با حضور کامران دانشجو در راس وزارت علوم، تابستانهای سالهای اخیر موعد تغییرات در نظام آموزش عالی بود، از تفکیک جنسیتی گرفته تا زنانه و مردانه کردن رشتههای تحصیلی. این اقدامات از سوی مسوولان وقت و به بیان خودشان، به منظور اسلامیکردن دانشگاهها صورت میگرفت. امسال اما با تعویض دولت، نهادی دیگر پاپیش نهاده تا اسلامی کردن را لااقل در رشته علوم سیاسی اجرایی کند. طرحی که از سوی “ شورای تحول و ارتقای علوم انسانی” پیگیری میشود و اعتراض ۱۶۰ استاد دانشگاه را به دنبال داشته است. آنها با ارسال نامهای خطاب به حسن روحانی، از رییسجمهوری خواستهاند اجرای تغییرات مدنظر این شورا را لااقل یک سال متوقف کند.
درخواست توقف یک ساله
۱۶۰ استاد علوم سیاسی از دانشگاههای سراسر کشور در نامهای خطاب به حسن روحانی نوشتهاند: “آنچه به نام اصلاح عناوین و سرفصلهای رشته علوم سیاسی تاکنون انجام شده با کمترین مشارکت و تأیید اعضای هیأت علمی گروههای علوم سیاسی و نهادهای مرجع و معتبر علمی حوزه علم سیاست بوده و از آسیب ها، تنگناها، نواقص و خلاء های جدی برخوردار است؛ به نحوی که چشم انداز اجرای آن وارد نمودن آسیب های جبران ناپذیر بر رشته علوم سیاسی خواهد بود.”
این استادان دانشگاه، روحانی را به عنوان رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی خطاب قرار داده و گفتهاند با سخنان او در “آیین تجلیل از اعضای نمونه هیات علمی دانشگاه های کشور” مبنی بر عقلانیت، اعتدال و دوری از افراط و تفریط و تحجر، موافقند. در این نامه به آن سخنان اشارهای نشده اما مقصود بخشی از سخنان رییسجمهوری است که گفته بود: “ باید دقت کنیم در بحث اسلامی شدن علوم انسانی ضمن حفظ اصول اعتقادی و ملی راه را اشتباه نرویم. پایهها و مبانی علم، در هر دانشی یکسان است. پایههای علم جهانی است. جغرافیا نمیشناسد. بخش دیگر نیز متُد است. مثل متد تحقیق و پژوهش. این نیز مرز ندارد. یکسری اهداف وجود دارد و برای هر کشوری این اهداف متفاوت است. در این قسمت ما اگر بخواهیم علم را کاربردی کنیم باید به بومیسازی آن روی بیاوریم. در این جا نیز باید ببینیم که بهترین راه حل کدام است و موانع پیش رو چیست.”
این استدان به طور مشخص خواستار آن شدهاند که با توقف موقت و یک ساله اجرای طرح ارائه شده، زمینه مشارکت گروههای علوم سیاسی دانشگاهها و مراجع معتبر علمی این حوزه در امر بازنگری عناوین و سرفصلهای دروس رشتهی علوم سیاسی فراهم شود. آن گونه که خبرگزاری تسنیم خبر داده، برنامه تحول و ارتقای دوره کارشناسی علوم سیاسی در ۲۱۹ صفحه و در سه بخش کلیات، عناوین دروس و سرفصلها تدوین شده است. این برنامه از سوی کارگروه علوم سیاسی شورای تحول و ارتقای علومانسانی شورای عالی انقلاب فرهنگی ابلاغ شده و مقرر شده که از ابتدای مهر ماه در دانشگاهها اجرایی شود.
