بخش دوم. گزارش سال ۹۳
رابطه جواد ظریف و جان کری در سال گذشته به حدی رسید که احتمال می دهم اگر گفتگوهای ایران و آمریکا به یک توافق منجر نشود و این دو دیگر همدیگر را نبینند حتما دچار افسردگی و ماتم از دست دادگی معشوق خواهند شد. در تمام سال گذشته جواد و جان با همدیگر حرف زدند، غذا خوردند، مذاکره کردند، عکس دو نفره گرفتند، به هم تلفن زدند، در مورد همدیگر نظر دادند، کامنت های فیسبوک همدیگر را لایک کردند و توئیت های همدیگر را دنبال کردند و در خیابان های ژنو حسابی قدم زدند. در همان حال که آن ظریف و این کری با هم حرف می زدند، مادر شوهرها در سنای آمریکا و مجلس شورای اسلامی ایران و دولت نتانیاهو داشتند دق می کردند. نتانیاهو حاضر بود ایران با آمریکا توافق نکند، حتی اگر اسرائیل و نتانیاهو هم از بین می رفتند. وی بارها درباره بمب اتمی و شلوار جین ایرانی ها در سازمان ملل توضیحاتی داد. بعد از این توضیحات و سخنان نتانیاهو جامعه جهانی با این سئوال جدی مواجه شد که آیا نتانیاهو واقعه دیوانه است؟ یا اینطور به نظر می رسد؟ اسرائیل که در برابر غزه در سال گذشته یک بی آبرویی بزرگ ایجاد کرده بود و در اثر نبودن احمدی نژاد بخش مهمی از اعتبار جهانی خودش را از دست داده بود، همزمان با تشکیل داعش به شکل آشکار و پنهان از این جریان حمایت کرد و در حالی که داعشی ها هر ساعتی یک نفر را جلوی دوربین سرمی بریدند، او همه جا فریاد می کشید که ایرانی ها خطرناک تر از داعش هستند. در اواخر سال نیز نتانیاهو تصمیم گرفت برای به هم زدن توافق ایران و آمریکا به ایالات متحده سفر کند. اوباما اعلام کرد که اگر نتانیاهو به آمریکا برود با او دیدار نخواهد کرد. نتانیاهو هم که پرروتر از این حرفها بود به آمریکا سفر کرد و در سنای آمریکا برای کسانی که نمی دانستند فرق ایران و اردن و فرق تهران و استانبول چیست، درباره تاریخ روابط ایران و یهودیان حرف زد. سخنرانی نتانیاهو آنقدر جذاب و دلچسب بود که نانسی پلوسی آن را توهین به ملت آمریکا دانست، اوباما آن را بی اهمیت خواند و بسیاری از مردم آمریکا آن را شرم آور دانستند. نتانیاهو پرسید: شرم آور یعنی چه؟ اما توضیحات بی فایده بود. او تا به حال هیچ وقت با مفاهیمی مثل شرم مواجه نشده بود. جان کری و جواد ظریف تا آخرین لحظات سال گذشته به ملاقات با همدیگر ادامه دادند و در روزهای آخر سال آنان را به زحمت از هم جدا کردند. آن دو گفتند که جز یک مورد اختلاف در بحث های فنی که باید حل شود فقط یک مشکل برای توافق ایران و آمریکا وجود دارد و آن اینکه اصلا ایرانی ها بعد از آماده شدن همه چیز حاضرند با آمریکا توافق کنند؟ پاسخ این سئوال تا آخرین لحظات سال مبهم باقی ماند.
