مازیار رادمنش
در پی چاپ مطلبی توهین آمیز در مورد عزت ابراهیم نژاد در سایت مسعود ده نمکی، خانواده ابراهیم نژاد دیروز پاسخی سرگشاده را خطاب به وی منشر کردند. در این نامه، از جمله خطاب به ده نمکی آمده است: “در 18 تیر 1378، عزت را شبانه و تک وتنها به گوشه ای کشاندی و با ضربات چاقو، زنجیر خودت و دوستانت عزت را از پا درآوردی و در نهایت با تیر خلاص مهدی صفری تبار پسر امام جمعه اسلامشهر (فرمانده سپاه ) که در شقیقه و چشم چپ عزت وارد کرد او را از پای در آوردید… هر چند که ما تک وتنها بودیم و هستیم و زورمان نرسید که شما را به پرونده دادگاه 18 تیر بکشانیم ولی مطمئن باش خداوند تو را به دادگاه خودش خواهد کشید و دیگر آنجا نه رهبری هست و نه سپاهی و نه دیگر کسی که تو را تبرئه کند.” این نامه، همزمان با آن منتشر شد که مسعود ده نمکی، که این روزها به خاطر فیلم بسیار پرفروشش، اخراجی ها، بر سرزبانهاست، در وبلاگ خود نوشت که بدخواهان وی با تکثیر غیرمجاز این فیلم در بازار آزاد، نمی خواهند بگذارند که این فیلم رکورد بشکند. ده نمکی، این روزها به خاطر فیلم اخراجی ها بر سر زبان ها افتاده است، اما زمانی به دلایل متفاوتی بر سر زبان ها بود. مسعود ده نمکی، به راستی کیست؟
مسعود ده نمکی متولد سال 1348 در آذربایجان شرقی است. خانواده اش مایل بودند که او پزشک شود. از سن 15 سالگی به جبهه رفت و در تمام مدت جنگ در جبهه ماند. در 17 سالگی مسوول دسته و در 18 سالگی مسوول گروهان بود. وقتی جنگ تمام شد، از مخالفان پذیرش قطعنامه بود.
خصوصیات فردی: مسعود ده نمکی آدمی است با ظاهر کاملا مذهبی، بسیار خجالتی، با روحیه طنز، دقیق و حسابگر.
وی پس از جنگ تا مدت کوتاهی در مناطق جنگی ماند و سپس به تهران آمد و با دیگر دوستانش تلاش کرد تا به قول خودش فرهنگ جنگ را زنده نگه دارد. وی در مورد آن سالها گفته است: “باید تمام هم و غم مسئولان پس از پایان جنگ، صرف مبارزه با تهاجم فرهنگی میشد. متأسفانه اولویتها عوض شد. الان هر کس به اندازه خودش برخورد میکند. یکی با بدحجابی مبارزه میکند و از نوامیس مردم دفاع میکند. این آدم مصداق «تهاجم» را در موی دخترها پیدا میکند و از طرز لباس پوشیدن آنها. یکی دیگر در وادی نویسندگی است و آثار تهاجم فرهنگی دشمن را در کتابها و نشریات پیدا میکند. یکی دیگر این موارد را در سینما پیدا میکند و یکی کلانتر نگاه میکند. بنابراین، «تهاجم فرهنگی» یک بعد ندارد.” مدتی در تشکیلات راست گرای «انصار حزب الله» فعالیت می کرد. آنان در خیابان نماز می خواندند، به زنان و مردانی بدحجاب تذکر می دادند و گاهی آنها را کتک می زدند و در چند مورد به سینماها و مراکز فرهنگی حمله کردند.
