئه کرده و پرونده را بست.

خانواده ابراهیم نژاد همان زمان در نامه سرگشاده ای خطاب به مسعود ده نمکی اعلام کردند که “عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه‌ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت، عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید… هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه 18 تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند، تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند”.

سعید زینالی اما دانشجویی بود که 23 تیر 78 در مقابل چشم های مادرش بازداشت شد و از آن تاریخ تاکنون، جز یک تماس تلفنی کوتاه، هیچ خبری از این فارغ التحصیل کامپیوتر دانشگاه تهران در دست نیست.

اکرم نقابی، مادر سعید زینالی که در 13 سال گذشته دست از پی گیری برای گرفتن خبری از فرزندش برنداشته به “روز” گفته است: سه نفر آمدند و گفتند سئوالاتی از سعید داریم. پدر سعید سر کار بود، هر چه پرسیدیم سعید را کجا می برید گفتند فقط چند سئوال داریم و زود بر میگردد. او را بردند و سه ماه بعد یک تماس دو دقیقه ای گرفت و گفت “حالم خوبه و پی گیر کار من باشید”. نه گفت کجا است ونه اینکه چرا او را برده اند و چکار کرده و… ما هم پی گیر شدیم، هر ارگانی که فکر میکنید تا به حال هزاران بار رفته ایم اما هیچ نتیجه ای نگرفته ایم. حدود 6 ماه بعد از تماس سعید، فکر کنم میلاد امام علی بود به ما زنگ زدند و گفتند زنگ زده ایم خبر سلامتی سعید را بدهیم و خوشحالتان کنیم. هر چه پرسیدیم، التماس کردیم و اصرار کردیم که از کجا هستید و سعید کجاست هیچ جوابی ندادند.

او افزوده: مدام می گویند در حال پی گیری هستیم تا به حال نگفته اند سعید کجا است و چه بر سر او آمده، آیا زنده است یا مرده. فقط از دفتر آقای نقدی آن موقع به ما گفته بودند که بچه ات را واحد عملیات ما گرفته و بیخود نیایید هر موقع لازم بود خودمان تماس می گیریم. اما هیچ خبری نشد. بعد که آقای قالیباف شد فرمانده نیروی انتظامی از دفتر او سرهنگ فاطمی زنگ زد و گفت عکسی از سعید بیاورید تا پی گیری کنیم.پدر سعید عکس او را برد و گفتند پی گیری میکنیم هفته دیگر ملاقات کنید هفته بعد رفتیم گفتند همین روزها ملاقات می دهیم اما بعد گفتند دست ما نیست و متاسفیم. 4 سال قبل آقای سالارکیا گفت با وزارت اطلاعات صحبت کرده اند و قرار است به ما ملاقات دهند تا سعید را ببینیم. رفتیم دفتر آقای مرتضوی گفتند ده روز دیگر بیایید. هی ده روز، ده روز تمدید کردند. اخر سرهم گفتند بروید هر موقع لازم بود خودمان تماس می گیریم و فعلا به خود ما هم اجازه نمیدهند و… تمام این سالها اندازه یک کارتن ما فقط شماره نامه داریم که به ارگان های مختلف از بیت رهبری، وزارت اطلاعات، وزارت کشور و دادستانی و هر جایی که فکر کنید نوشته ایم و رفته ایم پی گیری کرده ایم و در نهایت هم به نتیجه ای نرسیده ایم.

پس از حمله به کوی دانشگاه تهران شورای متحصنین که برای پی گیری مطالبات دانشجویان و با ترکیبی از فعالان دانشجویی و اعضای دفتر تحکیم وحدت تشکیل شده بود در بیانیه ای از ناپدید شدن تامی حامی فر و فرشته علیزاده خبر داده بود. دو دانشجویی که تاکنون و با گذشت 13 سال اطلاعات بسیار جزئی از آنها منتشر شده و خانواده هایشان سکوت اختیار کرده اند.

براساس آنچه که تاکنون منتشر شده تامی حامی فر از دانشجویان ساکن کوی دانشگاه تهران و فرشته علیزاده مسئول برد انجمن اسلامی دانشگاه الزهرا بود. علی اکبر موسوی خوئینی، نماینده مجلس ششم در یک سخنرانی در دانشگاه امیر کبیر اعلام کرده بود: فرشته علیزاده توسط ماموران امنیتی ربوده شده و هیچ نهادی مسئولیت آن‌را به عهده نمی‌گیرد.

