تحریم اقتصادی یا نسخه قرون وسطایی

نویسنده

» تحلیل اکسپرس:

تیری کوویل

اخبار اخیر مربوط به بحران پول رایج ایران باعث شده تا وزارت خارجه آمریکا اعلام کند که “تحریم ها کم کم دارد به نتیجه مورد نظر می رسد”. درحقیقت، کشورهای دو طرف اقیانوس اطلس با اعمال تحریم های دوجانبه براین باورند که هزینه اقتصادی این رویکردها برای سران جمهوری اسلامی تا حدی است که در رابطه با برنامه هسته ای “تسلیم خواسته های کشورهای غربی خواهند شد”. درحالی که با بررسی مسایل به راحتی می توان دریافت که این سیاست بیشتر مانند تجویز اطبای قرون وسطی است که وقتی دارویی اثر نمی کرد، دوز آن را افزایش می دادند.

به لحاظ تاریخی، موردی را نمی توان یافت که اعمال تحریم در آن نتیجه بخش بوده باشد. به عنوان مثال، برخی به مورد آفریقای جنوبی یا برمه اشاره می کنند که تحریم ها باعث پایان یافتن آپارتاید و برقراری دموکراسی گردید. ولی در این رابطه نباید نقش مهم “نلسون ماندلا” و “انگ سان سو چی” و همچنین همت مردم این کشورها را نادیده گرفت.

آیا این تحریم ها می توانند اقتصاد ایران را به زانو درآورند؟ فشار بی سابقه تحریم های اروپایی و آمریکایی علیه ایران یک بهایی دارد. اتحادیه اروپا که خریدار ۲۰ درصد از محصولات نفتی ایران است، از ژوئیه ۲۰۱۲ خرید خود را قطع کرده. در آمریکا نیز در زمستان ۲۰۱۱ تحریم هایی وضع شدند که براساس آنها هیچ کشوری حق انجام امور بازرگانی با بانک مرکزی ایران را ندارد. این تحریم ها به تحریم های مالی دیگری نیز افزوده شده که براساسا آنها مبادله با ایران برای بانک های تمامی کشورها ممنوع اعلام شده. در چنین شرایطی، مشکلات حکومت جمهوری اسلامی در یافتن خریداری که حاضر شود نفت ایران را خریداری کند، روز به روز افزایش می یابد. و این درحالی است که فروش نفت ۸۰ درصد از صادرات این کشور را تشکیل می دهد.

با این حال، اقتصاد ایران به زانو درنیامده. ذخیره های ارزی ایران در اواخر سال ۲۰۱۱ به بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار می رسید و این میزان یعنی حدود ۱۷ ماه واردات. ازطرف دیگر، ایران همیشه برای نفت خود خریدار پیدا می کند، به ویژه اگر قیمت آن را کاهش دهد. صادرات غیرنفتی ایران، به ویژه به کشورهای همسایه نیز به نوبه خود منابع ارزی تأمین خواهد کرد. در چنین شرایطی، بانک مرکزی ایران همچنان برای واردات کالاهای ضروری دلار با نرخ دولتی تأمین می کند و درتلاش است تا نرخ بازار سیاه افزایش نیابد. بدین ترتیب می توان انتظار داشت که ارزش ریال روز به روز در بازار سیاه کاهش یابد. ولی ایران باز هم می تواند آنچه را که نیاز دارد وارد کند.

چه طبقه ای از مردم بوسیله تحریم ها تحت فشار قرار گرفته؟ کاهش ارزش ریال باعث افزایش قیمت کالاهای غیرضروری شده و به همین دلیل بر کالاهای ضروری نیز تأثیر داشته است. بدین ترتیب کارگران و طبقه متوسط جامعه که سرمایه چندانی برای مقابله با تورم ندارند [با خرید دلار، طلا، اتومبیل و…]، رنج بسیاری را متحمل می شوند. بخش خصوصی که باید نیازهای ارزی خود را ازطریق بازار سیاه برطرف سازد نیز با مشکل روبرو شده. ازطرف دیگر، مسافرت یا ادامه تحصیل برای ایرانیان نیز بسیار گران تمام می شود. ولی پاسدارانی که شبکه های قاچاق را کنترل می کنند و بر ذخایر ارزی دولت نیز دسترسی دارند به مراتب کمتر تحت تأثیر قرار گرفته اند.