موسوی، ظریف و معروف
نام موسوی و ظریف در تمام سال بر سر زبان ها بود. بسیاری از مردم آنها را تشویق می کردند و آرزوی پیروزی آنها را داشتند. تیم والیبال ایران در سال 1393 مثل دو سال گذشته بدون هیچ دلیلی پیشرفت کرد و شوخی شوخی جزو شش تیم اول فوتبال جهان بود. مواردی مثل سرمایه گذاری در باشگاههای فوتبال، اختصاص چند برنامه تلویزیونی مهم شبکه های فارسی به ورزش فوتبال، بالا بودن دستمزدهای فوتبالیست های لژیونر ایرانی در تیم های بزرگ جهان که تجربه های بسیار زیادی از زمین های فوتبال حرفه ای به ایران آورده بودند، داشتن سابقه پیروزی در سطح آسیا و جهان در ورزش فوتبال و همچنین تمرکز برنامه های دولت برای رشد ورزش فوتبال بعد از سالها نتیجه داد و باعث شد والیبال ایران یکباره نه تنها صدرنشین آسیا شود بلکه به راحتی در مقابل تیم هایی مثل آمریکا، ایتالیا، کوبا، استرالیا، بلژیک و بقیه با نتایج درخشان پیروز شود. خوشبختانه کسی و بخصوص رهبر جمهوری اسلامی حواسش نبود و این پیروزی ها را تبریک نگفت و همین موضوع باعث شد پیروزی های والیبالیست ها ادامه پیدا کند. تیم والیبال ایران در مسابقات لیگ جهانی والیبال 2014 لهستان بازیهای درخشانی کرد و سر آخر در مقام چهارم ایستاد. سعید معروف و محمد موسوی در فهرست بزرگترین بازیکنان والیبال جهان به شمار آمدند. همزمان با برگزاری مسابقات والیبال در ایتالیا و هاوانا و برزیل و لهستان فیلمبرداران صدا و سیمای ایران و سانسورچی های آن، تمام تلاش خود را برای حفظ ناموس زنان تماشاچی فوتبال معطوف کردند. پس از بازگشت تیم والیبال ایران که به عنوان یکی از پیروزی های درخشان ورزشی ایران در دهه گذشته بود، کارشناسان به این نتیجه رسیدند که تنها داشتن مربی خوب و ورزشکاران خوب و تیم مستحکم و دفاع عالی و سرویس های خوب برای پیروزی ورزشی کافی نیست. بلکه باید حکومت و دولت هم دست از حمایت از ورزش بردارد. اما حکومت حاضر نبود که دست از حمایت از فوتبال بردارد و به همین دلیل تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل با وجود پیروزی درخشان در برابر نیجریه و باخت یک بر صفر از بوسنی و هرزگوین، از تیم درجه یک آرژانتین بعد از 90 دقیقه مقاومت با نتیجه یک برصفر با گل لیونل مسی شکست خورد و در مرحله مقدماتی حذف شد. هموطنان ایرانی هم برای جبران این شکست در صفحه فیسبوکی مسی حاضر شدند و کلکسیون بسیار کامل و مفصلی از انواع فحش های چارواداری را نصیب این بخت برگشته کردند. ادامه حمایت های حکومتی از فوتبال ایران همچنین منجر به شکست تیم ملی فوتبال ایران در یک چهارم نهایی از عراق شد و از دور مسابقات حذف شد.
زنان در ورزشگاه و غنچه های ناشکفته
حضور زنان تماشاگر در سال گذشته تبدیل به یک مشکل ملی و بین المللی در ورزش ایران شد. دخترانی که مایل به شرکت و تماشای مسابقات والیبال و فوتبال در استادیوم ها بودند، با مخالفت مسئولان ورزشی و غیرورزشی کشور، روحانیون، سپاه، ارتش، انصار حزب الله و چند گروه بی ربط دیگر قرار گرفتند. در همان حال زنان تماشاگر خارجی ساکن ایران حق داشتند که در استادیوم حاضر شوند و تیم شان را تشویق کنند، اما به دلیل اهمیتی که دولت برای زنان ایرانی قائل بود، از حضور آنان در ورزشگاه جلوگیری کرد. البته دلیل فدراسیون کاملا قانع کننده بود. آنها می گفتند چون تماشاگران بی ادب هستند و محیط ورزشگاه برای تماشاگران زن ناامن است، آنان نباید به تماشای ورزش بروند. برخی از مراجع تقلید هم که از فاصله ده متری در تلویزیون شان می توانستند زنان بدحجاب را در استادیوم تشخیص دهند معتقد بودند که اصولا زنان به جای تماشای والیبال در سالن، بهتر است به خانه بروند، یا سریعا ازدواج کنند و تا چند روز بعد بچه دار شوند. به همین دلیل غنچه قوامی یکی از تماشاگران والیبال که دستگیر شده بود به اتهام شرکت در فتنه، همکاری با فراماسونها، شرکت در کودتای نوژه، تبلیغ علیه نظام، همکاری با اینتلیجنت سرویس و طراحی عملیات پنتاگون برای حمله به جزیره خوکها ده سال قبل از اینکه به دنیا بیاید، مدتی در زندان ماند و تبدیل به یک چهره بین المللی شد. در اواخر پائیز ماه مسئولان امنیتی به این نتیجه رسیدند که غنچه دوانی را با بنیامین نتانیاهو عوضی گرفته اند و او را با قید وثیقه آزاد کردند و از او تعهد گرفتند که دیگر علیه جمهوری اسلامی کودتا نکند و حتی اگر خواست کودتا هم بکند، این کار را در استادیوم والیبال انجام ندهد.
