نگاه دیگر♦ جشنواره کن

نویسنده

پخش جهانی فیلم پرسپولیس این هفته شروع می شود وهمزمان حملات مطبوعات، مسئولین فرهنگی ومحافظه کاران در جمهوری اسلامی به فیلم شدت گرفته است.

کن، جشنواره دولتی فجر نیست

این روز ها حملات مطبوعات، مسولین فرهنگی و محافظه کاران داخل کشور به مرجان ساتراپی و فیلمش به اوج رسیده. اولین واکنش رسمی نسبت به حضور این فیلم در جشنواره کن را علیرضا رضاداد طی نامه ای به معاون فرهنگی سفارت فرانسه ابراز کرد. در پی آن مهدی کلهر مشاور رییس جمهور نیز به اظهار نظر پرداخت و دست آخر هم روزنامه کیهان در مطلبی طولانی ارایه فیلم را بخشی از پروژه ناتوی فرهنگی دانست.

شگفت این جاست که تمامی این واکنش ها نسبت به فیلمی صورت می گیرد که نخستین نمایش عمومی آن در همین چند روز اخیر در جشنواره کن صورت گرفته و هیچکدام از خیل معترضان، فیلم را ندیده اند. نامه آقای رضا داد هم چندین هفته قبل از آن که پایش به کن برسد و فیلم را ببیند نوشته و ارسال شده بود.

متن این نامه از آن جهت قابل تامل است که بیانگر نوع نگاه حاکم مدارانه و سلطه طلب مسولین فرهنگی است. او در نوشته اش جشنواره کن را متهم می کند که “… از یک سو با انتخاب نکردن فیلم‌های ارزشمند سینمای ایران و از سوی دیگر با انتخاب چنین فیلمی به جای نگرش هنرمندانه اقدامی در جهت سیاستهای جانبدارانه سلطه‌گران قدرت نموده است و برخلاف شعار آزادنگری و آزاداندیشی رویه جانبداری از زورمندان جهانی را اتخاذ کرده است.”

باید از آقای رضاداد پرسید منظور تان از “فیلم های ارزشمند چیست؟ اساسا در دولت نهم کدام پروژه ارزشمندی متولد شده که داعیه اش را دارید؟ نکند منظور تان “اخراجی ها” ست یا مجموعه تولیدات فله ای دفاتر دولتی مانند مرکز شهید آوینی که نام این هنرمند فقید را هم لکه دار کرده و غرفه های “فارابی” تان لبریز از پوستر ها و کپی های آن هاست؟ مگر سینمای ایران در جشنواره کن سهمیه دارد که این چنین از پذیرفته نشدن فیلم های نور چشمی تان بر آشفته اید؟

شما که این چنین ساده آزادی خانم ساتراپی در بیان حرفهایش و استقلال عمل هیات انتخاب جشنواره در پذیرش فیلم او در بخش مسابقه را نادیده می گیرید، از کدام آزاد اندیشی حرف می زنید؟ دیکتاتوری تا کجای شما ریشه دوانده که می خواهید جشنواره کن هم به صلاحدید و نظر شما عمل کند؟ نوشته اید: “…آیا انتخاب چنین فیلمی در کنار انتخاب نشدن فیلم‌های ارزشمند ایرانی اقدامی قابل گذشت است…” خدا را شکر که خدا شما را شناخت و به شما زور نداد، وگر نه قطعا گذشت نمی کردید و کن و دست اندر کارانش را به خاک سیاه می نشاندید و ریشه هر جشنواره مستقل غیر دولتی را از جا می کندید و جایش جشنواره دیکتاتوری- دولتی می کاشتید. نکند خیال برتان داشته و این جشنواره را هم جزو مایملک خود فرض کرده اید که برای آن خط و نشان می کشید؟ از ان گذشته، تصمیمات جشنواره کن چه ربطی به دولت فرانسه دارد؟ مگر جشنواره فجر است که همه چیزش دولتی باشد؟حرف هایتان مصداق “کافر همه را به کیش خود پندارد” است. بیست و چند سال است که موقع نمایش صد ها فیلم در بخش بین الملل، هر بلایی خواستید با تیغ سانسور بر سر این آثار آوردید و از روح و ارزش هنری آن ها کاستید؛ کاری که مهر “دولتی” بودن را با خود داشت و می توانست ده ها مورد اعتراض، که بر خلاف اعتراض شما خیلی هم منطقی بود را در پی داشته باشد. اما هیچ وقت نامه اعتراضی دریافت نکردید. حالا هم لطف بفرمایید و گذشت نکنید ببینیم چه می شود. میخواهید چه کنید؟ دیگر فیلم نفرستید؟ جشنواره را تحریم کنید؟سال بعد در بازار کن غرفه اجاره نکنید تا حسابی ضربه اقتصادی بخورند؟ یا نکند می خواهید ژیل ژاکوب را کتک بزنید؟ شما که بعد از نوشتن نامه اعتراض تان شخصا به کن آمدید و با وسعت دادن به غرفه های بازار چیزی در حدود پنجاه هزار یورو اجاره دادید و در اقدامی غیر معمول، چندین برابر سالهای قبل با خود تان کارمند و مسول و مامور آوردید، ظاهرا خدا را شکر، گذشت کردید. هرچند این اقدامتان به لشکر کشی هم می توانست تعبیر شود.

آقای رضا داد! از پیله خود بیرون بیایید. فرانسه، جمهوری اسلامی ایران نیست، مدیران جشنواره کن هم ایرانیان نجیب و ناچار به امر بری از شما نیستند. قلمرو دیکتاتوری شما-فعلا البته- فقط در داخل مرز های ایران است. گمان هم نمی کنم فهمیدنش کار سختی باشد. با این دست و پا زدن های بیخود و نسنجیده، خنده و سر تکان دادن غربی ها را برای خود نخرید.