گناه داوود

احمد زیدآبادی
احمد زیدآبادی

در دعاهای اسلامی جمله “یا غافر ذنب داوود” بسیار تکرار شده است. گناه داوود چه بوده است که در بسیاری ‏دعاها، خداوند را با نام آمرزنده او خطاب می‌کنند.‏

در عهد عتیق (تورات) گناه داوود بس بزرگ و عظیم است، آنگونه که ذکر آن نیز از زبان باورمندان به دین، ‏امکان پذیر نیست.‏

قرآن ضمن آنکه بارها تاکید کرده است: “صدقت ما بین ایدیهم” اما گناه مذکور در عهد عتیق را برای داوود به ‏رسمیت نمی‌شناسد. در قصص قرآن گناه داوود نوعی قضاوت معرفی شده است، بدین صورت که:‏

فردی نزد داوود پیامبر رفت و گفت: برادر من 99 گوسفند دارد و من فقط یک گوسفند. مهمانی بر ما وارد شده ‏است. من می‌گویم برادرم یکی از گوسفندهایش را برای پذیرایی از مهمان سر ببرد، اما برادرم می‌گوید که تو ‏تنها گوسفندت را سر ببر! ای داوود بین ما داوری کن.‏

داوود هم گفت: همانا برادرت به تو ستم می‌کند.‏

خداوند اما نوع داوری داوود را گناه می‌داند و به او عتاب می‌کند: در حالی که سخنان و ادله برادر دیگر را ‏نشنیدی چگونه حکم به ستمگری‌اش دادی؟

داوود برای آمرزش این گناه شبان و روزان به درگاه حق می‌نالد تا اینکه خداوند او را می‌بخشد.‏

در واقع داستان حضرت داوود، معیاری به معتقدان به دین می‌دهد که طبق آن، حق همیشه لزما با طرف ‏ضعیف ‌تر نیست و بدون شنیدن سخن و استدلال طرف قوی ‌تر نمی‌توان حکم به محکومیت آن داد.‏

در روزگار ما آیا می‌توان طبق معیار خداوند داوری کرد و یا حتی به آن فراخواند؟ ‏

گمان نمی‌کنم بدون تحمل باری سنگین از اتهام بتوان چنین کرد.‏

من مدت‌هاست برای اظهار نظر در باره مناقشاتی که بین کشورهای مختلف جهان رخ می‌دهد، سعی می‌کنم تا ‏استدلال هر دو طف قوی و ضعیف را بشنوم و پس از آن چیزی بنویسم یا بگویم.‏

این شیوه اما هیچ مقبولیتی در بین بسیاری از ایرانی‌ها ندارد. کافی است که در جمعی بگویی فلان کشور ‏قدرتمند هم استدلالش در باره فلان موضوع این است و پاسخی در خور می‌طلبد. هنوز این جمله از دهانت ‏خارج نشده، به جانبداری از آن قدرت و توجیه همه جنایاتش در طول تاریخ متهم می‌شوی، زیرا گویی یک ‏اصل بدیهی وجود دارد و آن اینکه در هر مناقشه و نزاعی بی چون و چرا حق با طرف ضعیف تر است.‏

طبق داستان داوود اما همیشه و در همه موارد حق با طرف ضعیف تر نیست و قوی تر هم بی چون و چرا در ‏همه موارد بر باطل نیست.‏

در واقع طبق منطق قرآن، در هر نزاعی ابتدا باید سخن و استدلال هر دو طرف نزاع را صرف نظر از ‏میزان قدرت و ثروتشان شنید و آنگاه در بین آنان داوری کرد.‏

این نوع داوری در بین هیچکدام از گرایش‌های سیاسی و فکری یافت نمی‌شود، زیرا در یک نگاه سیاه و سفید، ‏یک طرف همیشه به راه راست است حال به هر اقدامی که می‌خواهد دست بزند و طرف دیگر همیشه در ‏گمراهی است بی‌ آنکه به شنیدن سخنش نیازی باشد.‏

آیا با این نوع داوری می‌توان در این دنیای در هم پیچیده به سر منزل مقصود رسید؟