“ر” مثل “ رحیمی”
محمدرضا رحیمی، اولین کاشف مقام پیامبری احمدی نژاد و نخستین کسی که هاله نور را دور سر وی دیده بود و از زمانی که وارد کابینه احمدی نژاد شده بود پرونده اختلاس اش موجود بود، از ابتدای سال 1393 اول به آقای “ر” و بعد به آقای “م.ر.” تبدیل شد. وی که تشکیل پرونده اش شش سال طول کشیده بود، به مدت هفت ماه در سه جلسه محاکمه شد و بالاخره در اواخر سال گذشته حکم او ابلاغ شد و به زندان رفت. محمود احمدی نژاد که چهار سال قبل در مورد او گفته بود که « من به رهبری هم گفته ام که اگر ثابت شود که رحیمی حتی یک ریال هم اختلاس کرده من به تلویزیون آمده و ضمن عذرخواهی اعلام می کنم که شایستگی این سمت را ندارم.» اطلاعیه ای صادر کرد و از پرونده محمدرضا رحیمی اعلام برائت کرد. یکی از رازهایی که سال گذشته فاش شدن، رمز گشایی از جمله ای بود که احمدی نژاد در طول هشت سال قبلش گفته بود. او در تمام آن هشت سال همه را تهدید می کرد که فهرست مفسدین اقتصادی در جیب من است و اگر بخواهم آن را منتشر می کنم. با رسوایی مالی سال 1393 که اغلب دستگیر شدگان و متهمان و محکومان آن اعضای کابینه احمدی نژاد بودند، معلوم شد که منظور احمدی نژاد از لیست مفسدین اقتصادی همان دفتر تلفنی است که شماره تلفن دوستانش را در آن نوشته است. محمدرضا رحیمی هم طی نامه ای به احمدی نژاد اعلام کرد که به دستور وی به 170 نماینده مجلس رشوه داده است. نمایندگان تندروی طرفدار عدالت در مجلس که تقریبا همه شان رشوه گرفته بودند، اعلام کردند که اگر کسی به قصد خیر رشوه بگیرد، یا اختلاس و دزدی کند اشکال ندارد. این جمله به عنوان یکی از عجیب ترین جملات سال در کتاب رکوردهای گینس ثبت شد. نمایندگانی که رشوه گرفته بودند با انتشار اسامی رشوه گیرندگان مخالف بودند. آنها معتقد بودند حکومت فقط باید رشوه گیرندگانی را مجازات کند که مخالف رهبری هستند، در غیر این صورت اگر طرفداران رهبری رشوه گرفته باشند، اشکال ندارد و اتفاقا برای سلامتی آنها هم مفید است. مجلس شورای اسلامی در سال گذشته موفق شد نیمی از فعالیت خود را برای جلوگیری از آزادی های مردم و نیم دیگر فعالیت های خود را برای ممانعت از کارهای مفید دولت صرف کند.