این کارگروه، ۱۳۶ واحد درسی و ۹۱ کتاب جدید برای رشته کارشناسی علوم سیاسی درنظر گرفته است. در بین نویسندگان این کتابها نام استادان برجسته علوم سیاسی کشور به چشم نمیخورد و در بررسی آماری وبسایت تدبیر مشخص شده که دکتر منوچهر محمدی، دکتر محمد رحیم عیوضی، دکتر جلال درخشه، دکتر مرندی، دکتر ابراهیم برزگر، دکتر دهقانی فیروز آبادی، دکتر محمد کاظم سجادپور، دکتر محمد حسن خانی، دکتر شریعت، دکتر طباطبایی، دکتر خواجه سروی، دکتر موسی نجفی، دکتر حقانی، مهندس نبوی، دکتر لکزایی، دکتر حامد رشاد و دکتر حبیب زاده، مسئولیت تالیف و آماده سازی کتاب های مصوب را از شش جلد تا دو جلد پذیرفتهاند. ضمن این که مسئولیت بخش قابل توجهی از کتابها را استادان دانشگاه امام صادق (ع) بر عهده داشتهاند.
منوچهر محمدی، رییس این کارگروه از موسسه امام خمینی است و پیش از این، اسلامی کردن، بومیسازی، روزآمد کردن و مفهومسازی را جزو اهداف اصلی این بازنگری دانسته. به اعتقاد او، رشته علوم سیاسی، “ تمامش ترجمهای بود که از غرب امده بود و مطلقاً نگاه اسلامی به آن نشده بود” در حالی که “ما کشوری هستیم که انقلاب کردیم و از لحاظ سیاسی می بایست این رشته را تطبیق دهیم با نیازها و شرایط جامعه خودمان”.
محمدی همچنین عنوان کرده که این کارگروه از ابتدای سال ۱۳۹۰ کار خود را بر روی این طرح آغاز کرده و تنها مقدمه و تعیین سرفصلها، ۶ ماه زمان برده است. به این ترتیب در کمتر از سه سال، ۹۱ کتاب برای این رشته تهیه و تدوین شده که در نوع خود عجیب و دور از ذهن است.
امر رهبری به اسلامیکردن علوم انسانی
در سال ۸۵ که کارگروه سند راهبردی برنامهریزی و گسترش علوم حوزوی- دانشگاهی تشکیل شد، کامران دانشجو هنوز نه وزیر علوم بود و نه رییس ستاد انتخابات کشور. او استانداری تهران را در اختیار داشت و محمدمهدی زاهدی، وزیر وقت علوم، تحقیقات و فناوری و نماینده فعلی مجلس از بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی خبر میداد. او تا سال ۸۷ چندین بار از این که “کتب علوم انسانی ما خوراکی از یافتههای دانشمندان غربی است” انتقاد کرد اما موفق به ایجاد و اجرای تغییرات اساسی نشد.
در شهریورماه سال ۱۳۸۷ هم اعلام شد بازنگری سرفصلهای رشتههای علوم انسانی دانشگاههای کشور با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی به پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی محول شده است.
اما در آغاز سال تحصیلی ۸۸-۸۹ و در شرایطی که کشور و دانشگاهها هنوز از حواشی انتخابات جنجالی ریاستجمهوری متشنج بود، رهبر جمهوری اسلامی انتقادات تندی نسبت به علوم انسانی ابراز کرد: “ ما علوم انسانیمان بر مبادی و مبانی متعارض با مبانی قرآنی و اسلامی بنا شده است. علوم انسانی غرب مبتنی بر جهانبینی دیگری است؛ مبتنی بر فهم دیگری از عالم آفرینش است و غالباً مبتنی بر نگاه مادی است. خوب، این نگاه، نگاه غلطی است؛ این مبنا، مبنای غلطی است. این علوم انسانی را ما به صورت ترجمهای، بدون اینکه هیچگونه فکر تحقیقیِ اسلامی را اجازه بدهیم در آن راه پیدا کند، میاوریم تو دانشگاههای خودمان و در بخشهای مختلف اینها را تعلیم میدهیم؛ در حالی که ریشه و پایه و اساس علوم انسانی را در قرآن باید پیدا کرد.”
