آنجا را دومین فیلم سینمایی عبدالرضا کاهانی بسیار سریع به محاق توقیف رفت و وزارت ارشاد تنها با نمایش محدود آن در محافل فرهنگی موافقت کرد. فیلم….
در آرزوی رفتن
کارگردان: عبدالرضا کاهانی- نویسنده: کاهانی، مزدک میرعابدینی- مدیر تصویربرداری: مسعود سلامی- تدوین: شیما منفرد- تهیه کننده: عبدالرضا کاهانی- بازیگران: مزدک میر عابدینی، شهرزاد سخن سنج، مانا ربیعی، مهران احمدی.
خلاصه داستان: مردی که استاد موسیقی است قصد دارد ایران را برای همیشه و برای زندگی در یکی از کشور های خارجی ترک کند. او همسرش را طلاق داده است. زمان زیادی برای خروج از ایران ندارد و اگر خود را به آن سوی مرز ها نرساند ویزایش باطل می شود. اما همسرش تقاضای مهریه می کند و این مرد ممنوع الخروج می شود. تلاش او برای یافتن پول و کشاکش او با مسائل اجتماعی داستان اصلی آن جا است.
عبدالرضا کاهانی متعلق به نسل تازه سینماگران سینمای ایران است. او آنجا را به عنوان دومین فیلم سینمایی خود پس از آدم جلوی دوربین برد که بسیار سریع به محاق توقیف رفت و وزارت ارشاد تنها با نمایش محدود آن در محافل فرهنگی موافقت کرد. کاهانی برای این فیلم از جشنواره تسالونیکی یکی از جوایز اصلی را دریافت کرد و پس از آن فیلم بیست را ساخت که در جشنواره فجر امسال به نمایش در آمد. بهانه ما برای پرداختن به آنجا نمایش آن در کانون فیلم انجمن منتقدان سینمای ایران است.
رضا کاهانی بعد از عدم موفقیت در نمایش فیلم اولش آدم ، آن جا را ساخت. فیلمی متعلق به سینمای اجتماعی و مستقل که البته به سیاق چنین فیلم هایی خیلی زود هم با مخالفت مدیران ارشاد در نمایش رو به رو شد و نتوانست پروانه نمایش دریافت کند. فیلم با نگاهی تلخ به مسئله مهاجرت می پردازد و شرایطی را برای شخصیت اصلی خود پدید می آورد که او را هر لحظه بیش از پیش به ترک ایران سوق می دهد.
نقش جوان استاد موسیقی که از تنگناهای ایران به ستوه آمده را مزدک میرعابدینی بازی می کند که گویا خود سال ها خارج از ایران زندگی می کرده و همکار کاهانی در فیلمنامه نویسی این فیلم نیز بوده است. لهجه خاص او زمانیکه فارسی را کمی به سختی تلفظ می کند بیگانه سازی را برای مخاطب پدید می آورد که با فضای کلی داستان همنشینی قابل توجهی پیدا می کند. بیگانگی او با محیط اطرافش شرایطی را برای کارگردان پدید آورده که به طنزی تلخ نیز دست یابد. همه قصد دارند از موقعیت بحرانی وی سوء استفاده کنند و در ازای راه حلی مشفقانه دائم او را در معرض کلاه برداری قرار می دهند.
کاهانی فیلم را به صورت سیاه و سفید فیلمبرداری کرده است. سیاه و سفیدی که کنتراست های شدید را نیز به همراه دارد و همین نکته بر سردی فضای فیلم بسیار افزوده است. این شکل تصویر پردازی تا آنجا پیش می رود که حتی در فضاهای خارجی و به هنگام روز نیز ما نتوانیم به روشنایی مطلوب دست یابیم و گویی که قهرمان اصلی فیلم دائم در پس یک کابوس هولناک قرار گرفته است. این کابوس زمانی کامل می شود که کاهانی از روایت خطی در داستان هم فاصله می گیرد و حوادث را طوری کنار هم می چیند تا بتواند به داستانی مالیخولیا گونه دست یابد.
یکی از فصل های درخشان فیلم زمانیست که مام.ر دولت برای ضبط ماشین مرد یک روز زود تر به منزل او مراجعه می کند و بعد با حالتی توام با خونسردی می گوید یک روز زودتر آمده تا از ماشین در مراسم عروسی برادرش استفاده کند. همین مامور دولت بعد ها در تیپ انسان های ابله به مرد کمک می کند تا در ازای پرداخت مقداری پول بتواند به طور غیر قانونی از مرز خارج شود.
تمام این مسائل دائم مرد را به شناخت جدیدی از جامعه می رساند و کاهانی با پایان مهلت قانونی مرد برای خروج از ایران دائم این تعلیق را برای بیننده پدید می آورد تا بتواند با شخصیت اصلی داستان همراهی کرده و از دیگر سو به این شیوه تعلیق داستان را نیز بیشتر می کند.
این تعلیق در کنار فصل هایی که بیشتر میل به شوخی و ایجاد تسکین در داستان اصلی را دارند توهمی دو سویه را پدید می آورد که تماشاگر تا انتها با داستان همراه شود.
بازی ها نیز به متوهم بودن فضا کمک می کنند. همه بازیگران در طول فیلم گویا با یکدیگر نجوا می کنند. گویی همه مراقب هستند تا گوش هایی نا آشنا صدای آنها را نشنود و این نکته بیشتر خود را در مکان های عمومی به رخ می کشد. فیلم دارای چند تیپ مشخص همانند مامور دولت است که تماشاگر را به یاد شخصیت داستان ها و نمایشنامه های کمونیستی می اندازد و حضور دائم او در زندگی مرد فضای داستان را به آثار کافکا شبیه می کند.
نماهای فیلم بیشتر به صورت بسته طراحی شده اند که ناشی از نوعی حصار و محدودیت برای شخصیت نخست فیلم محسوب می شود. او هرچه بیشتر سعی می کند خود را از موقعیت ترسناکی که در آن واقع شده برهاند بیشتر در منجلاب فرو می رود و به این وسیله کارگردان توانسته به نوعی پوچی نیز دست یابد. پوچی ناتورالیسم گونه و تقدیری که به قول امبرتو اکو آدم ها مجبور به اطاعت از قوانین آن هستند.
آن جا قابلیت های نمایش عمومی و همراهی با بیننده را نیز دارد و اگرچه به صورت سیاه و سفید تصویربرداری شده و روایت آن هم خطی نیست ولی می توانست به خاطر خلق جزئیاتی جذاب با اقبال تماشاگران همراه شود.