موسیقی زنان
از اوایل سال 1393 بحران های اجتماعی و اقتصادی وجود داشت. در فروردین ماه دولت اعلام کرد که میزان طلاق نسبت به سالهای گذشته افزایش یافته است. به همین دلیل نیروهای خودسر که از بقیه نیروهای غیرخودسر منظم تر عمل می کردند، به کنسرت های موسیقی حمله کردند. در اواخر بهار اعلام شد که یک پرونده سه هزار میلیاردی اختلاس در دولت سابق کشف شده است، برای همین انصار حزب الله تعدادی دیگر از کنسرت های موسیقی را تعطیل کردند. در تابستان آمار روسپیگری اعلام شد و خبرداده شد که سن فحشا به زیر 16 سال رسیده است. انصار حزب الله هم برای تلافی جلوی برگزاری کنسرت موسیقی همایون شجریان را گرفتند. در اواخر تابستان مسابقات والیبال برگزار شد و تیم والیبال ایران پیروزی های بزرگ و چشمگیری به دست آورد و مردم ایران خوشحال شدند. انصار حزب الله هم برای اینکه مردم ایران زیادی خوشحال نشوند اعلام کردند که تک خوانی زنان ممنوع است. این اعتراض به اجرای مهدیه محمدخانی آوازه خوان جوان موسیقی ایرانی برمی گشت. در ماه پائیز اعلام شد که ایرانیان در سال گذشته دویست میلیون لیتر مشروبات الکلی مصرف کرده اند و این آمار باعث خشم انصار حزب الله شد و چندین کنسرت موسیقی را به دلیل اینکه زنان همراه شوهران شان برای شرکت در کنسرت رفته بودند، تعطیل کردند. آنها معتقد بودند بهترین راه برای کاهش مصرف الکل در ایران ممانعت از برگزاری کنسرت موسیقی و بخصوص موسیقی زنان است. اما، در اواخر پائیز مرگ جوان موسیقی پاپ ایران مرتضی پاشایی موج اندوه را در میان مردم ایجاد کرد. جمعیتی عظیم به خیابان ریختند و در سوگ مرتضی پاشایی عزاداری کردند. حتی بسیاری از حزب اللهی ها هم از مرگ پاشایی ناراحت شدند و برای احترام به این خواننده جوان به بقیه خوانندگان جوان که کنسرت داشتند حمله کردند. در ماه زمستان استان خراسان اعلام خودمختاری کرد و علم الهدی امام جمعه مشهد اعلام کرد که بخاطر هماهنگی بیشتر با دولت تدبیر و اعتدال کلیه کنسرت هایی که مجوز رسمی اجرا داشته باشد در استان خراسان ممنوع است. آیت الله علم الهدی دلیل ممانعت از برگزاری کنسرت موسیقی در خراسان را تک خوانی زنان در استان تهران دانست. وی گفت تا وقتی زنان در تهران تکخوانی کنند، مردان هم حق ندارند در مشهد کنسرت برگزار کنند. در ماه زمستان همبستگی ملی درباره موسیقی زنان به اوج خودش رسید و دوازده استان اعلام کردند که از کنسرت های موسیقی جلوگیری خواهند کرد. در پایان سال معاون فرهنگی قوه قضائیه اعلام کرد که این قوه مخالف برگزاری کنسرت موسیقی نیست، اما چون در کنسرت های موسیقی افرادی ساز می زنند و تعدادی می خوانند و تعدادی تماشاگر حضور دارند، از چنین کنسرت هایی جلوگیری می کند.
افزایش فحشا و بحران اجتماعی و بیکاری
با وجود کاهش نسبی نرخ تورم در سال گذشته و توقف رشد منفی اقتصاد و مثبت شدن آن، با این حال بحرانی که از دولت سابق آغاز شده بود، ادامه یافت. نرخ طلاق بالا رفت و تعداد افرادی که جشن طلاق می گرفتند از تعداد زوج هایی که جشن ازدواج می گرفتند بیشتر شدند. پدیده ازدواج سفید یا زندگی توافقی بین زن و مرد رواج یافت و نمایندگان مجلس، روحانیون و کارشناسان اجتماعی از این موضوع اعلام خطر کردند. البته این مسئولان در هر حال و هر کاری که انجام می شد اعلام خطر می کردند و این ربطی به هیچ چیز نداشت. اعلام شد که پانزده هزار کارتن خواب و زیر پل خواب در تهران وجود دارند. به همین دلیل سردار نقدی طی سخنانی وجود بیخانمان ها در نیویورک را یکی از نشانه های زوال فرهنگ غربی دانست. کاهش سن فحشا که یواش یواش داشت از سن دانشگاهی به دبیرستانی و به تدریج به مهد کودک می رسید موجی از نگرانی را در میان متدینین ایجاد کرد. این موج توسط نیروهای نظامی درک شد و تصمیم گرفتند تا می توانند با تولید موشک های دوربرد زمین به زمین، بالستیک، زمین به هوا، زمین به دریا و زمین به کره مریخ اینقدر موشک بسازند که فحشا کاملا از میان برود. کارشناسان آسیب های اجتماعی اعلام کردند که بیش از سی درصد از زنان روسپی متاهل هستند و همسر آنها هم غالبا در جریان شغل زنش است، ولی به دلیل مشکلات اقتصادی راهی غیر از این ندارد. در مقابل برادران میلیاردر جدید که اغلب شان از سپاهیانی بودند که میلیاردر شده بودند، تهران را به یکی از شهرهایی که ماشین هایی مانند پورشه و فراری و بوگاتی در آن به وفور دیده می شد تبدیل کردند. آنها می گفتند حالا که نمی توانیم جلوی فحشا را بگیریم حداقل بگذاریم تعداد ماشین های پورشه و فراری و بوگاتی در کشور وجود داشته باشد.
