من هنوز رابطه انگشت را با سیاستهای مقاومتی درک نکردم، یعنی بطور کلی چیزهایی فهمیدم، ولی نه به آن صورت که همه می فهمند و مطمئن می شوند فهمیدند. مثلا در جریان دیپلماسی انگشتی باند دیپلمات احمدی نژاد در برزیل که انگشت دیپلمات دولت مذکور برای حفظ منافع همان دولت زیر استخر جهت گیری خاصی علیه استکبار داشت، و همین عمل باعث اخراج عزتمندانه او از برزیل شد، متوجه شدم که سیاست زیرآبی دولت احمدی چطور قصد نفوذ به دل دشمن( حالا فرض کنید با کمی تفاوت) داشته است. یا مثلا جمله فرمانده سپاه یاسوج که گفته: “نوک انگشت هر ایرانی در حماسه ۹۲ همچون موشکی بر قلب استکبار است.” یعنی چه؟ آیا منظور از انگشت هر ایرانی شامل همان انگشت دیپلماتیک هم می شود؟ و آیا آن محل در برزیل که مورد اشاره انگشتی بود، اسمش قلب است؟ و آیا به همین دلیل است که وقتی آقایان طوری می شود می گویند قلب مان سوخت؟ یا مثلا وقتی در وبسایت بهار دل می نویسند “ایران استکبار را با انگشت له می کند” آیا این انگشت هم همان انگشت است؟ و اگر همان انگشت است، آیا باید همه ایرانیان در ایران از انگشت برای له کردن استکبار استفاده کنند، یا می شود در برزیل هم این کار را کرد؟ یا اگر قرار است استکبار له شود، چرا انگشت آن برادر دیپلمات در برزیل رو به بالا بوده و نه رو به پائین؟ و اصولا با انگشتی که رو به بالاست می شود چیزی را له کرد؟ و اگر چیزی له شد می شود در آن نفوذ کرد؟ کلا منظورم این است که این آقای “حمید رسایی” که یکی از همان برادران دیپلمات است که برای رفتن به آلمان دیروز انگشت نگاری شده، و گفته است که این “انگشت نگاری” عملی عزتمندانه بوده و خود آقای سفیر شخصا بر کار انگشت ایشان در سفارت آلمان نظارت کرده، آیا این نظارت زیر آب صورت گرفته یا روی آب؟ آیا این انگشت رو به بالا بوده یا رو به پائین؟ اصولا کدام انگشت نگاری ذلتبار و کدام یکی عزتمدار است؟ و آیا عزت نام فارسی همان ماریای برزیلی است؟ و کلا در ماه محرم زیرآبی رفتن آیا ربطی به سرزیرآب کردن در ماه رمضان دارد یا نه؟ بالاخره انگشت این چیزها را هم دارد. ما که خودمان خبر نداریم، لابد حمید خان که مظنون انگشتی است خودش یک چیزی می داند که توضیح مربوطه را داده.
روح چاوز می جوشد، مجاهد می خروشد
این جماعت آلت پریش به نظرم نه به دین و مذهب جایی ربط دارند و نه به جغرافیای خاصی. یکی مثل احمدی نژاد در هاله نور دیده می شود، یکی مثل آیت الله خمینی در ماه کشف می شود، یکی مثل صفرمراد نیازف کتاب روحنامه خودش را که کتاب مقدس خوانده بود به انضمام پرچم ریاست جمهوری اش به آسمان فرستاده و برای اولین بار به جای اینکه از آسمان کتابی بر زمین نازل شود، این یکی تلافی کرد و از زمین کتابی به آسمان فرستاد. تا اینجای کار البته هر سه چهار تا به اسلام و مسلمین ربط داشتند، ولی این یکی سن دنی که کله خودش را گرفته زیر بغل و بدون هیچ مشکلی در پاریس قدم می زند که به مسلمین ربط ندارد. یا مثلا این امت شهیدپرور فیلیپین که هر سال هفتاد جای خودشان را به یاد مسیح سوراخ می کنند و فردای همان روز هم خوب می شوند. البته ما که مشکلی نداریم. به ما چه. هر چه می خواهید خودتان را سوراخ کنید، مال ما که نیست. منظورم این بود که رئیس جمهور جدید ونزوئلا که راننده سابق چاوز بوده که خود چاوز هم دژبان سابق یک مشنگ دیگری بوده، اخیرا گفته است که “کارگران مترو که در زیرزمین مشغول کار بودند تصویر روح چاوز را دیده اند” و بخاطر همین قرار است هشتم دسامبر به عنوان روز عشق به چاوز نامگذاری شود و اسم بچه ها را هم بگذارند هوگو. اصلا چه اشکالی دارد همه ونزوئلایی های سی سال دیگر اسم شان هوگو باشد فامیلی شان فرق کند؟
بچه ها هر کی فیسبوک رو فیلتر کنه خره
