پرسپولیس؛ انقلاب ایران به روایت مرجان ساتراپی

نویسنده

satrapi659.jpg

ماریوچا چوتا

فیلم پرسپولیس مرجان ساتراپی، نویسنده و کارتونیست ایرانی مقیم خارج از کشور، امروز در رم به نمایش ‏در می آید. فیلم پرسپولیس برنده جایزه ویژه هیئت داوران شصتمین دوره جشنواره کن و نامزد اسکار برای ‏بهترین فیلن انیمیشن است.‏

انیمیشن مرجان ساتراپی با طرح های اسلیمی وسیاه و سفید، زندگی شخصی نویسنده را با یک مستند سیاسی ‏در هم می آمیزد. مرجان ساتراپی درچهار کتابش با همین عنوان، طنز و وقایع تاریخی ایران و تجربیات ‏شخصی اش را به کار گرفته و هر نوع تندروی را به نقد کشیده است. انتقاد از تندروی اسلامی، باعث شد که ‏از کشورش بگریزد و به فرانسه برود.‏

دعوت جشنواره کن از فیلم پرسپولیس باعث خشم وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران شد و نامه ای ‏اعتراض آمیز به سفارت فرانسه در ایران فرستاده شد. فیلم پرسپولیس با وجود اینکه ممکن است یک فیلم ‏عادی درباره پاسداران، حجاب، تبعیض جنسیتی و فشار های فرهنگی تلقی شود، اما این فیلم یک تخیل آزادانه ‏علیه هر نوع بنیادگرایی است. فیلم پیش می رود و با ردی از جوهر سیاه، زندگی مرجان را از کودکی روایت ‏می کند که در خانواده ای کمونیست بزرگ می شود- پدر بزرگش در زندان شاه و عمویش در زندان آیت الله ‏ها کشته می شوند- و او در آرزوی این است که ایران بعد از انقلاب بدون خونریزی و تعصب باشد. ‏

اما جنگ با عراق و بمباران و جنازه هایی که به زمین می افتند، این آرزو را برباد می دهد. در فیلم مرجان، ‏این فقط پاسداران ریشو نیستند که پسران و دختران جوان را شکار می کنند و به خاطر داشتن و گوش دادن به ‏ترانه های گروه بی جیز، به زندان می اندازند؛ در آن سوی دنیا هم مسیحیان متعصب دختر بچه شیطانی را که ‏از پدر و مادرش دور شده و به وین آمده است، تهدید می کنند. عاقبت مرجان با معلم چادری که از جنایت های ‏شاه می گوید و از جنایات جمهوری اسلامی هیچ نمی گوید مقابله می کند و با طنز خاص خودش، روسری به ‏سر می کند و کفش کتانی به پا می کند. در وین، خواهران خشکه مقدس مسیحی و هوای سرد و نژادپرستی در ‏انتظارش است. او از مدرسه کاتولیک ها می گریزد و با گروهی “پانک” آشنا می شود، اما با وجود آشفتگی ‏ذهنی که دارد، خدا در رویاهایش ظاهر می شود، اگرچه این بار بسیار شبیه به مارکس است. بعد از یک ‏مجموعه شکست های عشقی- اولین شاهزاده سوار بر اسب سفیدش همجنسگرا از آب در می آید و دومین شان ‏خیانتکار است، سومین که شوهر ایرانی اش است، بیکار و عاشق فیلم های غربی است. دخترک که بیش از ‏همیشه گرفتار باید و نباید ها شده است با پدر و مادر و مادربزرگ جنگجویش، به آرامش می رسد. مادر ‏بزرگ به او یاد می دهد که چطور با تندرو ها مبارزه کند و به او سنت هایی را می آموزد که بسیار زیباست: ‏گذاشتن گل یاس در سینه بند. ‏

او هنوز کم سن و سال است که برای همنیشه ایران را ترک می کند. تنها سکانس های رنگی فیلم مربوط به ‏پاریس است. بقیه فیلم سیاه و سفید است که خود ساتراپی در این باره می گوید این یک فیلم بعد از جنگ است ‏و شبیه به سینمای نئورئالیسم ایتالیا، با آن مناظر و صحنه های حقیقی و اکسپرسیونیسم آلمانی با آن نورها و ‏سایه هایی که بیانگر کابوس و امید هایی است که ورای مقوله جنگ وجود دارد. این دنیای مخوف برای 600 ‏شخصیتی که دنیای مرجان ساتراپی را پر کرده اند، وجود دارند. آنها بطور پنهانی در کشور، مرجان را ‏دوست دارند و می شناسندش.‏

فیلم پرسپولیس، یک اثر انیمیشن است که همه طرح های آن (80 هزار طرح)، با دست کشیده شده است و ‏دیجیتالی نیست. این فیلم شش میلیون یورو خرج داشته و قرار است در تاریج انیمیشن جهان، ماندگار شود و ‏تصویر “زنان کوچک” مقاوم را جاودانه کند.‏

منبع: ایل مانیفستو، 22 فوریه


‏ ‏