گسترش تلفن های خوشمند
تلفن های هوشمند و شبکه های اجتماعی مانند وایبر و تانگو و واتس آپ و دهها شبکه دیگر که به تازگی وارد بازار شدند، تقریبا تعداد رسانه های اجتماعی در دسترس را برای اطلاع رسانی به چندین برابر مخاطبانی تبدیل کرد که به این رسانه ها نیاز داشتند و دارند. بزرگترین فایده افزایش شبکه های اجتماعی مذکور بیرون آمدن ارتش سایبری از بیکاری بود. ارتش سایبری که مدتها بود از یکنواختی فیسبوک و توییتر خسته شده بودند و کمپین های خلق الساعه فیسبوکی حوصله شان را سربرده بود، با ورود وایبر و تانگو خون تازه ای به رگهای شان وارد شد. همزمانی ورود وایبر و واتس آپ و تانگو و افزوده شدنش بر شبکه اسکایپ بطور عملی باعث شد که هموطنان عزیز در هر لحظه حداقل پنج شش راه تقریبا مجانی برای حرف زدن و گفتگوی تصویری با همدیگر پیدا کنند. همزمان با گسترش شبکه های اجتماعی، بازخوانی خصوصیات بارز امام خمینی آغاز شد. دکتر شریعتی هم به یک تفریح جدید اجتماعی تبدیل شد. همزمان با این دو اتفاق شبکه های اجتماعی به بازتولید انواع جوک پرداختند. شکل جوک گوئی در عرض یک سال بکلی تغییر کرد. راوی شخص اول به جای کاراکتر های ترک و لر و رشتی نشست. صدها و هزاران جوک درباره خصوصیات بارز امام ساخته شد و جملات مسخره ای در مورد دکتر شریعتی ساخته شد. در واقع جملات مسخره ای که درباره دکتر شریعتی و امام ساخته می شد اگرچه مسخره بود، ولی از واقعیت این دو شخصیت تاریخی مسخره تر نبود. موج په نه په که اولین موج جوک های مینیاتوری ناشی از رسانه های اجتماعی بود، به تنوع و گوناگونی بسیاری تبدیل شد. مسئولان امنیتی کشور هم که با هر صدای مشکوک و فضای بوداری احساس خطر می کردند هر روز دو جوان شیرازی یا خرم آبادی یا رشتی را به عنوان شبکه عظیم اهانت به مقدسات دستگیر می کردند. میزان سرمایه گذاری پلیس سایبری و ارتش سایبری از میزان تولید اسلحه و هزینه جنگ منظم کشور اگر نگوئیم بیشتر بود حداقل می توانیم بگوئیم کمتر نبود. قوه قضائیه چندین بار تصمیم گرفت همه این شبکه ها را محدود و مسدود کند. قوه قضائیه معتقد بود باید این شبکه ها بسته شود، ولی بچه های مسئولان قضایی کشور از همین شبکه ها استفاده می کردند. شبکه های اجتماعی آنقدر در سال گذشته گسترده شد که سیستم مخابراتی کشور در عمل مجبور به نادیده گرفتن آن شد. وزارت ارتباطات در بهار تصمیم گرفت گوگل اسلامی ایجاد کند، در تابستان به سوی ایجاد میل باکس ایرانی رفت و در پاییز مقدمات شبکه فیسبوک داخلی را فراهم کرد. آخر سال هم به نظر می رسید همه اینها شوخی است. در شبکه های اجتماعی روزانه هزاران جمله از کورش کبیر، داریوش، دکتر حسابی، انشتین بازتولید می شد. هر کسی هر چیزی را که خوشش می آمد به اسم کورش و داریوش منتشر می کرد.