اصلا هم شوخی نمی کنم. بس کنید دیگر! جلوی هر کدام تان را که می گیرم، یکی دیگر فیسبوک را فیلترمی کند. خود آقای وزیر گفته “فیلترینگ فیسبوک و سایت ها باید برداشته شود” آن وقت حسن و حسین و علی و نقی از همدیگر خوششان نمی آید، رفته اند توی مخابرات به باباهای شان گفتند فیسبوک را فیلتر کن. وگرنه دولت چکار دارد به فیسبوک؟ مجلس چکار دارد به فیسبوک؟ قوه قضائیه همین که بتواند مرتضوی را احضار کند، کارش را کرده، چکار دارد به فیسبوک؟ خاتمی هم که دیگر رئیس جمهور نیست. آقای خامنه ای هم که خودش عضو فیسبوک است و کلی طرفدار در فیسبوک دارد. اصلا تا حالا شنیدید آیت الله خامنه ای اسم فیسبوک را بیاورد؟ امام خمینی هم که سالهاست مرده، تازه اگر زنده بود هم بخاطر نعیمه اشراقی فیسبوک را فیلتر نمی کرد. اصلا من به این حرفها کار ندارم، ما می بخشیم ولی فراموش نمی کنیم، من که مثل شادی جون نیستم که سال ۱۳۸۹ سرم بخورد به دیوار کل محتویات مغزم عوض بشود و اصلا چیزی را که به عمرم نشنیدم بگویم فراموش نمی کنم. تو اصلا جان مادرت می دانستی که ماجرا چیست که می گوئی نه می بخشیم نه فراموش می کنیم؟ آدم چیزی را فراموش نمی کند که آن را حداقل یک بار شنیده باشد، تو که به عمرت اصلا نه خبر از فلان و فلان داشتی، چطوری نشنیده و ندانسته نمی بخشی و فراموش نمی کنی؟ منظورم به آن چیزها نیست، منظورم به همین فیسبوک مادر مرده است، اصلا هر کی کرده بیخود کرده. این آقای علی جنتی هم یک جوری می گوید فیلترینگ فیسبوک باید برداشته شود، انگار ما آن را گذاشتیم. البته همین که به جای اینکه تلفن را بردارد و به مسئول مربوطه در مخابرات و جاهای دیگر بگوید این فیلترینگ را بردارید، با صدای بلند گفته خودش کار مهمی است. چون ظاهرا مسئولین مربوطه همه شان توی فیس بوک هستند و اگر کسی نامه ای ای میلی یا تلفنی بزند نمی شنوند، باز پیام اینترنتی و فیسبوکی بیشتر فایده دارد. لذا، برای آخرین بار به همه تان تذکر می دهم. ما فیلترینگ فیسبوک را هم می بخشیم و هم فراموش می کنیم، حالا هم که صاحابش خودش گفته، برو بچه های روسی و چینی و سایر ولایات هم حق ندارند فیسبوک را فیلتر کنند، چه برسد به بچه های خودمان که الکی الکی برای حال گیری از هم دیگر و روکم کنی و ضدحال زدن و پوززنی فیسبوک را فیلتر می کنند و جلوی سیاستهای مملکت را می گیرند. قبول؟ شتر مرد! حاجی خلاص!
شعار یک درصدی ایجاد باید گردد
من که بکلی قانع شدم، یعنی هرچه فکر می کنم نمی توانم دلیلی بهتر از همین که برادر فیروزآبادی آورده پیدا کنم. حرف حساب یعنی همین. پنج هزار نه، ده هزار نفرنه، صد هزار نفر هم نه، گیریم یک میلیون نفر آمدند در راهپیمایی روز سیزدهم آبان آن هم به گفته خبرنگار نیویورک تایمز که گفته تعداد جمعیت درست به اندازه جمعیت سال ۱۹۷۹ بود. یعنی درست به اندازه جمعیت همان سال انقلاب ایران که توماس هنوز دو سالش بود و داشت توی هلند شیر می خورد، دقیقا همانقدر بود. اصلا کاری نداریم که تعداد جمعیت چقدر بود و اصولا چطور می شود این را با آن مقایسه کرد، حالا فرض کنیم بشود. منظورم این است که این همه جمعیت آمده بودند و شعار مرگ بر آمریکا می دادند ولی این شعار فقط شامل یک صدم جمعیت آمریکا می شد. چون آقای فیروزآبادی گفته که “شعار مرگ برآمریکا شامل ۹۹ درصد مردم آمریکا نمی شود.” یعنی به فرض محال مثلا فکر کنید شما با یک درصد جمعیت ایران که مثلا اعضای بسیج باشند دشمن باشید، بعد شعار بدهید “مرگ بر ایران” البته نه که من با این روش مخالف باشم. اتفاقا خیلی هم روش خوبی است. پرچم آمریکا را هم که آتش می زنیم شامل یک درصد پرچم این کشور می شود. مرگ بر اوباما هم که می گوئیم یعنی الهی اوباما سرما بخورد. حالا اینکه منظورمان را خارجی ها بخصوص آمریکایی ها خوب بفهمند این دیگر به خودشان مربوط است. متوجه می شوید که منظورم چیست؟ یک همچین چیزهایی.