آیتالله خامنهای در تیر سال ۸۹ بار دیگر این موضوع را مورد اشاره قرار داد تا نشان دهد بر ایجاد تغییر در علوم انسانی مصر است: “ متأسفانه اساتیدی در دانشگاههای امروز ما هستند - اگرچه کمند - که درست نقطهی مقابل عمل میکنند - حالا درسشان هرچی هم که است؛ مربوط است یا نیست - و با یک کلمه، این جوان را از آیندهی خودش ناامید میکنند، از آیندهی کشورش ناامید میکنند، از آیندهی حضورش در کشور ناامید میکنند، او را به میراث گذشته خودش بیاعتنا میکنند، او را تشنه نوشیدن از سرچشمههای ناسالم و آلوده بیگانگان میکنند و رها میکنند.”
و باز در ابتدای سال تحصیلی مواضع خود را روشنتر عنوان کرد: “ اینکه بنده درباره علوم انسانی در دانشگاهها و خطر این دانشهای ذاتاً مسموم هشدار دادم - هم به دانشگاهها، هم به مسئولان - به خاطر همین است. این علوم انسانیای که امروز رائج است، محتواهائی دارد که ماهیتاً معارض و مخالف با حرکت اسلامی و نظام اسلامی است؛ متکی بر جهانبینی دیگری است؛ حرف دیگری دارد، هدف دیگری دارد. وقتی اینها رائج شد، مدیران بر اساس آنها تربیت میشوند؛ همین مدیران میآیند در رأس دانشگاه، در رأس اقتصاد کشور، در رأس مسائل سیاسی داخلی، خارجی، امنیت، غیره و غیره قرار میگیرند. حوزههای علمیه و علمای دین پشتوانههائی هستند که موظفند نظریات اسلامی را در این زمینه از متون الهی بیرون بکشند، مشخص کنند، آنها را در اختیار بگذارند، برای برنامهریزی، برای زمینهسازیهای گوناگون.”
همزمان با این انتقادات و دستورات بود که “ شورای تحول و ارتقای علوم انسانی” در شورای عالی انقلاب فرهنگی و به ریاست غلامعلی حداد عادل، یکی از نزدیکان و بستگان آیتالله خامنهای آغاز به کار کرد.
اما نخستین تاثیرات این شورا که ۱۴ کارگروه داشت، تا دی ماه ۸۹ به تعویق افتاد؛ همان موقع که کامران دانشجو از آغاز بازنگری ۳۸ سرفصل و ۵۲ مورد از منابع درسی علوم انسانی دانشگاهها خبر داد. حتی در سال ۸۹ از چاپ و آماده تدریس شدن کتابهای جدید سخن گفته شد.
به صورت موازی، دانشگاه علامه طباطبایی و ریاست آن هم برای بازنگری در رشته های علوم انسانی اعلام “بسیج” کرده بود. صدرالدین شریعتی آبان ماه سال ۱۳۹۱ اعلام کرد که بازنگری ۳۸ سرفصل علوم انسانی این دانشگاه به پایان رسیده و دروس “علوم اجتماعی از دیدگاه قرآن و روایات”، “ نقد نظریات با نگاه اسلامی و بومی”، “ ۱۵ واحد اقتصاد اسلامی” و “ روانشناسی از دیدگاه قرآن و روایات” را به تصویب وزارت علوم رساندهاند.
اکنون دست دانشجو و شریعتی و برخی همفکرانشان از مدیریت بر نظام آموزشی کشور کوتاه است اما شورای تحول و ارتقای علوم انسانی میکوشد تا در اولین گام به زیر و رو کردن رشته علوم سیاسی بپردازد. آیا دولت در مقابل این شورا و غلامعلی حداد عادل کوتاه میآید یا این که طرف استادان معترض و نگران را میگیرد؟