خوشبینی محتاطانه ایرانیان

نویسنده

» تحلیل گاردین از پیروزی روحانی

مسعود، مکانیک 26 ساله ای که در گرمسار، نه چندان دور از محل تولد محمود احمدی نژاد، رئیس جمهور پیشین، زندگی می کند می گوید: “تقاطع خیابان انقلاب و ولی عصر، کاملا دیوانه کننده بود. مردم همه جا بودند؛ همه ما شعارهای مختلفی مانند «موسوی! موسوی! آخر رای مان را پس گرفتیم» می دادیم. تمام موهای بدنم سیخ شده بودند. چهار سال پیش، پیش از آنکه دولت انتخابات را برگزار کند، من بسیار امیدوار بودم که همه چیز تغییر کند.”

مسعود می گوید در بعد از ظهر شنبه، هنگامی که معلوم شد حسن روحانی شانس خوبی برای پیروزی در انتخابات ریاست جمهوری، که در روز پیش انجام شده بود دارد، 105 کیلومتر (65 مایل) را از گرمسار تا تهران طی کرد که این رویداد را با مردم تهران جشن بگیرد. در سراسر ایران، جشن های سازماندهی نشده ای در طول شب، در ده ها شهر برپا شد.

مسعود عنوان می کند که بزرگترین درخواست وی از رئیس جمهور آینده، آزادسازی میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران جنبش سبز، از حبس خانگی است. وی می گوید: “تا زمانی که آنها آزاده نشده اند، ساکت نخواهم شد.”

“تا زمانی که آنها را سلامت خارج از حبس نبینم، احساس خواهم کرد که همه اینها شکست بوده است.”

در جشن های عمومی برپا شده در تهران، عکس های موسوی، حتی بیشتر از عکس های روحانی، رئیس جمهور منتخب جدید، به چشم می خورد.

مسعود درباره تاثیر این انتخابات می گوید: “اکنون احساس می کنم سبکتر شده ام. دیروز دوباره مشغول کار قدیمی ام شدم، اما این بار همه چیز آسانتر و بهتر به نظر می آمد. پیش از این، از مکانی که در آن بودم تنفر داشتم، اما حالا احساس می کنم که دارم همه چیز آن را برای اولین بار تجربه می کنم. برای مثال، در مورد اینکه برای بهبود وضعیت تجاری این شرکت، هم اکنون و همین جا کاری بکنم، احساس خوبی دارم.”

همچنین رزیتا، دانشجوی فوق لیسانس در اصفهان، می گوید که این انتخابات تاثیری مثبت و رها کننده بر وی داشته است.

وی می گوید: “تا پیش از این [شنبه]، در مورد بیشتر مردم احساس منفی داشتم. تمام روابط زندگی من، محدود به این شده بود که چه کسی از چه کسی حمایت می کند. مثلا، اگر کسی حامی احمدی نژاد بود، هیچ کاری به او نداشتم و هیچ چیز دیگری برایم مهم نبود. مرا کمابیش مجبور به ترک خانه پدربزرگ و مادربزرگم کردند؛ و احساس می کردم که حتی دیگر نمی توانستم با عمه ام صحبت کنم و همیشه با پدرم بر سر این مشاجره شدید داشتم. اما می دانید، اکنون احساس می کنم که اشتیاق شدیدی به فراموش کردن و بخشیدن دارم. فکر می کنم این تنفر دارد تبدیل به چیز سالم تری می شود.”

دانیال، دانشجوی 20 ساله روانشناسی، در شهر بجنورد که در شمال شرق ایران واقع است، می گوید ایمان دارد که دست کم برخی از تغییراتی که مردم به دنبال آن هستند، در نهایت ایجاد خواهد شد.

وی می گوید: “من در واقع می بینم که از کل این فضای “وضعیت امنیتی” خلاص شده ایم و شاهد تغییر آن بحث های پوپولیستی پوچ دولت قبلی، به سمت چیزی با تاکید بیشتر بر استدلال و اخلاقیات هستیم. حتی ممکن است اقتصاد و روابط خارجی ما بهبود یابد.” با این وجود، وی آرمان هایش را متعادل می داند و به خود یادآوری می کند که تغییرات در یک شب اتفاق نمی افتد.

