این روزها اتفاقات عجیبی در ایران میافتد. رئیسجمهور میگوید به دنبال دشمنی نیست بلکه دنبال مصالحه هستند. زنان کمی احساس آزادی بیشتر در مورد نحوه پوشش خود میکنند. مردم امیدوار شدهاند. انتخاب روحانی این نوید را به مردم داد که انزوای بینالمللی میتواند پایان یابد. در عرض چند هفته، دولت ایران سیاست سیساله خود را کنار گذاشت و با آمریکا نشست کرد و به توافق رسید.
دهها سال روزنامه فوقمحافظهکار کیهان هرگونه رابطه با آمریکا را رد میکرد. حالا به هر کس که سد راه این ارتباط شود حمله میکند. زمانی که در مذاکرات اولیه، فرانسه مانع توافق شد، این روزنامه فرانسه را عامل اسرائیل خواند و به شدت از این کشور انتقاد کرد.
حسین شریعتمداری، سردبیر کیهان شخصا سرمقالههای روزنامه را دیکته میکند. او ارتباطهایی با سرویسهای اطلاعاتی دارد و از نزدیکان رهبر ایران به شمار میرود. نخبگان محافظهکار که از رهبر خط میگیرند و همچنین افراد معتدلتر اکنون به دنبال رابطه هستند. در زمان خاتمی تلاش برای هرگونه تغییر با مخالفت تندروها مواجه میشد. او شکستخورد و مقام خود را ترک کرد. اما روحانی از حمایتی برخوردار است که خاتمی از آن محروم بود.
هم ایرانیها و هم آمریکاییها نیاز به یک توافق داشتند. روحانی میبایست به تندروها و رهبر نشان میداد که سیاست جدیدش ارزش دارد. اوباما باید ثابت میکرد مذاکره با ایران کار میکند و تندروهای آمریکا در کنگره را که خواهان تحریمهای بیشتر علیه ایران هستند آرام کند.
ایرانیها میخواهند به هر قیمتی شده از تحریمهای بیشتر جلوگیری کنند. آنها پای میز مذاکره آمدند چون چاره دیگری نداشتند. تحریمها علیه نفت و صنعت بانکی ایران، اقتصاد این کشور را فلج کرده بود. مردم در رنج هستند. مردم دیگر به برنامه هستهای اهمیتی نمیدهند. فقط میخواهند روحانی تحریمها را بردارد تا بتوانند زندگی عادی خود را دوباره ادامه بدهند.
به نظر میرسد هدف رژیم همین باشد، حتی اگر لازم باشد با آمریکا مذاکره کند. این تغییر مسیر برای کشوری که ایدئولوژی خود را بر پایه “شیطان بزرگ” گذاشته بود بسیار پراهمیت است. در سال ۱۹۸۸ بنیانگذار جمهوری اسلامی روحالله خمینی صلح با عراق را به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد. حالا خامنهای هم جام زهر مینوشد. در شش هفته گذشته ایران و آمریکا بیش از ۳۴ سال گذشته با هم حرف زدهاند.
اواخر سال ۲۰۰۹، ویلیام برنز، معاون وزارت خارجه آمریکا با سعید جلیلی مذاکرهکننده هستهای وقت ایران دیدار کرد اما پس از مذاکرات ایران این دیدار را انکار کرد. رسانههای ایران سکوت کردند. پس از آخرین دور مذاکرات ژنو، حتی کیهان هم تصویر جان کری وزیر امور خارجه آمریکا را که روبروی وزیر خارجه ایران نشسته در صفحه اول چاپ کرد.
رژیم وجهه خود را حفظ کرده است. مراسم تسخیر سفارت آمریکا امسال با شعارهای بیشتر مرگ بر آمریکا همراه بود. اما آیا این احساسات در سیاست خارجی آمریکا تاثیر دارد؟ نه. ایرانیها حالا با آمریکا توافق کرده و رسانهها هم آن را مخابره میکنند.
مذاکره با ایران برای آمریکا هم مهم بود. نیک برنز، که در زمان کاندولیزا رایس معاون روابط سیاسی وزارت خارجه آمریکا بود، رابطه با ایران را غیرعادیترین رابطهای آمریکا با هر کشور دیگری میداند. او میگوید، آمریکا در طول جنگ سرد سفارتهایش را هم در مسکو و هم در پکن حفظ کرد اما سه دهه با ایران، که یکی از قدرتمندترین کشورهای خاورمیانه است، حرف هم نزد. ضروری است که قبل از در نظر گرفتن هر گزینه دیگری خط دیپلماسی تا آخر طی شود.
حرف او درست بود. اگر مذاکرات شکست میخورد تمام گزینههای دیگر بد بود. مردم آمریکا دیگر جنگ نمیخواهند. هیچکس یک عراق دیگر نمیخواهد. حالا چیزی بسیار مهمتر از توافق اولیه هستهای ممکن شده: ارتباط دوباره ایران و آمریکا. راحت نخواهد بود. اما پس از سی سال امکانش بالاخره بوجود آمده است.
منبع: مجله - 27 دسامبر / نوشته: دیوید پاتریکارکوس