هاشمی رفسنجانی هفته گذشته در دیدار با خانواده برخی زندانیان سیاسی گفت: “ما که نمیتوانیم علیه نظاممان شورش کنیم، پس باید به راههای دموکراتیک برگردیم و مردم را با قانون اداره کنیم، البته قانون را باید نمایندگان واقعی مردم بنویسند نه افراد تحمیلی.” این سخنان اعتراض محافظه کاران ایران را برانگیخته است.
روزنامه کیهان در خبری از دیدار هاشمی رفسنجانی آورده بود: “خانواده چند تن از فتنهگران بازداشتی با هاشمیرفسنجانی دیدار کردند. هاشمی پیش از این نیز در اقدامی سئوالبرانگیز با برخی از فتنهگران و بازداشتشدگان فتنه ملاقات کرده بود.”
سایت تحلیلی صراط وابسته به سپاه پاسداران هم در گزارشی با عنوان “رفسنجانی خوراک جدید ضدانقلاب را مهیا کرد” نوشته بود: “معلوم نیست منظور هاشمی رفسنجانی از «افراد تحمیلی» چیست و او به کدام قوانین که به زعم او توسط این افراد نوشته شده اعتراض دارد.آنچه مسلم است اظهارات هاشمی در این دیدار خوراک خبری جدیدی را در اختیار رسانه های بیگانه قرار داده و زمینه را برای تداوم حاشیه سازی مهیا کرده است. “
روزنامه راستگرای وطن امروز نیز در یادداشتی با عنوان “مکانیابی هاشمی در منازعه ضدانقلاب” آورده بود: “هاشمیرفسنجانی در ماجرای ادعای تقلب در انتخابات ۸۸ هم همین کار را کرد. آنجا هم در حالی که میدانست حق چیست به نظام دروغ بست، جامعه را برآشفت و بعد هم میخواست خود به عنوان فرشته نجات و فیصلهدهنده دعوا وارد گود شود و بازی را یکسره از آن خود کند. چرا هاشمی چنین میکند؟ چرا وبسایت هاشمی در نقل خاطرات ۳۰ و ۴۰ سال پیش او دقیقا با جرس و رادیوفردا هماهنگ میشود و همان خاطرهای را از انبان ـ ظاهرا بیپایان- خود بیرون میکشد که آنها برای پیشبرد پروژهشان به آن نیاز دارند؟ چرا هاشمی، دقیقا سر وقت، با کسانی ملاقات میکند و حرفهایی میزند که ضدانقلاب سخت بدان نیازمند است؟ چرا مدتهاست حتی یک جمله که به دل بنشیند از هاشمی نه درباره امام، نه انقلاب و نه رهبری نشنیدهایم؟ چرا هاشمی در بیبیسی متصل تیتریک است اما روزنامه انقلابی چاپ داخل هر چه خبر اظهارات او را به آب ویرایش میشوید و کنار اسمش لقب و عنوان اضافه میکند، باز یک پاراگراف قابل چاپ از آن بیرون نمیآید؟”
تکلیف راستگرایان تندرو در برابر هاشمی رفسنجانی مشخص نیست. از یک طرف امکان حذف بی دردسر او وجود ندارد. بعد از سالها کشمکش علنی با هاشمی رفسنجانی، او بار دیگر توانست بخشی از قدرت از دست رفته را بازیابد و پروژه حذف کامل او از صحنه سیاسی، ناکام ماند. و از طرف دیگر تفاوت دیدگاه های او با آیت الله خامنه ای و امکان تاثیرگذاری او در انتخاب رهبر آینده چنان نگران کننده شده که آتش بس را ناممکن کرده است.
چندی پیش علی مطهری در گفتگویی فاش کرد: “در هشت سال گذشته آقای هاشمی رفسنجانی خیلی مظلوم واقع شدند و به شدت به ایشان حمله میکردند و قصد حذف ایشان از انقلاب را داشتند. عدهای معتقد بودند همانطور که آقای منتظری حذف شد، ایشان نیز باید حذف شود. بزرگترین اشتباه آقای احمدینژاد تلاش او برای حذف آقای هاشمی بود.”
توان محمود احمدی نژاد بدون حمایت آیت الله خامنه ای آنقدر نبود که بتواند به مصاف هاشمی رفسنجانی رود. درگیری آیت الله خامنه ای با هاشمی رفسنجانی، که با پوشش محمود احمدی نژاد انجام میشد، این پیام را می رساند که او هاشمی رفسنجانی را رقیب خود میداند.
سخنان آیت الله خامنه ای در نماز جمعه بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ فراموش نشده است که ضمن اشاره به اختلافهای خود و هاشمی رفسنجانی به اختلافهای احمدی نژاد با او،صریحا گفته بود: “میان آقای هاشمی و رئیس جمهور نیز از سال ۸۴ اختلاف نظرهای متعددی درباره مسائل خارجی، نحوه اجرای عدالت اجتماعی و برخی مسائل فرهنگی وجود دارد که البته نظر رئیس جمهور به نظر بنده نزدیکتر است.”
از همان زمان مشخص بود که جنگ میان علی اکبرهاشمی رفسنجانی و سیدعلی خامنه ای، جنگ برای رهبری آینده است. هاشمی رفسنجانی بعد از نامه بدون سلام اش به خامنه ای در سال ۱۳۸۸ که در آن “فتنههای خطرناک” و “آتشی که هم اکنون دودش در فضا قابل مشاهده است” را پیش بینی کرده بود، نشان داد که آماده این زورآزمایی شده است.
