زبان میخی

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

زمانی وقتی می گفتند “خودشون” یا “اینا” منظور حکومت جمهوری اسلامی بود، وقتی می گفتند، این “…ا” منظورشان کارکنان رده بالای قوه مجریه بود، وقتی می گفتند “بوگندو” منظورشان برادر یا خواهر حزب اللهی بود، وقتی می گفتند “دزدها” منظورشان جناح کارگزاران در کشور بود، و وقتی می گفتند “بوگندو” این کلمه بطور خاص ویژه احمدی نژاد بود، وقتی هم که می گفتند “عاقا” منظورشان معلوم بود. این کلمات بیشتر از همه توسط عامه مردم استفاده می شد و معمولا می شود.

اما هرکسی زبان مخصوص خودش را دارد. که این یک نوع زبان مخفی سیاستمداران کشور است. این زبان مخفی گاهی در عرض شش ماه تغییر می کند و مفاهیم جدیدی بر کلمات قبلی می نشیند. همین هفته قبل آیت الله کاظم صدیقی که برای نخستین بار در سال اخیر خطبه های نماز جمعه را می خواند ولی گریه نمی کرد، گفت: “برخی محبان ولی فقیه منافق هستند.“ممکن است کسی فکر کند منظور آقای صدیقی از این جمله آقای خاتمی است، ولی اینطور نیست، چون درباره خاتمی معمولا با کلماتی مثل فریب خورده و منحرف حرف می زنند، وقتی منافق یا غافل یا بی بصیرت می گویند منظورشان هاشمی رفسنجانی است. مثلا وقتی هفته قبل مصباح یزدی گفت “آدم غافل مثل سگ و الاغ است.” منظورش معلوم بود یعنی همان کسی که نگذاشت او رییس مجلس خبرگان شود. برای شناخت دقیق تر زبان مخفی سیاستمداران ایرانی به برخی نشانه هایی که وقتی در جمله می بینید می توانید از طریق آن بفهمید درباره چه کسی حرف زده می شود، اشاره می کنم:

هاشمی: غافل، بی بصیرت، برخی، بعضی ها، ساکت فتنه، منافق، پیرمرد، پیرهایی که عاقبت بخیر نشدند، کسی که فرزندان و خانواده منحرف دارد… مثال: “خیلی ها که پیر شدند از انقلاب منحرف شدند.”

خامنه ای: بی سواد، دوستان سابق، قدرت طلبان، خودنماها، خودخواه ها، متوهمین، عامل اصلی همه اشتباهات…. مثال: “بی سواد! شما را چه به دادن حکم فقهی؟”

احمدی نژاد: اون، یارو، دروغگو، درب داغون، بی پدرومادر، ولش کن، نمی خوام اسمشو بیارم، مرتیکه، دروغگو، شارلاتان… مثال: “خوب شد یارو رفت.”

خاتمی: غربزدگان اشرافی، فریب خوردگان لیبرالیسم، بی عرضه، سازشکار، بدتر از همه، بی وفا، عناصر نفوذی در نظام، سواره نظام دشمن….. مثال: “سازشکاران با غرب فتنه را هدایت کردند.”

مصباح یزدی: غیرانقلابی ها، آنها که در انقلاب علیه امام بودند، طالبان، داعشی ها، متحجرین، کسانی که قدرت درک جامعه را ندارند، انقلابیون های تازه به دوران رسیده…. مثال: “کسانی که قدرت درک جامعه را ندارند دیروز سخنرانی کردند.”

 

داعشی های داخلی

سعید قاسمی قهرمان پیش بینی های سیاسی که نظرش درباره فائزه هاشمی نزدیک بود منجر به جدایی ریش اش از خودش بشود، دیروز گفته که “عوامل فتنه ۸۸ داعش داخلی هستند.” از ایشان سئوال کردم:

گفت: نه، تفاوت این دو تا این است که داعشی ها مسلمان نیستند، ولی هر دو تا دست ساز آمریکا هستند.