مسعود ده نمکی بطور غیر رسمی از اوایل دهه هفتاد و بطور رسمی از سال 1378 از این گروه جدا شد. ده نمکی سپس به فعالیت روزنامه نگاری روی آورد و همراه با کسانی مانند مهدی نصیری، یوسفعلی میرشکاک، شهریار زرشناس، سید جواد موسوی و سیدرضا موسوی و گروهی از نویسندگان ناشناس نشریات مختلفی را اداره می کرد. اگرچه می توان کار این گروه از نشریات را به نحوی ادامه فعالیت نشریه تندروی طبرزدی دانست، ولی ماهیتا این نشریات با هم فرق داشتند. مسعود ده نمکی سپس به تحصیل در رشته علوم سیاسی پرداخت. با روی کار آمدن کرباسچی به عنوان شهردار تهران و تغییر شکل شهر تهران، این گروه به شعارنویسی در دفاع از جنگ بر دیوارهای شهر پرداختند. ده نمکی در مورد کارهایش در آن دوران می گوید: « ما مینوشتیم و آنها پاک میکردند. و این آن قدر تکرار شد تا آنها مجبور شدند که جاهایی را برای شعارهای فرهنگی و تصاویر شهدا اختصاص بدهند. وقتی عکس شهدا را کشیدند، ما دیگر به در و دیوار شهر، کاری نداشتیم، تمام هدف ما همین بود که فضای شهر فضای ارزش باشد.» همچنین با ورود فائزه هاشمی به مجلس و فعالیت های وی برای زنان، انصار حزب الله شهارهای تندی علیه فائزه هاشمی بر در و دیوار شهر می نوشتند و گاهی حتی او را « … هاشمی» می خواندند.
از نشریاتی که ده نمکی آنها را اداره کرده است، می توان از نشریه « شلمچه»، « جبهه»، « دوکوهه» و روزنامه «جبهه» نام برد. تقریبا تمام نشریات این گروه توقیف شدند. پس از لغو امتیاز هفته نامه شلمچه به دلیل اهانت به یکی از مراجع تقلید، وزارت ارشاد اسلامی ضمن تعطیل این نشریه، صدور امتیاز « هفته نامه» جبهه را تسریع کرد. هفته نامه جبهه کمی ژورنالیستی تر از شلمچه به همان کار ادامه داد. سیاست های گروه ده نمکی در این نشریات چنین بود:
1) دفاع از نیروهایی که در دوران جنگ در جبهه بودند و پس از جنگ جزو اسرا یا مجروحان جنگی بودند و یا در نیروهای نظامی و انتظامی فعالیت می کردند.
2) حمله به نیروهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی روشنفکر در اشکال مختلف، تحت عنوان« تهاجم فرهنگی»، « توسعه اقتصادی»، « اصلاحات»، « روشنفکری دینی» و « روشنفکری» .
3) حمله به مظاهر مخالف سیاست های رسمی اجتماعی کشور، مانند بدحجابی، موسیقی، نمایش، رقص، پارتی های جوانان، سینمای روشنفکر و هرگونه اجتماعات روشنفکری.
4) مخالفت با آزادی های اقتصادی و سیاسی( این گروه در دوره هاشمی و خاتمی) با دولت همواره درگیر و از رهبری همواره حمایت می کردند. وی در سال 1378 در مورد سانسور کتاب می گوید: « کسانی را برای بررسی این آثار بگذارند که باورهای امام و آقا و قانون را داشته باشند. آقا میگویند در کتابها، عفت عمومی باید رعایت شود.»
5) ایجاد تلاش برای جمع کردن هواداران حزب الله در اجتماعات مختلف( برنامه های نوروزی جبهه، سمینارها و اجتماعات و نمازجمعه، عملیات استشهادی و نظیر آن)
6) این گروه از نظر اقتصادی ب دیاههای چپ و سیستم اقتصاد دولتی مخالف است و یکی از مهم ترین مخالفت هایش با ثروتمندان و بخصوص فساد اقتصادی است. در یک دیدگاه جهانی این گروه شدیدا با دنیای سرمایه داری، آمریکا، اسرائیل و اروپا مخالف است و داشتن روابط گسترده با دنیای آزاد را عامل نابودی فرهنگ دینی می داند.
این گروه بطور آشکار و پنهان با نیروهای انتظامی و نظامی همکاری می کردند و به اشکال مختلف اگرچه نه رسما، اما بطور غیر رسمی از حمایت مالی دولت برخوردار می شدند.