او در سالهای بعد در همان موضع پیشین باقی ماند به جمع “خواص بی بصیرت” پیوست. بعد از یک سخنرانی و درخواست حل بحران سال ۱۳۸۸ از طریق آزاد کردن زندانیان و حل بی طرفانه مسائل، به نماز جمعه تهران بازنگشت. از ریاست مجلس خبرگان کنار رفت. دانشگاه آزاد را با فشار محمود احمدی نژاد و حمایت خامنه ای از دست داد. سه تن از فرزندانش محاکمه شدند و یکی از آنان حکم خود را در زندان گذراند. حتی صلاحیت او برای انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۲ رد شد. به نظر می رسید که پایان کار سیاسی هاشمی رفسنجانی فرا رسیده است.
نامه اعتراضی زهرا مصطفوی، فرزند آیت الله خمینی به آیت الله خامنه ای درباره رد صلاحیت هاشمی بیش از گذشته مشخص کرد که زورآزمایی صورت گرفته، برنامه ای برای رهبری آینده است.
او نوشته بود: “همان روزی که تأئید امام بر رهبری حضرتعالی را از زبان ایشان شنیدم و همواره آن نظریه را در مواقع لازم بیان کرده ام تأئید صلاحیت برادر آقای هاشمی را هم شنیدم زیرا امام بعد از نام جنابعالی نام ایشان را هم ذکر کردند. خوشبختانه و به حق حضرتعالی مورد رأی خبرگان قرار گرفتید، لذا لزومی نمیدیدم تا ذکری در این مورد از ایشان به میان آورم. اما متاسفانه امروز که می بینم شورای نگهبان دست به رد صلاحیت ایشان برای ریاست جمهوری زده است، خواهرانه تذکر می دهم که این کار هیچ معنایی جز فاصله انداختن بین دو یار امام و بی توجهی به شوق و اقبالی که مردم کوچه و خیابان به نظام و انتخابات پیدا کرده است ندارد.”
گرچه صلاحیت هاشمی تایید نشد، اما پیروزی حسن روحانی در انتخابات به معنای پیروزی او تلقی شد. هاشمی رفسنجانی دوباره جان گرفته بود. نگرانی های مکرری که احمد جنتی از انتخابات آینده خبرگان بیان میکند، نگرانی از هاشمی رفسنجانی است. سایت راستگرای فردا دیروز در گزارشی با عنوان “طیف هاشمی فعالیت انتخاباتی خبرگان را آغاز کرد” نوشته بود: “هاشمی رفسنجانی جزو اولین افرادی است که برنامه خود را برای حضور در انتخابات آینده مجلس خبرگان آغاز کرده و در همین خصوص شنیده ها حاکی از برنامه ریزی گسترده آیت الله برای ورود به عرصه انتخابات مجلس خبرگان است. بر همین اساس طیف هاشمی در تهران لیست انتخاباتی مجلس خبرگان با نام مجتهدان مصلح و معتدل را تهیه کرده و در حال تکمیل آن در شهرستان ها نیز هستند. در همین خصوص گفته می شود احتمالاً از حسن روحانی، هاشمی رفسنجانی، محقق داماد، سید حسن خمینی و مجید انصاری برای تکمیل این لیست استفاده شود.”
بازی سیاسی هاشمی رفسنجانی نگرانی محافل تندرو را برانگیخته است. اواخر سال گذشته، روزنامه جوان وابسته به سپاه پاسداران، در سرمقاله خود با عنوان “هاشمی در چه زمینی فرود آمد؟!” نوشته بود: “از کجا میفهمیم هاشمی زمینی شده است؟ از آنجا که به مسائل کوچک و کف خیابانی وارد میشود. نقد صدا و سیما، ورود به نقد تأمین اجتماعی، حمله به دولت قبلی، نقد و حمله به سپاه و شورای نگهبان، روحیه انتقام از رد صلاحیت در انتخابات، کینه شتری، حمایت علنی از کاندیداها و نوع نگاه به دانشگاه آزاد، نشان میدهد که هاشمی پایین آمده است؛ کشتی میگیرد، درگیر میشود و دیگر اصراری ندارد با روحیه پدرانه به حل و فصل اختلافات بپردازد.”
این روزنامه اضافه کرده بود: “اما از کجا معلوم است که در زمین تجدیدنظرطلبان فرود آمده است؟ روزی که فائزه هاشمی اعلام کرد: «[آیتالله]خامنهای در زمان ریاست جمهوری بابا و خاتمی رهبر نبود. همین چهار سال احمدینژاد رهبر بود»، گمان میکردیم هاشمی بیانیه میدهد و از این موضوع ابراز برائت میکند، اما گویی همان جملات بود که موانع، پستیها و بلندیهای زمین تجدیدنظرطلبان را برای ورود هاشمی هموار نمود. بدون تردید تجدیدنظرطلبان هاشمی را برای حوزهای میخواهند که خود مهره و قدرت ورود به آن را ندارند. یا باید وی را مقابل رهبری قرار دهند یا اگر قادر به این کار نباشند، از قدرت چانهزنی آن استفاده کنند؛ به تعبیر دیگر هاشمی را در حوزه استراتژیک هزینه میکنند اما اگر خود هاشمی در کف خیابان وارد دعوا شود، بدشان نمیآید برای ایشان کف و سوت بزنند.”