اکبر محمدی هم دیگر قربانی کوی دانشگاه واز بازداشت شدگان جریانات کوی دانشگاه بود که در زندان جان باخت. یکی از فعالان دانشجویی بود که به اتفاق برادرش منوچهر محمدی در جریان درگیریهای کوی دانشگاه تهران در سال 78 بازداشت و به اعدام محکوم شد. او سپس به 15 سال حبس محکوم شد و مرداد 85 در زندان و در حالیکه دست به اعتصاب غذا زده بود، به طرز مشکوکی جان باخت.

گل جهان اشرف پور، مادر اکبر محمدی به “روز” گفته بود که “پسرم را کشتند و هیچ جواب و توضیحی به ما ندادند و در نهایت گفتند اکبر سکته کرده”.

در جریان حمله به کوی دانشگاه تهران تعدادی از دانشجویان بازداشت و به زندان محکوم شدند و بیش از 400 نفر از دانشجویان آسیب دیده شکایت کردند. محسن رهامی، وکیل این دانشجویان پیشتر به “روز” گفته بود: من وکیل 400 نفر از دانشجویان آسیب دیده بودم. تعدادی از این دانشجویان آسیب جسمی دیده بودند و تعدادی دیگر نیز در اثر حمله، وسایل شخصی و کامپیوتر و اتاق خوابگاهشان منهدم شده بود. در نهایت بعد از 16 جلسه دادگاه تنها یک گروهبان را به جرم دزدی ریش تراش به 91 روز حبس و 100 هزار تومان جریمه محکوم کردند و یک پرسنل دیگر نیروی انتظامی هم به جرم سرپیچی از دستور به دوسال حبس و تمام شد. به ما گفتند دیه صدمات وارده به دانشجویان و همچنین خسارات وارد شده به کوی دانشگاه را از بیت المال میدهند. یعنی گفتند ضارب شناخته نشده و دیه را از بیت المال پرداخت میکنند. برخی دانشجویان گرفتند اما برخی گفتند ما دنبال دیه نبودیم، دنبال ضاربین بودیم و دیه نمی گیریم.

او افزوده بود: خود دانشجویان هم نمی خواستند علیه نیروی انتظامی شکایت کنند. بیشتر دنبال کسانی بودند که لباس شخصی ها رو نیروی انتظامی را آن موقع به کوی فرستاده و باعث چنین فجایعی شده بودند. اما متاسفانه پی گیری نشد و علیرغم اعتراض دانشجویان، پرونده بایگانی شدو بی سرانجام ماند وهمچنان در همین وضع است.

 

قربانیان حمله به دانشگاه تبریز

در جریان حمله به دانشگاه تبریز برادر محمد حسین فرهنگی، فرمانده وقت بسیج این شهر که از مهاجمان به دانشگاه بود بر اثر اصابت گلوله کشته شد، دانشجویان متهم به قتل او شدند و اکنون با گذشت 13 سال ضارب و قاتل او به دستگاه قضایی معرفی نشده و پرونده قتل همچنان مسکوت مانده است.

دگکتر پورفیض، رئیس وقت دانشگاه تبریز همان زمان اعلام کرده بود که “در تبریز جنایت در روز روشن صورت گرفته است. روز روشن آمدند و زدند و تخریب کردند. مهاجمین در روز روشن وارد خوابگاه دانشجویان دختر شدند. اگر در پی احقاق حق هستیم، نباید مثلاً به واقعه کوی تهران توجه و دانشگاه تبریز را از یاد ببریم، حادثه 20 تیر تبریز از غربت عجیبی برخوردار است و یادش به درشتی و وضوح باید در کنار واقعه 18 تیر تهران ثبت و به آن پرداخته شود”.

او افزوده بود: عده یی برخلاف مقررات شرعی و قانونی دانشجویان این دانشگاه را به گلوله بسته، در حد کشت کتک زده، دالان مرگ برای آنها ساخته و بازداشت کردند و متأسفانه هنوز معلوم نیست مهاجمان دستور از کجا داشته اند؟ و دانشجویان را به کجا برده و چه کسانی آنها را به انواع سلاح سرد و گرم تجهیز کرده بوده است؟

مهاجمان به دانشگاه تبریز معرفی نشدند و دادگاهی برای رسیدگی به شکایات دانشجویان تشکیل نشد. این در حالی است که به گفته رئیس وقت دانشگاه تبریز، بازرسان مختلفی از شورای امنیت ملی و وزارت علوم به تبریز رفتند و مساله را بررسی کردند اما نتیجه تحقیقات آنها فوق العاده محرمانه اعلام شد و هرگز انتشار عمومی نیافت.

در مقابل این دانشجویان بودند که بازداشت، محاکمه و به زندان و محرومیت از تحصیل محکوم شدند.