مسعود ده نمکی پس از اصلاحات به صراحت با اصلاح طلبان مخالفت کرد و در نشریه اش به تندی علیه آنان می نوشت. گفته می شود که وی و گروهش در حمله به دانشگاه در روز 18 تیر دخالت داشتند. ده نمکی و دوستانش در دادگاه مربوط به 18 تیر حتی مورد بازجویی هم قرار گرفتند، اما به دلیل اینکه قدرت آنان از قانون و بازجویان هم بیشتر بود، هرگز نقش آنان در این دادگاه بررسی نشد. ده نمکی در مورد حضورش در روز 18 تیر مدعی شده است: «ساعت 6.5 بود که رسیدم، تلفنم شبانه روز روشن است، بچه ها، از همه جا خبر می دهند. مطلع شدم که کوی دانشگاه باز هم برنامه است و وقتی وارد محوطه شدم نیروی انتظامی داخل کوی دانشگاه بود…. من اطلاعی ندارم که بین ساعت 11 تا 6 صبح آن جا چه گذشته. …. همه جا دوربین کار گذاشته بودند، این درگیری با سایر درگیری ها فرق می کرد… انگار جنگ و گریز شهری بود… اساس جریان به نظر من شورش هدایت شده بود. »
پس از توقیف نشریات، دادگاه نشریه ده نمکی را هم توقیف کرد، در سالهای 80 به بعد اعضای این گروه تقریبا هیچ کدام دیگر مانند سابق از روحانیت دفاع نمی کردند و بحث در مورد داشتن اشکالات فراوان در روحانیمن عالی رتبه نظام یکی از بحث های درونی آنان بود. به همین دلیل پس از ترور حجاریان و تعطیل نشریات مسعود ده نمکی نیز ظاهرا سیاست را رها کرد، تحت نظر و راهنمایی کسانی مانند یوسفعلی میرشکاک به مطالعه تاریخ و فلسفه و ادبیات پرداخت و مدتی نیز به کشاورزی پرداخت و گوشه نشینی اختیار کرد.
ده نمکی سرانجام به عالم فیلمسازی روی آورد. این موضوع روشن است که نیروهای مذهبی پس از انقلاب فیلمسازی را یکی از مهم ترین راههای بیان نظرات خود برای گروه وسیع مخاطب دانسته بودند. به همین دلیل است که تعداد بسیاری از کارگردانان، بازیگران، فیلمنامه نویسان، تهیه کنندگان و عوامل اصلی فیلسازی ایران را آدمهای مذهبی و حتی تندوری مذهبی تشکیل می دهد. مسعود ده نمکی نیز پس از مدتی انزوا با فیلم « فقر وفجشا» فیلمسازی را شروع کرد. این فیلم در مدتی کوتاه به عنوان فیلم ممنوع در تمام تلویزیون های مخالفان حکومت نیز پخش شد. فقر و فحشا فیلمی مستند و پر از عیب و نقص سینمایی است. این اشکالات در فیلم دوم او یعنی « کدام استقلال، کدام پیروزی» که به پدیده فوتبال و نقش اجتماعی آن در کشور اختصاص دارد، دیده می شود. فیلم دوم ده نمکی نتوانست مانند فیلم اول او سروصدا کند. به دنبال این دو فیلم، ده نمکی که پس از روی کار آمدن احمدی نژاد، از یک سو نگاهی خوشبینانه به دولت جدید داشت، اما چند نامه اش نشان می دهد که وی نهایتا به کارکردهای دولت حاکم باور ندارد. در این دوران ده نمکی به ساختن فیلم « اخراجی ها» پرداخت، فیلمی که پدیده سینمایی دوران احمدی نژاد شد. این فیلم از سومین روز جشنواره فجر پارسال جزو مهم ترین فیلمهای سینمای امسال مطرح شد و سرانجام، اگرچه جایزه مهمی در بخش مسابقه نگرفت، اما بهترین فیلم از نظر تماشاگران شناخته شد. مسعود ده نمکی که گفته بود« نه مرغ می خوام نه سیمرغ» در هنگام اعلام نتایج جشنواره روی صحنه رفت و از اینکه چرا به فیلم و عوامل آن جایزه نداده اند، شدیدا انتقاد کرد. فیلم «اخراجی ها» در نوروز 86 به نمایش عمومی درآمد و رکورد فروش سینمای ایران را با یک فروش میلیاردی شکست. فیلم اخراجی ها اگرچه از دید بسیاری از کارشناسان سینما به عنوان فیلمی «ضعیف و عامیانه و پر از عناصر سینمای سبک» ارزیابی شده، رضایت بخش وسیعی از مخاطبانی که انتظار نداشتند چنین فیلمی را از ده نمکی ببینند، جلب کرد. فیلم بعدی ده نمکی که قرار بود با نام « فاحشه» جلوی دوربین برود، از چند روز قبل به نام « رسوا» تغییر نام داد.
مسعود ده نمکی جز این فعالیت ها در حال تدوین یک « فرهنگنامه اسارت» در پنجاه جلد است که کار بخشی از آن تمام شده و منتشر شده است و همچنین یک وبلاگ دارد که در آن به معرفی آثارش و ارتباط با مخاطبانش می پردازد.
منبع عکس: وبلاگ مسعود ده نمکی