دانیال با تحقیر رفتار احمدی نژاد در سیاست های داخلی و به ویژه بین المللی، او را “لومپن” می خواند. وی می گوید یکی از درخواست های اصلی او از رئیس جمهور جدید، تغییری اساسی در روش گفتار است: “تمام آنها و همه چیزهای چرند دیگری که گفت موجب “تحریم هایی شد که آنقدر شدید بود که ما را به زانو در آورد”؛ یعنی واقعا خجالت آور بود.”

دانیال توضیح می دهد که “ممکن است آنها برای برخی افراد خنده دار باشند، اما در کل بسیار خجالت آور بودند. مردم باید از خود بپرسند: اگر چنین فردی رئیس جمهور آنان است، پس کسانی که او را انتخاب کرده اند، چگونه افرادی هستند؟”

وی در ادامه گفت: “بیشترین نگرانی من در مورد ثبات اقتصادی است.”

“واضح است که مذاکرات هسته ای، به طور مستقیم با آن در ارتباط است. [روحانی] همچنین باید منطقی عمل کند و با چشم اندازی به برقراری صلح، به این مذاکرت و در کل به سیاست های خارجی نگاه کند.”

“همچنین سانسور فیلم، موسیقی و ادبیات باید پایان یابد. تمام قسمت های جامعه باید از داشتن آزادی واقعی بیان لذت ببرند.”

روحانی باید در طی چند ماه آینده، فهرست وزرای خود را برای تایید تقدیم مجلس شورای اسلامی کند.

یک روزنامه نگار در تهران، پس از اولین کنفرانس خبری روحانی در روز دوشنبه، به عنوان رئیس جمهور منتخب، می گوید: “آیا من امیدی دارم؟ یک بارقه بسیار کوچک امید! تا زمانی که شاهد نتایج نباشم، اعتماد نمی کنم.”

او قول هایی داده ولی قول یک کمپین ریاست جمهوری، تنها یک قول است و برای جلب آرای مردم عنوان می شود. اما تا زمانی که به طور واقعی کاری برای این کشور انجام ندهد، مردم به وی اعتماد نخواهند کرد.

“ما هشت سال را از زمانی که رئیس جمهور قبلی وعده هایی درباره شغل و مسکن و طرح اصلاحات یارانه داد و هیچ کدام از آنها را انجام نداد سپری کرده ایم. بنابراین فکر می کنم که این بار افراد در اعتقاد به آنچه رئیس جمهور منتخب می گوید، محتاط تر هستند. آنها نتیجه می خواهند.”

محمود، یک دانشجوی سابق دکترادر رشته فلسفه اظهار می کند: “روحانی باید همه چیز را اصلاح کند. منظورم فقط من نیستم، بلکه منظورم راه های غیرقانونی است که به وسیله آن با دانشجویان رفتار شده”.

وی می گوید که یک کتاب نوشته اما هنوز آن را برای رسیدگی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تسلیم نکرده است. او مطمئن است که کتابش یا با سانسور شدید روبرو خواهد شد و یا به طور کلی مورد قبول واقع نخواهد شد.

وی در ادامه افزود: “من اعتقاد دارم که باید یک توافق ملی صورت پذیرد. روحانی باید با احمدی نژاد، و دیگر رهبران جناح های مختلف طیف سیاسی ایران، ملاقات و گفتگو کند. اوباید به راست ها نشان دهد که هیچ چیزی برای ترس از ما ندارند.”

یدالله، که به کار جارو کردن پیاده رو ها و آبیاری گیاهان در پارکی در تهران مشغول است، هنگامی که از وی پرسیده شد چه انتظاراتی از روحانی دارد، برای چند لحظه طولانی می ایستد و به فکر فرو می رود.

وی به تدریج پاسخ می دهد: “گفتنش سخت است. من باید وامی را که به تازگی برای عروسی دخترم گرفته ام، باز پرداخت کنم و در حال حاضر، در کنار مخارج دیگر، ماهیانه 200 هزار تومان برای آن می پردازم. کل درآمد من در حدود 600 هزار تومان است. اگر می توانستم از این قرض خلاص شوم، خوب می شد.”

پیش از ادامه گفتگو، او درخواست یک سیگار می کند.

وی پس از توقف برای روشن کردن سیگار، می گوید “زندگی به طور کل گران است. من باید چندین شیفت در اینجا کار کنم. من شنیده ام که رفسنجانی و خاتمی از وی پشتیبانی کردند. زمانی که آن دو نفر سر کار بودند، همه چیز تورم داشت. او [روحانی] هم یک آخوند مثل آن دو تا است. امیدوارم بداند چه کار دارد می کند.”

منبع: گاردین - 18 ژوئن 2013