مسلما ایران در مدت هشت ماه ریاستجمهوری حسن روحانی تغییر کرده است. آقای روحانی با شعار “پایانی بر افراطگرایی” توافق اولیه هستهای با قدرتهای جهانی را امضاء کرد و حالا برای توافق نهایی تلاش میکند.
کاترین اشتون، رئیس سیاستخارجی اتحادیه اروپا در تهران با رئیسجمهور دیدار کرد. حالا سئوال این است که اگر روحانی هنوز در حال دست و پنجه نرم کردن با تندروهایی است که شعار مرگ بر آمریکا سرمیدهند، تغییر دیپلماتیک چقدر میتواند ماندگار باشد؟
این سئوال این هفته، در سلیمانیه در شمال عراق، در یک پانل مورد بحث قرار گرفت. به گمان هوشیار زیباری، وزیرخارجه عراق که به عنوان یک رهبر عراقی کرد دهها سال با رهبران ایران کار کرده است، تغییرات عمقی رخ داده است.
وی در این پانل که در دانشگاه آمریکایی در سلیمانیه عراق برگزار شد گفت: “ما تغییر دیپلماتیک را دیدهایم و من از دید خود میتوانم بگویم که واقعی است، جدی است و ایران به دنبال گسترش تجارت است. آنها بیش از هرکس نگران افراطگرایی، فرقهگرایی و جدایی شیعه و سنی هستند.”
شرکتکنندگان در این پانل پنج عامل را که تعیینکننده پایداری تغییرات روحانی است مورد توجه قرار دادند.
۱. ایران از راس تا پائین متعهد به تغییر است
برخی میگویند رویکرد اخیر ایران فقط برای امتیاز گرفتن است. اما احمد صادقی معاون موسسه مطالعات سیاسی و بینالمللی، اتاق فکر وزارت خارجه ایران، میگوید فشار ایران برای اعتدال «تاکتیکی نیست بلکه حقیقی است» وی گفت هیچ رهبر ایرانی از انقلاب سال ۱۳۵۷ از این همه پشتیبانی برخوردار نبوده است. پیروزی روحانی نتیجه وفاق میان مردم و نخبگان بود.
هفته گذشته روحانی نسبت به پرتاب موشک و ادبیات ضدغربی به سپاه پاسداران ایران هشدار داد و خواهان باز شدن فضای فرهنگی در ایران است. صادقی گفت، تا زمانی که رهبر ایران از مذاکرات حمایت میکند، حتی منتقدان هم پشتیبان آن هستند، البته با بیمیلی.
۲. ایران خود را با تغییرات منطقه هماهنگ میکند
رابین رایت، خبرنگاری که اخیرا در ایران بوده و اولین بار ۴۱ سال پیش در مورد ایران گزارش داده است میگوید، ناآرامیهای اخیر توازن قدرت را تغییر داده است و ایران در حال “محاسبات استراتژیک” است. وی میگوید تقریبا ده سال پیش ایران رهبر هلال شیعه در منطقه بود که از تهران تا بغداد و از دمشق تا بیروت تداوم داشت. اما القاعده و جدایی فرقهای این مسئله را بر هم زد. خروج آمریکا از عراق و افغانستان، ایران را اولین جبهه در مقابل نفوذ سنیها و شورشیان قرار داده است. ناگهان ایران با آمریکا یک هدف مشترک پیدا کرده اند و آن حل مسئله هستهای و جلوگیری از گسترش افراطگرایی سنی است.
۳. صرفا با اصول نمیتوان کشور را حفظ کرد
جمهوری اسلامی هنوز تصمیم نگرفته که یک کشور باشد یا یک نهضت – این را اولین بار هنری کیسینجر، وزیر خارجه سابق آمریکا مطرح کرد.
کریم سجادپور، تحلیلگر ایران در بنیاد کارنگی میگوید، اصول ایدئولوژیک هنوز بر مقاومت در مقابل آمریکا و اسرائیل تاکید دارد. اما روحانی و وزیر خارجهاش محمد جواد ظریف بازتاب اراده مردم برای اولویت داشتن منافع ملی و اقتصادی هستند.
وی میگوید: “هر دو گروه درون ایران، سربازان وفادار انقلاب هستند و هر دو میخواهند جمهوری اسلامی را حفظ کنند. این مناظره همیشه باقی خواهد ماند.”
۴. آمریکا با احتیاط استقبال میکند
کن پولاک، که مدیر خلیج فارس بیل کلینتون در دهه ۱۹۹۰ بود میگوید، این خیلی فوقالعاده است که چنین کلمات آشتیجویانهای از صادقی از اتاق فکر ایران میشنویم.
آقای پولاک از اعضای ارشد مومسسه بروکینگز میگوید، پرزیدنت اوباما مشتاق است که دریابد آیا توافق هستهای امکانپذیر است یا خیر تا پس از آن روابط حسنه گستردهتری را آغاز کند.
وی گفت: “همه چیز با توافق هستهای آغاز میشود. اگر به آن برسیم میتوانیم امیدوار به روابط گستردهتر با ایران باشیم.”
۵. ایران میخواهد جایگاه قدرتمند خود را بازیابد
سجادپور میگوید، در سال ۱۹۷۸، یعنی یکسال پیش از انقلاب، تولید ناخالص ملی ایران دو برابر ترکیه بود؛ امروز نصف ترکیه است. تمرکز بر ایدئولوژی جلوی پیشرفت ایران را گرفت.
وی گفت، سرمایه انسانی ایران، تاریخ ۵۰۰۰ ساله و منابع طبیعی ایران به این معناست که این کشور میتواند یک نقشآفرین بزرگ جهانی باشد، و مثل ترکیه عضو G۲۰ شود.
“اما تا زمانی که ایران این برنامه ایدئولوژیک را دنبال کند، به نظر من به جای نقشآفرین جهان، اگر یک خرابکار منطقهای نباشیم، فقط یک بازیگر منطقهای باقی خواهیم ماند.”
منبع: کریستین ساینس مانیتور - 9 مارس 2014