دلواپسان بدهکار
در ابتدای سال 93 خبر بورسیه های تقلبی پیچید. معلوم شد که در دوره احمدی نژاد حدود 3000 نفر از دوستان و آشنایان رئیس جمهور پاکدست سابق از بورسیه تحصیلی تقلبی استفاده کرده و عده ای از آنها هنوز در حال تحصیل در خارج از کشور بودند. مجلسی ها با تغییر وزیر علوم تلاش کردند تا این فهرست منتشر نشود، فهرست بعدی فهرست افرادی بود که از طریق بانکها در دوره احمدی نژاد وامهای میلیاردی گرفته بودند و نه تنها آنها را پس نداده بودند، بلکه قصد پس دادن آنها را هم نداشتند. با محکوم شدن محمدرضا رحیمی فهرست تازه ای از مجرمین اقتصادی که در دوره احمدی نژاد از دولت وی رشوه گرفته بودند منتشر شد. افرادی مانند حمید رسایی، کوچک زاده، کامران دانشجو و اغلب نمایندگان جبهه پایداری نام شان در فهرست متخلفین اقتصادی آمده بود. نکته این که هیچ کدام از نیروهای اصلاح طلب، کارگزاران حامی هاشمی رفسنجانی یا اعتدال گرایان حامی حسن روحانی جزو رشوه گیرها نبودند. آیت الله خامنه ای به انحاء مختلف سعی کرد که پرونده مجلسی ها که در واقع پرونده فساد مالی و سیاسی حامیان خودش بود مطرح نشود. در عوض برای تلافی زندانی شدن محمدرضا رحیمی سعی کردند پرونده مهدی هاشمی را بزرگ و بزرگتر کنند. دادخواست مهدی هاشمی نیز بطور مخفی در کشور پخش شد و به موجب این پرونده معلوم شد میزان دزدی های میلیاردی وی به عنوان کمیسیون از شرکت نروژی نهایتا در حد دریافت 200 هزار دلار و تعهد پنج میلیون دلار بوده که این پنج میلیون دلار هرگز پرداخت نشده بود. در واقع جرم اصلی مهدی هاشمی کمک به سازماندهی جنبش سبز و حمایت از تظاهرات سبزها علیه انتخابات تقلبی بود. مهدی هاشمی بعد از بازگشت به ایران چند روزی زندانی شد و بعد از آزادی تا آخرین روزهای سال در حال محاکمه بود. فائزه دختر هاشمی رفسنجانی هم شش ماه زندانش را تحمل کرد و از زندان بیرون آمد. هاشمی رفسنجانی که در سه سال آخر دولت دوم احمدی نژاد در موضع حذف کامل قرار داشت به تدریج جایگاه محکم تر و با ثباتی ایجاد کرد و ضمن حفظ موقعیت خودش نقش انتقادی خود را بطور دائمی حفظ کرد. نمایندگان دلواپس مجلس که تقریبا همه شان از دولت سابق برای سکوت در مقابل خلاف های دولت رشوه گرفته بودند به تدریج در موقعیت ضعف قرار گرفتند. در آخرین روزهای سال گذشته مجلسی ها که سال آخر حضورشان در بهارستان را حفظ می کردند به فکر خرید بلیت بازگشت به شهرستان ها و روستاهای محل ولادت شان بودند. برخی از آنها هم می دانستند که پایان مجلس ممکن است به معنی محاکمه و زندانی شدن آنان باشد. روزهای خوش داشت تمام می شد و دارد تمام می شود. حتی کلیدداران صندوق بیت المال هم چندان حال خوبی نداشتند. آنها می دانستند که در صندوق مربوطه چیزی نیست.