پرسیدم: یعنی معتقدید عناصر فتنه ۸۸ به رعایت حجاب پابندند؟

گفت: نه بابا! باز خدا بیامرزه داعش رو که حجاب رو رعایت می کنه، اینها که از بیخ فاسدن…

پرسیدم: یعنی داعش که مخالف تحصیل علم، لیبرالیسم غربی، تحصیل دانشگاهی و بقیه این چیزهاست مثل فتنه گران است؟

گفت: نه، ایناش با فتنه گران فرق می کنه، ولی بقیه اش فرق نمی کنه.

پرسیدم: یعنی شما معتقدید که داعش الآن هم آمریکائیه؟

گفت: نه، قبلا آمریکا اینها رو به وجود آورد، ولی همین جریان بلای جونش شد…

پرسیدم: پس آمریکا فتنه گران رو به وجود آورد و اونها هم مثل داعش بلای جون آمریکا شدند؟

بروبر نگاهم کرد و گفت: حاجی! گیجی؟ فتنه گران از اولش وابسته به استکبار بودند، الآن ده برابر قبل وابسته اند….

پرسیدم: پس چی شون به هم شبیهه؟

بروبر نگاهی به من کرد و گفت: بیخودی اینقدر سئوال نکن، یادت باشه بغدادی از بچه های خودمونه ها. با خودم بود در عملیات کوبیدن سر به قایق آمریکایی، یک ساعت رولکس هم از مقام رهبری هدیه گرفت.

 

شاه ماهی سامورایی ها رنگ خون گرفت

این تیترهای نشریات زرد و قرمز و آبی آدم را جان به سر می کند. یک جوری درباره فوتبال حرف می زنند انگار بازی در میدان مین برگزار شده، یا یک جوری درباره فرش حرف می زنند انگار فردوسی درباره رستم حرف می زند، ترکیب های مسخره تیترها بیش از اینکه عجیب و جذاب باشد خنده دار است. مثل همین اسم هایی که تلویزیون های درب داغان در سیاست و موسیقی پاپ و این چیزها می گذارند، مثلا همین “شاه ماهی هنر ایران” که برای گوگوش می گفتند، یا “مرد حنجره طلایی” یا “مرد پنجه طلایی” یا مثلا “ملکه صحنه ها” که برای شهره می گفتند.

این تیترها را دیروز خبرگزاری فارس زده بود: “درخشش نیمار در مقابل سامورائی ها”، “فرش ایران همچنان دلیری می کند»، یا “مهارت شگفت انگیز یک دقیقه ای”، یا “نزاع دسته جمعی رنگ خون گرفت”، یا “معترضان مکزیکی آتش به پا کردند.” و “مگس های سفید روسیاه شدند.” این هم تیترهایی که چشم را از کاسه بیرون می افکند. شاه تیترهای شبکه های خونین خبر ایران

 

دوستان و دشمنان داعش

ممکن است تعجب کنید که ببینید چرا مجاهدین خلق از داعش به عنوان عشایر انقلابی عراق که علیه دولت مالکی و عبادی می جنگد نام می برند و داعشی ها را پیشتازان آزادی عراق می دانند و صریحا و یک دل نه صد دل از آنها دفاع می کنند. قضیه خیلی ساده است، مجاهدین از نظر ایدئولوژیک هیچ فرقی با داعش ندارند، من بعید می دانم که مجاهدین و بخش مهمی از نیروهای شان در داعش فعال نباشند.

یا مثلا در این مورد که چرا مهم ترین نیروهای داعش اروپایی ها هستند و یک چهارم تروریست هایی که از اروپا به داعش پیوستند، زنان سفیدپوست اروپایی هستند و چطور با اینکه می دانند داعش از زنان فقط به عنوان برده جنسی استفاده می کند، با شوروشوق به عراق می روند و خیلی هم از این موضوع خوشحال اند، یا اصولا این که چرا این همه اروپایی ها به داعش می پیوندند؟ چرا وقتی سربریدن را می بینند، از رفتن به عراق و سوریه پشیمان نمی شوند. علتش خیلی ساده است. داعش یک بهشت آنارشیستی است که آدم می تواند هر کاری در آن بکند، با ده تا زن ازدواج کند، در عرض سه ماه شش تا شوهر کند، سر ببرد، تیراندازی کند، اتفاقا اغلب اروپایی ها برای همین کار به آنجا می روند. این هیجان خشونت بی انتهاست که آنها را به سوی داعش می کشاند و اتفاقا این مهم ترین دلیل قدرت داعش است.