الهام اسماعیلی
مهندس معین فر وزیر نفت دولت موقت معتقد است برگزاری انتخابات تنها درصورتی پررنگ می شود که “بحث اصلاح قانون اساسی” مطرح شود؛ بخصوص وقتی که از طرف داوطلب اعلام شود اصول مربوط به ولایت فقیه و معارض با مردم سالاری، باید از قانون اساسی حذف شود. او همچنین در باره انتخابات و حضور خاتمی و اصلاح طلبان مواضعی دارد که در گفت و گو با روز مطرح کرده است
با توجه به اعلام دو شرط که یکی به اجماع رسیدن با مردم و دیگری اختیارات رییس جمهوری از سوی آقای خاتمی است، چقدر محتمل می دانید که او به میدان انتخابات وارد شود؟ درباره شرط اول معلوم نیست منظور ایشان از “مردم” که گفته اند باید با آنها به اجماع برسند چه کسانی است. شرط دوم هم خیلی دوپهلو و در پرده گفته شده؛ نظیر همان روش ایشان در هنگام ریاست جمهوریشان. به هر حال من تصور نمی کنم ایشان وارد میدان مبارزاتی انتخاباتی جدی شوند.
آقای کروبی چطور؟
ایشان به هر ترتیبی که هست وارد میدان می شود، زیرا هدف او از ابتدا همین بوده است. اما خوب است آقای کروبی به این نکته توجه کنند که حربه 50 هزارتومان،دیگر کارکرد نخواهد داشت و آقای احمدی نژاد این حربه را از ایشان گرفته است. در دوره پیش بخش عمده ای از رای اقای کروبی مربوط به این وعده بود که اکنون آقای احمدی نژاد روی دست او زده و با وعده های شکست خورده احمدی نژاد در عمل، چنین وعده هایی ناکارآمد شده است.
از دید شما آیا شروط محمد خاتمی امکان تحقق یافتن دارند؟
مسلما خیر و علت آن بافت موجود قدرت در کشور است. بنابراین آقای خاتمی باید بدانند که نمی توانند بگویند ”کوسه” و درعین حال “ریش پهن”؛ این دو با هم جوردر نمی آیند. وقتی ایشان التزام به ولایت فقیه دارند باید بدانند که از ملزومات آن این است که اختیارات رییس جمهور را محدود کنند. بنابر این به نظر می رسد اجرای نظر آقای خاتمی هنگامی امکان پذیر است که صریحا اعلام کنند قانون اساسی جمهوری اسلامی باید پالایش و نهادهایی که معارض با حکومت مردم سالاری است از آن حذف شود. اما اشکال اینجاست که ایشان به چنین اصلاحاتی یا اعتقاد ندارند و یا جرات یا مصلحت ابراز بیان آن را ندارند و وقتی هم اختیارات می خواهند آن را در پرده اعلام می کنند و نمی گویند که چه کسی از ابتدا مانع حرکات و فعالیت آزاد رییس جمهور در دو دوره ریاست جمهوری ایشان بوده است. بر فرض هم که قول هایی به ایشان داده شده باشد که مانور بیشتری در ریاست جمهوری آینده بدهند، اما هیچ تضمینی نیست که به آن قول ها عمل شود.
به نظر شما آیا اساسا نظام ایران اجازه می دهد که کسی خارج از اصولگرایان برای ریاست جمهوری کاندیدا شود؟
قدر مسلم این است که به شخصی مانند آقای عبدالله نوری اجازه نخواهند دادو صلاحیت ایشان را رد خواهند کرد. ولی درباره آقای خاتمی فکر نمی کنم صلاحیت ایشان رد شود ولی بر فرض هم که ایشان داوطلب شود واز طرف شورای نگهبان هم رد نشود، معلوم نیست رای لازم را بیاورند زیرا رای اصلی متعلق به اکثریت افراد خاموش و ناراضی است که معمولا در انتخابات شرکت نمی کنند. طبیعتا وقتی با صراحت بحثی مطرح نشود و همان حالت سابق باشد معلوم نیست که مردم رای بدهند. مسئله مهم در کشور ما مسئله 25 میلیون حائز شرایط است که در انتخابات شرکت نمی کنند ؛ چنانکه در دور پیش هم شرکت نکردند.
منظور چه بحث هایی است؟
منظور بحث اصلاح قانون اساسی و حذف اصولی از آن است که حاکمیت ملت را زیر سوال برده و مادام که این اصول در قانون اساسی باشد امکان برپایی حکومت مردمی موجود نیست؛ رنگ آمیزی که آقای خاتمی در دوره های پیشین به نام مردم سالاری دینی مطرح کردند دیگر نمی تواند توجیه گر این اصول باشد.
