شاید هنوز قضاوت قطعی درباره آثار و پیامدهای سفر آقای احمدی نژاد به نیویورک کار دشواری باشد. برای این کار بایستی انعکاس رخدادهای این سفر را در سه عرصه دقیقاً بررسی کرد؛ یکی داخل کشور، دیگری جامعه غرب به ویژه در خود امریکا و سومی در سطح جهان اسلام. در میان برنامه های سفر، ظاهراً پرحاشیه ترین بخش به سخنرانی وی در دانشگاه کلمبیا و نطق رئیس این دانشگاه در محکومیت او و حکومت ایران مربوط می شودشاید اگر سخنرانی آقای لی بولینگر رئیس دانشگاه کلمبیا در آن چارچوب هتاکانه و تحقیرآمیز نسبت به ایران و رئیس جمهور آن صورت نگرفته بود، نطق آقای احمدی نژاد در آن دانشگاه و حتی سوال و جواب های بعدی آن رویدادی معمولی در امتداد سفرهای قبلی ایشان به مقر سازمان ملل ارزیابی می شد.
چنانچه نگاهی به فرازهای نطق ایشان در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل نیز حاکی از تکرار همان نطق های قبلی و نامه های ایشان به سران یکی دو کشور جهان است. ادبیات خاص حاکم بر این نطق ها شامل نقد نظام ظالمانه حاکم بر جهان، دوگانگی غرب در برخورد با چالش های جهانی، تناقضات موجود در تمدن غربی، ستمی که بر مردم فلسطین رواداشته شده و سایر نکاتی که پیرامون تعارضات کشورهای قدرتمند با جوامع اسلامی و جهان سوم قابل طرح است، کم و بیش در تمام گفتارها و نوشته های رئیس جمهور روندی مشابه دارد.
به نظر می رسد بخشی از ادبیات خاصی که در چارچوب فرهنگ اسلامی و با استناد به آیات قرآن از طرف ایشان ابراز می شود بیش از آنکه با هدف تاثیرگذاری بر جامعه جهانی و به ویژه مردمان مغرب زمین طراحی شده باشد نگاهش به مخاطبین کشورهای اسلامی و داخل ایران معطوف است. به این لحاظ اگر از حواشی خاصی نظیر آنچه در دانشگاه کلمبیا رخ داد (و احتمالاً می توانست در جریان دیدار احمدی نژاد از محل برج های ویران شده حادثه 11 سپتامبر نیز رخ دهد) بگذریم، بعید به نظر می رسد متن سخنرانی های رئیس جمهور در این سفر دارای آنچنان محتوای تکان دهنده و هیجان انگیزی ارزیابی شود که قادر به تغییری در روند رخدادهای ایران و منطقه باشد.
شاید نخستین حضور احمدی نژاد در نیویورک در سال 1384 به دلیل کنجکاوی افکار عمومی جهان در شناسایی ایده های وی می توانست هیجان خبری خاصی به دنبال داشته باشد. اما بدون شک امسال مطالب عنوان شده و نطق های آقای احمدی نژاد حاوی مطلب دگرگون کننده یی در عرصه سیاسی موجود نبود. شاید به همین دلیل بود که برنامه ریزان سفر آقای احمدی نژاد از قبل تلاش داشتند تا برنامه های سفر اخیر ایشان به نحوی متفاوت از برنامه های گذشته باشد. به همین لحاظ اصرار خاصی وجود داشت که در کنار نطق رسمی و مصاحبه های معمول، بازدید از محل فاجعه 11 سپتامبر و سخنرانی در دانشگاه کلمبیا حتماً در برنامه های سفر آقای احمدی نژاد گنجانده شود. ظاهراً یاران و مشاوران رئیس جمهور علاقه و تاکید خاصی دارند که وی همیشه جزء چهره های خبرساز و سوژه آنتن های خبری باشد و به همین دلیل نمی توانند به برنامه های معمول و دیپلماتیک بسنده کنند.
و اما آنچه در دانشگاه کلمبیا رخ داد و خطابه تحقیرآمیزی که رئیس آن دانشگاه از موضعی متکبرانه و تحقیرآمیز بر ضد ایران و نماینده رسمی آن ایراد کرد بسیار تاسف برانگیز بود. نمی توان به عنوان یک ایرانی شاهد این رخداد بود و از اینگونه برخورد و هتاکی نسبت به یک مقام رسمی ایرانی ناخشنود و اندوهگین نشد. هرگز اختلافات داخلی ما را در موضعی قرار نمی دهد که از توهین و تحقیر نماینده رسمی کشورمان در یک مجمع رسمی جهانی و گردهمایی های پیرامون آن شادمان شویم. بدون تردید رفتاری که میزبان احمدی نژاد کرد دون شأن یک شخصیت دانشگاهی بود و نمی توان آن را نشانه شجاعت و صراحت در انتقاد دانست. امریکایی ها تلاش زیادی کردند تا دعوت از احمدی نژاد برای سخنرانی در یک دانشگاه معتبر کشورشان را نشان دهنده الگویی از وجود آزادی بیان در آن سرزمین نشان دهند. اما رفتار غیرمودبانه و غیرمدنی رئیس آن دانشگاه به شدت تاثیری معکوس بر جای گذاشت که احتمالاً در ذهن مخاطبان امریکایی به نفع گردانندگان آن برنامه تمام نشده است.
