میری دوتی
شاید اینکه عملیات انتحاری ۱۹ نوامبر علیه سفارت ایران در بیروت یک روز قبل از مذاکرات ژنو روی داده، اتفاقی نبوده است. اگر تابستان گذشته حومه جنوبی بیروت، به عنوان مأمن حزب الله که مورد حمایت ایران است، دو بار مورد سوءقصد قرار گرفت، این اولین باری است که منافع جمهوری اسلامی به طور مستقیم بوسیله عملیات تروریستی نشانه گرفته می شود [۲۵ کشته، ازجمله مسؤول فرهنگی سفارت، و ۱۴۶ زخمی].
درواقع ایران به طور مستقیم در نبرد دوگانه ای که درحال حاضر در خاورنزدیک به راه افتاده دخالت دارد. اولین دخالت که کاملاً قابل رؤیت می باشد، برای همگان شناخته شده است. این مداخله باعث شده تا مردم سوریه به جان یکدیگر بیفتند و ارتش سوریه علیه شورشگرانی که طیف های گسترده ای را در بر می گیرند موضع گیری کند. تهران یکی از عاملان اصلی این درگیری هاست. ایران به عنوان تنها کشور شیعه در خاورمیانه، به لحاظ مالی و نظامی از ارتش سوریه و پیکارجویان حزب الله که از حدود یک سال پیش در سوریه حضور دارند حمایت می کند. مسؤولان ایرانی نیروی القدس [از نیروهای ضربت سپاه پاسداران] به عنوان مشاوران حزب الله عمل می کنند. پی بردن به تعداد دقیق آنها غیرممکن است و حضورشان در سوریه نیز زمانی برملا گشت که یکی از آنها کشته شد.
در یک طرف این نبرد شورشیان سنی قرار دارند که طیف های متفاوتی را شامل می شوند: جوانان مدرن گرای سنی سوری که برای مبارزه علیه دیکتاتور اسلحه در دست گرفته اند؛ پیکارجویان نزدیک به اخوان المسلمین [سنی و نسبتاً میانه رو] و گروه های جهادگرا که به عنوان پیکارجویان عرب خارجی می جنگند و کم و بیش از زیرمجموعه های القاعده محسوب می شوند. یکی از همین گروه ها مسؤولیت حمله به سفارت ایران در بیروت را پذیرفته است.
رقابت سیاسی قبل از دیگر رقابت ها
این هشدار درحالی به جمهوری اسلامی داده شد که نبردی شدید در مرز سوریه و لبنان در جریان است. ارتش سوریه که ازسوی ایران مورد حمایت است و مجدداً جبهه شمال حلب را به تصرف خود درآورده، قصد دارد کنترل منطقه قلمون که نقطه گذر شورشیان به لبنان است را نیز به دست گیرد. آنها زخمی ها، پیکارجویان و تسلیحات را از این محل جابجا می کنند. وجه مشترک تمامی این گروه های شورشگر، ازجمله جهادگرایان، این است که از کمک های مالی و نظامی [کم و بیش قابل توجه] کشورهای حوزه خلیج فارس، به ویژه عربستان سعودی، سود می برند.
درحقیقت، در پشت صحنه رویارویی های سوریه، نبرد دیگری در جریان است: نبرد میان ایران و عربستان سعودی. بی شک یک انگیزه مذهبی پشت این نبرد قدیمی که همواره از قرن هفتم میلادی میان شیعه و سنی وجود داشته نهفته است. عربستان سعودی دو مرکز مقدس جهان اسلام را در خود جای داده: مکه و مدینه. و از این حیث خود را حافظ جهان اهل تسنن که ۹۰ درصد جهان اسلام را تشکیل می دهد می داند. در برابر سنی ها، شیعیان قرار دارند که تعدادشان به مراتب کمتر است و در اطراف جمهوری اسلامی، حزب الله لبنان و اقلیت علوی سوریه گرد آمده اند. درحقیقت، علویون، به عنوان یک فرقه، همواره به عنوان مخالفان تشیع شناخته شده اند. ولی امروز ائتلاف آنها یک ائتلاف سیاسی است، همان طور که رقابت میان ایران و عربستان نیز جنبه های سیاسی به خود گرفته. این دو کشور برای سلطه بر خاورمیانه با یکدیگر درحال مبارزه هستند. این جنگی است که توسط گروه های شورشگر که بین این دو قدرت منطقه ای قرار گرفته اند و برای تفوق آنها مبارزه می کنند انجام می شود.
عربستان سعودی در کنار اسراییل
به همین دلیل عربستان سعودی به هیچ وجه از گسترش نفوذ ایران در منطقه طی یک دهه اخیر خشنود نیست و نزدیکی میان ایران و ایالات متحده و توافق انجام شده در ژنو نیز بر ناخشنودی بیشتر ریاض دامن زده است. اولویت ریاض این است که بشاراسد را سرنگون سازد و مانع از پیشروی ایران تا کرانه های دریای مدیترانه شود.
بدین ترتیب عربستان در خصومت با ایران به شکلی متناقض در کنار اسراییل قرار گرفته. فرانسه که هیچ گاه تا این حد به اسراییل نزدیک نبوده، روابط خود را با عربستان نیز بسط داده و در سال ۲۰۱۳ قراردادهایی به ارزش ۵ میلیارد یورو به امضاء رسانده که احتمالاً مبالغ آنها در سال ۲۰۱۴ دو برابر خواهد شد. اینها به خوبی توضیح دهنده موضع سازش ناپذیر پاریس در اولین سری مذاکرات در اوایل ماه نوامبر است که طی آن وزیر خارجه فرانسه توافق را رد کرد.
منبع: لوپوئن، ۲۵ نوامبر