کاتالینا گومس آنخل
طی ۳ سال اخیر ۵ نفر از دانشمندان ایرانی که گفته می شود در برنامه اتمی ایران دست داشته اند کشته شده اند.
منصوره کرمی و شهره پیرانی در معیت برخی از اعضای بنیاد شهید و دیگر سازمان هایی که علیه تروریسم فعالیت می کنند به مرکز تهران و محل نشست می آیند. این دو زن برای اولین بار قبول کردند که در این زمینه با رسانه های خارجی صحبت کنند. هر دو چادر سیاه به سر دارند و پیرانی که جوان تر است به همراه دختر کوچک ۵ ساله اش آرمیتا آمده. موضوع این نشست مربوط به ۵ دانشمند هسته ای، از جمله شوهران آنهاست، که طی ۳ سال اخیر در سوء قصدهایی کشته شده اند.
مسعود علی محمدی، اولین دانشمند، در تاریخ ۱۲ ژانویه ۲۰۱۰ در مقابل در خانه اش در شمال تهران، زمانی که قصد داشت سوار اتومبیلش شود، با انفجار بمبی در یک موتورسیکلت کشته شد. منصوره کرمی می گوید: “پس از انفجار وقتی در را باز کردم، او را دیدم که در صندلی جلوی اتومبیل نشسته و سرش را روی دستانش گذاشته. من به طرف او دویدم، او را بغل کردم و سپس متوجه شدم که دیگر کاری از من ساخته نیست.” او در ادامه می گوید: “حتی افرادی که ۵ کیلومتر دورتر از منزل ما زندگی می کنند، صدای انفجار را شنیده بودند.”
پس از مرگ محمدی که مردم ایران را شوک زده کرد، او به عنوان استاد دانشگاه تهران و اولین ایرانی که در یک دانشگاه داخلی دکترای فیزیک گرفته و همچنین از اعضای برنامه اتمی ایران است معرفی شد. عضویت او در برنامه اتمی سپس ازسوی دولت تکذیب گردید و همسرش نیز می گوید که او صرفاً یک محقق بزرگ و یک شخصیت دانشگاهی بوده.
کرمی که فوق لیسانس روانشناسی دارد و هنوز هم از تلفن همراه شوهرش استفاده می کند در ادامه می افزاید: “آن طور که همکارانش می گویند او ۱۵ مقاله بلند نوشته و هیچ یک از تحقیقاتش نیز به موضوعات هسته ای مربوط نمی شود.” او یک پسر ۲۷ ساله و یک دختر ۲۲ ساله دارد.
تهدیدهای تلفنی
شهره پیرانی، همسر داریوش رضایی نژاد نیز همین استدلالات را در مورد فعالیت کاری شوهرش دارد. رضایی نژاد روز ۲۳ ژوئیه ۲۰۱۱ درحالی که برای آوردن آرمیتای کوچک به همراه همسرش به مهد کودک رفته بودند، به ضرب گلوله ای در سینه اش کشته شد.
شهره پیرانی ۳۲ ساله می گوید: “مرد جوانی که یک عینک آفتابی با فریم ضخیم به چشم داشت و به نظر می رسید ریش مصنوعی گذاشته، به پنجره اتومبیل نزدیک شد، ۶ گلوله شلیک کرد و سپس به سرعت متواری شد.” او که می بیند به شوهرش حمله شده به سوی فرد مهاجم می دود و تا چند متری او نیز پیش می رود، ولی بازوی چپ وی نیز مورد اصابت گلوله قرار می گیرد.
اولین اطلاعاتی که پس از ترور رضایی نژاد از آلمان رسید این بود که این مهندس ۳۵ ساله در یک گروه تحقیقاتی فعالیت می کرده که کارش تحقیق در مورد سوئیچ های ولتاژ بالا برای به کار انداختن چاشنی کلاهک های هسته ای و درنتیجه انفجار آنها بوده است. و در ایران نیز برخی رسانه های رسمی او را با برنامه اتمی ایران مرتبط دانستند، ولی سپس آن را تکذیب کردند.
او که فوق لیسانس علوم سیاسی از دانشگاه تهران است در ادامه می افزاید: “شوهر من ارتباطی به برنامه اتمی نداشت و هیچ گاه هم نگفت که یک دانشمند هسته ای است. این چیزی است که اشخاصی که در خارج مسبب قتل او هستند می گویند.” او چند هفته قبل نامه ای به بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل، ارسال کرده و در آن خواستار توضیح برای سکوت معنی دار سازمان های بین المللی در برابر ترور سیستماتیک دانشمندان ایرانی شده است.