اما این امر یک سوی ماجرا است و ما نمی توانیم طبق معمول به محکوم کردن دیگران و ذکر کارهای بد آنان بسنده کنیم. در سوی دیگر ماجرا برنامه ریزان سفر رئیس جمهور قرار دارند که باید در مقابل تحقیر دور از انتظاری که در حق ملت ایران روا داشته شد پاسخگو باشند. روشن بود که در چنان صحنه یی حلوای نذری خیرات نمی کنند. چندان دور از انتظار نبود که در قلب جامعه یهودی امریکا و جایی که طرفداران اسرائیل نفوذ کتمان ناپذیر دارند، از طرح کننده ایده تردید نسبت به هولوکاست چندان استقبال دوستانه یی نمی شود. شاید آقای احمدی نژاد به عنوان یک فعال سیاسی و دارنده طرز فکر خاص فرهنگی این حق را داشته باشد که در هر محفل و جلسه یی متهورانه حضور یابد و اندیشه های خویش را بدون دغدغه از واکنش های حاشیه یی بیان دارد، اما کسوت نمایندگی مردم ایران مسوولیتی خطیر بر عهده صاحب آن فرومی افکند و دست و بال او را برای حضور در هر محل و مجمعی باز نمی گذارد. آبروی ملت ایران بیش از اینها ارزش دارد و هیچ کدام از ما نمی توانیم بی محابا از مخاطراتی که در پیش است صرفاً بر مبنای گرایشات سلیقه یی آن را به خطر اندازیم.
فراموش نکنیم در ماجرای کنفرانس برلین که با آن آب و تاب در ایران منعکس شد، شرکت کنندگان ایرانی به خاطر حرف ها و اظهاراتشان محاکمه نشدند. اتهام آنها این بود که چرا در آن جلسه که به نظام توهین شده است شرکت کرده اند. اتفاقاً بخش عمده گفته های شرکت کنندگان نیز در دفاع از ایران بود که هیچ گاه از رسانه های داخلی پخش نشد. برعکس، آنچه آن زمان بزرگنمایی شد برخی صحنه های زننده و رفتارهای هتاکانه دیگر شرکت کنندگان در آن کنفرانس بود.
هتاکی و توهینی که در جلسه دانشگاه کلمبیا نسبت به ایران و نظام سیاسی آن صورت گرفت و حتی لحظه یی از آن از رسانه ها پخش نشد، به مراتب جدی تر و بی پرده تر از رویداد برلین بود و تمام این سخنان در حضور رئیس جمهور ایران صورت گرفت. اگر نمی خواهیم بگوییم که سعه صدرمان نسبت به گذشته بسیار بالاتر رفته است، باید اعتراف کرد که در این برنامه خطای اساسی صورت گرفته است. به نظر می رسد برنامه ریزان کار بر روی توان کلامی رئیس جمهور برای پاسخگویی متقابل و به دست گرفتن فضای جلسه حسابی غیرواقع بینانه باز کرده اند یا تصور کرده اند استدلال هایی که از این سو ارائه می شود طرف مقابل را درجا میخکوب می کند. چنین نیست؛ اصولاً در این قبیل فضاها نمی توان با تکه پرانی و سنگ قلاب کردن مخاطب فضا را به نفع خویش تغییر داد و خوشبختانه چنین کاری نیز انجام نشد. از سوی دیگر در مقام یک دیپلمات برجسته که سر سوزنی نمی تواند از مواضع رسمی نظام فاصله گیرد نیز نمی توان در بسیاری از موارد سخنی شفاف و بی پیرایه گفت. در چنین شرایطی که حصارهای رفتار دیپلماتیک نیز مانع سخن گفتن رقیب و پرسش گران و گردانندگان جلسه نیست معمولاً شرایط دشوار می شود و ممکن است نتوان در مقابل تحقیر صریح و رفتار توهین آمیز حاضران کاری کرد.
ای کاش آقای احمدی نژاد پس از آن سخنان عتاب آمیز رئیس دانشگاه کلمبیا به حضور معمولی خود در آن جلسه ادامه نمی داد. ارزش آن تریبون برای بیان مطالبی که مشابه آنها قبلاً بارها گفته شده آن چنان نبود که رفتار تحقیرآمیز امریکایی ها بی پاسخ بماند.
آقای رئیس جمهور می توانست پس از سخنرانی رئیس دانشگاه با ادب و آرامش پشت جایگاه قرار گیرد و در سخنان کوتاهی از اینکه گوینده قبل از او فضای دیالوگ و گفتمان متقابل را به بیان جملات توهین آمیز تقلیل داده ابراز تاسف کند و با پوزش از شنوندگانی که برای شنیدن نظرات وی آمده بودند، جلسه را ترک کند. چنان رفتاری می توانست امریکایی ها را بیش از آنچه اکنون صورت گرفت، خجالت زده کند و از این سو احساس غرور را در جامعه ایرانی برانگیزد.
گذشته را نمی شود بازگرداند، اما امیدواریم برای آینده این درس فراگرفته شود که هر تریبونی به هر قیمتی ارزش استفاده ندارد.
منبع: سپیداران