اگر صلاحیت کروبی تایید شود شما او را در چه جبهه ای می بینید؛ اصلاح طلب یا اصولگرا؟
ایشان از زاویه قبول قانون اساسی، در جبهه باصطلاح اصولگراست و بنابر این در مواقعی که نیاز باشد در جبهه آنها قرار می گیرد. نمونه اش هم موضعی است که در مجلس ششم درباره قانون مربوط به مطبوعات اتخاذ کردند و صراحتا در جبهه آنها قرار گرفتند. بنابراین شورای نگهبان، ایشان را رد صلاحیت نخواهد کرد و هر اسمی روی خودشان بگذارند چه اصلاح طلب وچه.. به عنوان کاندیدای مورد قبول دستگاه حاکمه شناخته خواهد شد. ضمن اینکه جبهه اصلاحات آش شله قلم کاری است که در آن از افرادتند تر از جمع باصطلاح اصول گرا، نظیر آقای هادی غفاری و محتشمی پور تا برخی اشخاص خواهان ایجاد رفرم در جامعه وجود دارند. بنابراین جبهه ای که به نام اصلاحات خوانده می شود جبهه یک پارچه ویکنواختی نیست که بشود اسم مشخصی بر آن گذاشت. آقای کروبی هم در جهتی قرار می گیرد که همیشه بتواند کاتالیزور حفظ حاکمیت ولایت فقیه باشد.
شما فکر می کنید نتیجه انتخابات آمریکا بر انتخابات ایران تا چه حد است؟ به عبارت دیگر آمدن مک کین یا اوباما هر یک چه کارکردی برای انتخابات ایران دارد؟
اگر آقای اوباما بیاید - که احتمال بیشتری نیز دارد - برای ایجاد روابط منطقی با ایران، باید کسانی باشند که حرف او را بفهمند و آوانس هایی از ایشان بگیرند. اما ما در ایران در بین طبقه حاکمه، چنین کسانی را نداریم. با ادبیات آقای احمدی نژاد نیز مسلما وضع روابط ایران و آمریکا بدتر خواهد شد که بهتر نمی شود. اما اگر آقای مک کین بیاید همین جریان آقای بوش است و ادامه همین سیاست های بوش و استمرار سیاست جمهوری خواهان.
به نظر شما بهترین شکل برای انتخابات ایران چگونه محقق می شود؟
اگر انتخابات ریاست جمهوری عملا به رفراندوم ملی تبدیل شود احتمال اینکه عده ای از آن 25 میلیون نفری که در انتخابات شرکت نمی کنند وارد مبارزات شوند موجود است. دراین حال بدون آنکه هدف اصلی انتخاب رئیس جمهور باشد این عمل می تواند پایه ریزی نهضتی را بکند که هدف آن اصلاح قانون اساسی است؛ یعنی صرف نظر از اینکه چه کسی رییس جمهور شود، جنبشی برای اصلاح قانون اساسی بوجود خواهد آمد. اگر جز این باشد این هم مانند انتخابات گذشته خواهد بود و آمدن فرد، تاثیری بر وضع مردم نخواهد داشت. منظور از اصلاح قانون اساسی هم بازگشت به قانون اساسی تهیه شده توسط دولت موقت است که مورد تایید آقای خمینی هم قرار گرفته بود. در آن قانون اساسی هیچگونه ذکری از ولایت فقیه نشده بود و شخص آقای خمینی اصرار داشتند که همان قانون به رفراندوم گذاشته شود، اما مهندس بازرگان که می خواست کار به طور اصولی انجام شود گفتند حتما باید قانون اساسی پیشنهادی بنا بروعده ای که قبل از پیروزی انقلاب به مردم داده شده به مجلس موسسان برود. با پا در میانی مرحوم طالقانی، مجلس موسسان تبدیل به مجلس بررسی قانون اساسی شد که دیدیم آنهایی که انتخاب شدند متن پیش نویس را کنار گذاشتندو با وجودی که بنابر قانون مصوب شورای انقلاب، وظیفه داشتند ظرف 3 ماه پیش نویس قانون اساسی را که در دولت موقت تهیه شده بود بررسی کنند، اینکار را نکردند و با دخالت افرادی نظیر حسن آیت و مهره چینی هایی که شده بود، قانون اساسی جدیدی نوشتند که همین قانون فعلی است واصل ولایت فقیه را در آن وارد کردند. بنابر این اگر کسی با شعار بازگشت به همان قانون اساسی اولیه بیایدو داوطلبی خود را اعلام کند { چنین داوطلبی هم لازم نیست مورد تائید شورای نگهبان قرار بگیرد} در این حالت احتمال دارد که مردم پای صندوق ها بیایند و آن داوطلب با شعار اصلاح قانون اساسی رای قابل توجه بیاورد. بدیهی است چنین نتیجه ای از طرف دستگاه حاکمه علنا اعلام نخواهد شد ولی پایه اساسی یک جنبش آزادیخواهانه ملی خواهد شد.
آیا چنین رفراندومی اساسا شرایط برگزاری در ایران را دارد؟
ندارد و اگر هم برگزار شود رایش خوانده نخواهد شد، اما مانند بمب صدا خواهد کرد. در واقع مسئله با اهمیت پا گرفتن آن نیروی منسجم داخلی است. در غیر این صورت انتخاباتی ضعیف، با حضور حداقلی برگزار خواهد شد. البته برای جبران این وضعیت، ممکن است تقلب در شمارش آرا صورت بگیرد تا رییس جمهور مورد نظرشان را انتخاب کنند که یا مجددا شاهد شاهکار های کارگزارفعلی می شویم و یا کارگزاری بجای کارگزاری دیگرانتخاب خواهد شد. در این صورت برای ملت ایران فرقی نخواهد کرد که چه کسی انتخاب شود؛ چه آقای احمدی نژاد و چه شخص دیگر! آنچه اینک اهمیت دارد تغییر اساسی در نهاد های قدرت است. بنظرمن مساله مهم، اصلاح قانون اساسی است.