او با اشاره به اینکه شوهرش از ۴ سال پیش تماس های تلفنی تهدیدآمیز داشته می افزاید: “تنها جرم او دانش و قلم اش بود. ولی من هیچ گونه واکنش بین المللی نسبت به این جنایت ها ندیدم.” او می گوید: “با اینکه هیچ گاه فکر نمی کردیم چنین اتفاقی بیفتد، ولی بسیار محتاط بودیم.” او به همسر و دخترش گفته بود که تلفن را برندارند، و زمانی که دزدگیر اتومبیل صدا می کرد و او می رفت که آن را خاموش کند، از آنها می خواست که پشت دیوار مخفی شوند. او همچنین مراقب موتورسوارانی که در این محله رفت و آمد می کردند بود.
او حتی همه چیز را پیش بینی کرده بود که اگر اتفاقی برای هر دوی آنها بیفتد، آرمیتای کوچک جان سالم بدر ببرد. شهره پیرانی درحالی که آرمیتا را بغل کرده می گوید: “او نیز مانند پدرش نابغه است.”
قربانیان موساد؟
نوع تهدیدهایی که رضایی نژاد دریافت کرده مشابه تهدیدهایی است که علیه دیگر دانشمندانی که قبل از او کشته شده اند انجام شده. به عنوان مثال مورد محمدی نیز به همین صورت بوده است. منصوره کرمی همسر او می گوید: “من نمی دانم آنها چه می گفتند، ولی می دانم که با شوهرم چنین تماس هایی گرفته شده.”
مقامات جمهوری اسلامی به کرات دستگاه اطلاعاتی اسراییل، موساد، را متهم به انجام این ترورها ازطریق اعضای سازمان مجاهدین خلق کرده اند. و اظهارنظرهای رهبران اسراییلی نیز این سؤال را همچنان باز گذاشته که آیا آنها به واقع در این ترورها دست داشته اند یا خیر. روزنامه آلمانی اشپیگل چند روز پس از ترور رضایی نژاد به نقل از یک منبع نزدیک به دستگاه اطلاعاتی اسراییل نوشت: “این اولین عملیات تامیر پاردو، رییس جدید موساد، در ملاء عام بوده است.”
ولی شک و تردیدها در مورد عوامل ترور دانشمندان ایرانی از زمانی رو به افزایش رفت که درخصوص سوءقصد علیه محمدی گفته شد او توسط عوامل برخی از نهادهای کشور خودش کشته شده. و دلیل آن امضای نامه ای توسط این دانشمند بوده که در آن به همراه بسیاری از شخصیت های دانشگاهی از نامزدی میرحسین موسوی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت و به پیروزی او در انتخابات ۲۰۰۹ اذعان داشته بودند.
همسر او با اشاره به اینکه ارجحیت انتخاباتی او ربطی به ترورش ندارد می گوید: “محمدی در انتخابات شرکت کرد و به نامزد مورد علاقه خود رأی داد ولی او اهل سیاست نبود. او فقط معتقد بود که انقلاب متعلق به ماست و باید در حفظ آن بکوشیم.” او همچنین می گوید که ارتباطی میان این سوء قصد و پروژه تحقیقات علمی Sesame که مقر آن در لبنان است و او در واقع نماینده ایران در این پروژه بوده وجود ندارد. منصوره کرمی در ادامه می افزاید: “او معتقد بود که دانشمندان باید خود را آماده کنند، زیرا جهان در آینده متحمل کمبودهای فراوانی خواهد شد. دیگر آب یا نفت وجود نخواهد داشت و می گفت که دانشمندان ما باید در زمینه انرژی اتمی فعالیت کنند تا بتوانند این مشکلات را حل کنند.”
شهره پیرانی نیز می گوید: “داریوش معتقد بود که ایران باید برنامه اتمی داشته باشد. او همیشه می گفت انرژی اتمی تنها به مسایل نظامی محدود نمی شود. او همیشه می پرسید چرا فقط باید ۵ کشور به تولید آن بپردازند.” او با اشاره به نگرانی همسران دیگر دانشمندان و همکاران شوهرش از سوءقصد می گوید: “امروز قرار بود ناهار را با یکی از آنها بخورم. او به شدت نگران جان شوهرش است، ولی شوهرش مدام به او می گوید که باید قوی باشد و اینکه برای یک مسلمان حقیقی زندگی واقعی در جهان دیگر معنی می گیرد.”
همه می دانند که آنها چه می کنند.
منبع: ال تیمپو، ۱۰ می