معادلات منطقه خاورمیانه به گونه ای رقم خورده که اینک دولت اسلامی داعش، دشمن شماره یک امریکا به شمار می رود و نه ایران.
پس ازبریدن سر جیمز فولی، خبرنگار امریکایی، مقامات پنتاگون این گروه را “تهدیدی قریبالوقوع” برای امریکا برشمرده و چاک هیگل وزیر دفاع امریکا گفته: “این گروه فراتر از یک گروه تروریستی است.” ژنرال دمپسی رییس ستاد ارتش امریکا نیز گفته: “این سازمان یک دیدگاه راهبردی آخرالزمانی دارد که سرانجام باید با آن مقابله شود.”
این در حالی است که مکرر در مکرر شنیده بودیم که ایران دشمن نخست امریکاست و برنامه هسته ای تهران نگرانی عمده امریکا و متحدانش به شمار می رود.
“محور شرارت” عنوانی بود که جرج دبلیو بوش در ژانویه ۲۰۰۲ به سه کشور ایران، کره شمالی و عراق اطلاق کرده بود. وی در سخنرانی خود دو پارامتر را برای گنجاندن این سه کشور در محور شرارت مد نظر قرار داده بود: حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به سلاح کشتار جمعی.
بر اساس این دکترین، جرج بوش حمله نظامی به عراق را در مارس ۲۰۰۳ تدارک دید. به رغم سپری شدن ۱۱ سال از سقوط صدام، اینک با ظهور پدیده داعش پای امریکا دوباره به جنگ محدود در عراق علیه داعش گشوده شده است.
ظهور داعش: شکست جنگ علیه تروریسم
پس از حمله به مرکز تجارت جهانی، جرج بوش در سپتامبر ۲۰۰۱ “جنگ علیه تروریسم” را اعلام کرد.
اگر حمله به عراق برای حمایت از این کشور در برابر تروریسم بود، چه دلیلی بالاتر از اینکه اینک عراق بدون صدام حسین اینک کاشانه خطرناکترین گروه تروریستی جهان شده که شهروند امریکایی (جیمز فولی) را سر میبرد و ابهت امریکا را با این اقدام به چالش میکشد.
این حقیقت که داعش اینک تهدید قریب الوقوع برای امریکاست، ثابت میکند که سیزده سال پس از اعلام جنگ علیه تروریسم، نه تنها این پدیده شوم از بین نرفته که متکثر نیز شده است. در سال ۲۰۰۱نامی از داعش نبود.
گو اینکه داعش از درون القاعده بیرون آمده ولی شدت افراطی گری آن تاجایی است که القاعده نیز از داعش تبری جسته است. به بیان ساده اینک امریکا و القاعده در مخالفت با داعش همسو هستند، همچنان که اینک “اسلام ناب محمدی” و “شیطان بزرگ” نیز در مخالفت با داعش همسو هستند.
از زمان حمله “شیطان بزرگ” به “خلافت اسلامی” تاکنون جمهوری اسلامی کلامی در تقبیح این اقدام امریکا بر زبان نیاورده است. (مراجعه شود به مقاله: ایران و حمله امریکا به داعش)
داعش دشمن نخست امریکا و نه ایران
مفتی عربستان اعلام کرده که داعش دشمن اسلام است و پیروان آن از اسلام خارج شده اند. از سوی دیگر شاهدیم که اجماعی بزرگ علیه داعش شکل گرفته است. این تفکر به شدت افراطی اینک تهدیدی برای امریکا، اروپا، عربستان، ترکیه، سوریه، عراق، ایران و اقلیت های قومی و مذهبی منطقه است.
پرسش این است که چرا امریکا دیگر ایران را دشمن نخست خود نمی داند؟ اگر روزگاری نه چندان دور، به ویژه از نئوکان های امریکا می شنیدیم که ایران دشمن نخست امریکاست، اینک چه تحولی در مناسبات تهران ـ– واشنگتن رخ داده که امریکا داعش را تهدید قریب الوقوع و دشمن نخست خود می داند و نه ایران را؟
واقعیت است که اگر در امتداد دولت جرج بوش در انتخابات ۲۰۰۸ امریکا فردی همچون جان مک کین یا در انتخابات ۲۰۱۲ میت رامنی به قدرت رسیده بود یا در انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ۹۲ در امتداد دولت احمدینژاد، فردی همچون سعید جلیلی به قدرت میرسد، بعید به نظر میرسد که حتی با ظهور داعش، ایران از محور شرارت خارج می شد.
انعطافی که جمهوری اسلامی در یک سال اول ریاست جمهوری حسن روحانی در پرونده هسته ای از خود نشان داده در کنار التزام اوباما به دیپلماسی برای حل پرونده هسته ای ایران همگی موجباتی را فراهم آورده تا جمهوری اسلامی و دولت اسلامی (داعش) جای خود را عوض کنند و اینک نخستین دشمن امریکا نه ایران، بلکه داعش باشد.
دشمن نخست امریکا بعد از داعش
نظر به اجماع گسترده ای که علیه خلافت اسلامی داعش شکل گرفته، دور از احتمال نیست که همه کشورهای تهدید شده از سوی داعش طی ائتلافی جامع، این غده سرطانی (تعبیری که اوباما برای داعش به کار برد) را از پا در آورند. آنگاه بر فرض نابودی داعش، آیا جمهوری اسلامی به رتبه دشمن نخست امریکا باز خواهد گشت؟
پاسخ را باید در “حاکمیت دوگانه” جمهوری اسلامی جستجو کرد. با سپری شدن یک سال از عمر دولت روحانی نشانه های کافی در شکل گیری حاکمیت دوگانه در جمهوری اسلامی بروز کرده است.
در مساله رابطه با امریکا کافی است که به سمینار اخیر سفرا بنگریم که حسن روحانی بدون هیچ استثنایی، سیاست خارجی دولتش را “تعامل با جهان” ترسیم کرد، اما، خامنه ای در پایان سمینار و در دیدار مقامات ارشد وزارت خارجه، در تعرضی آشکاری به حسن روحانی تصریح کرد که برای تعامل با جهان “دو استثنا وجود دارد: رژیم صهیونیستی و امریکا.”
بدین ترتیب، اگر در سپهر سیاست خارجی ایران، سکان در دست روحانی قرار گیرد وی جای تردید باقی نگذاشته که به دنبال تعامل با امریکا به عنوان “کدخدای جهان” است. وی در کمپین اتخاباتی خود گفته بود: “بنده معتقدم مذاکره با آمریکا راحتتر از مذاکره با اروپاست چرا که اروپاییها به دنبال آقا اجازه از آمریکا هستند… آمریکاییها کدخدای ده هستند، با کدخدا بستن راحتتر است.”
اما، اگر اندیشه سنتی مبارزه با نظام سلطه و شیطان بزرگ که خامنه ای به عنوان سرلوحه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ترسیم کرده همچنان ادامه یابد، دیری نخواهد پایید که جمهوری اسلامی به رتبه نخست دشمن امریکا باز خواهد گشت.
فرصت حضور روحانی و اوباما در ریاست جمهوری ایران و امریکا و تهدیدی که داعش برای هر دو و برای منطقه فراهم آورده فعلا موجب شده که داعش دشمن نخست امریکا باشد و نه ایران.