روشن است که جامعه مدنی ایران به تنهایی بار تحریم ها را به دوش می کشد. همین جامعه مدنی مدرن و پویا نیز در زمان اعتراض به انتخابات پرجنجال محمود احمدی نژاد به خیابان ها آمدند و به اعتراض پرداختند. درنهایت می توان گفت که قدرت مداران حاکمیت جمهوری اسلامی تنها کسانی هستند که از انزوای فزاینده مردم رضایت کامل دارند.

باور به اینکه این مشکلات اقتصادی باعث تغییر عقیده جمهوری اسلامی در زمینه برنامه اتمی اش خواهد شد، باور باطلی است. برای حکومت تهران ساده ترین کار این است که در برابر مردم، غربی ها را بخاطر اعمال تحریم مورد مؤاخذه قرار دهد و خطاهای مدیریتی خود را مسکوت بگذارد. ازطرف دیگر، یکی از معدود موفقیت های حکومت اسلامی این بوده است که برنامه اتمی را به یک نهضت ملی تبدیل کرده. مردم ایران خواسته های بسیاری در زمینه های اقتصادی و سیاسی دارند ولی این بدین معنی نیست که آنها موافق پیشبرد برنامه اتمی به هر قیمتی باشند. “مقاومت” در برابر مداخله خارجی هنوز یکی از محرکه های پرقدرت به جانب مردم است که ازسوی حکومت مورد استفاده قرار می گیرد. ولی اکنون حکومت تهران متقاعد شده که غربی ها سیاست تغییر حکومت را پیش گرفته اند و برنامه اتمی تنها یک بهانه است.

ایران به موازات این تحریم ها متحمل حملات ویروس های کامپیوتری و سوءقصد به جانب دانشمندان ایرانی نیز شده است. به همین خاطر سخت بتوان تصور کرد که این حکومت نسبت به پرونده هسته ای خود عقب نشینی کند.

هدف کشورهای غربی چیست؟ چیز زیادی در این زمینه نمی دانیم. در توافق ماه می ۲۰۱۰ بین ایران، برزیل و ترکیه پیش بینی شده بود که ایران ذخیره اورانیوم خود را که به میزان ضعیف غنی شده به کشور ثالثی خواهد داد تا آن را به میزان ۲۰ درصد غنی کند و به ایران بازگرداند. این توافق ازسوی کشورهای غربی نادیده گرفته شد. به نظر می رسید که حکومت تهران قبل از تابستان ۲۰۱۲ حاضر بود تا به میز مذاکره بازگردد و به این شرط که حق غنی سازی اش مورد رسمیت شناخته شود، امتیازاتی نیز به کشورهای غربی بدهد. ولی به نظر می رسید ایالات متحده چندان برای مذاکره آمادگی ندارد [که احتمالاً دلیل آن نزدیک بودن انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بوده است]. این بلاتکلیفی ها در نزد حاکمان جمهوری اسلامی بدین صورت تعبیر شد که غربی ها سیاست تغییر حکومت را دنبال می کنند. ایجاد چنین احساسی بی شک به توافق و مصالحه ختم نمی شود و می تواند منجر به بنیادگرایی بیشتر حکومت جمهوری اسلامی بر سر پرونده هسته ای شود.

به همین دلیل، اکنون زمان آن رسیده که سیاست اعمال تحریم علیه ایران را به شکلی بیطرفانه مورد ارزیابی قرار دهیم و بررسی کنیم که آیا این سیاست واقعاً خواهد توانست معضل هسته ای ایران را حل کند.

منبع: اکسپرس، ۱۲ اکتبر