خانواده های 4 تن دیگر از جانباختگان بعد از انتخابات در مصاحبه با “روز” در واکنش به سخنان اخیر رئیس قوه قضائیه گفتند لاریجانی باید در قبال عدم رسیدگی به شکایات آنها برای معرفی قاتلان عزیزان شان پاسخگو باشد.
صادق لاریجانی، رئیس قوه قضائیه جمهوری اسلامی روز سه شنبه در نشستی با مسولان قضائی، آمار کشته شدگان اعتراضات بعد از انتخابات مخدوش 22 خرداد 88 در ایران را در یک نفر خلاصه کرده و در مقابل از کشته شدن 6 نفر طی ناآرامی های اخیر لندن سخن گفته بود.
روز شنبه خانواده های 7 تن از جانباختگان در مصاحبه با “روز” به سخنان وی اعتراض کرده و از او خواسته بودند دروغ نگوید.
خانواده های محمد مختاری، فاطمه سمسارپور، اشکان سهرابی، مصطفی کریم بیگی، میثم عبادی، بهمن جنابی و شبنم سهرابی در مصاحبه با “روز” از رئیس قوه قضائیه خواسته بودند با حضور بر سرمزار فرزندان آنها، توضیح دهد که آنان چرا و چگونه جان باخته اند.
و اکنون خانواده های ندا آقا سلطان، مسعود خسروی دوست محمد، شهرام فرج زاده و احمد نجاتی کارگر در این زمینه با “روز” مصاحبه کرده اند.
رئیس قوه قضائیه در حالی از کشته شدن یک نفر در وقایع بعد از انتخابات سخن گفته که دیگر مسئولان جمهوری اسلامی و شخصیت های سیاسی وابسته به حکومت بارها مدعی کشته شدن بیش از 30 تا 40 بسیجی توسط کسانی که “فتنه گر” می نامیدند شده اند. هرچند تاکنون تنها یک نفر را به عنوان بسیجی جانباخته معرفی و حتی دادگاهی نیز برای رسیدگی به پرونده قتل او تشکیل داده و فردی را به عنوان قاتل او معرفی کرده اند؛دادگاهی که ابهامات فراوانی داشته و در حالیکه پیش از این رسانه های حکومتی مدعی شده بودند آقای کبیری بر اثر اصابت گلوله جان باخته اما در جریان دادگاه گفته شد او بر اثر برخورد با یک ماشین پراید جان باخته است.
آقای لاریجانی سری به خیابان خوش بزنید
مسعود خسروی دوست محمد یکی از جانباختگان 30 خرداد 88 است که بر اثر اصابت گلوله جان باخت. همسر او در واکنش به سخنان رئیس قوه قضائیه به “روز” می گوید: “آقای لاریجانی باید به حداقل تقاضای ما که رسیدگی به پرونده شکایات مان است رسیدگی کند”.
مریم خسروی دوست محمد خطاب به رئیس قوه قضائیه می گوید: آقای لاریجانی همسر من مثل سایر شهدا که 30 خرداد به خاک و خون کشیده شدند، به خاک و خون کشیده شدو آن گرگ درنده ای که به همسر من شلیک کرد تنها قاتل همسر من نبود، قاتل خیلی های دیگر در خیابان خوش بود. شما به عنوان رئیس قوه قضائیه باید به شکایات ما رسیدگی و قاتلان عزیزان ما را معرفی کنید؛ این حداقل انتظار ما آسیب دیدگان است.
او با طرح این سئوال که چطور لاریجانی شهدا را فقط در یک نفر خلاصه میکند می گوید: قاتل در جمع یگان ویژه گارد گرفت و همسر مرا کشت. وقتی یاد آن روزها می افتم که چقدر پرسه زدم و راه رفتم در کوچه پس کوچه های خیابان خوش که بدانم چه بر سر همسرم آمده در نگاه خیلی هایی که شاهد بوده اند دیدم چه گذشته. آقای لاریجانی هم نمی خواهد دیدن ما بیاید برود خیابان خوش و از مردم آنجا بپرسد. به او خواهند گفت چگونه عزیزان ما به خاک و خون کشیده شدند.
خانم خسروی می افزاید: اگر قاتل، آدمی خودسر بود پلیس امنیت به راحتی می توانست او را شناسایی و معرفی کند، همه جا دوربین داشتند و فیلم می گرفتند چرا هیچ کدام از این فیلم ها را به ما ارائه ندادند و چرا وقتی وکیلم درخواست کرد فیلم ها را در اختیار ما بگذارند تا ببینیم قاتل همسرم چه کسی بوده اجازه ندادند؟
همسر آقای خسروی درباره نتیجه و سرانجام شکایت اش می گوید: در نهایت به ما هم گفتند بیایید و دیه بگیرید و شکایت ما هم مثل شکایت خانواده های سایر شهدا مسکوت ماند. پرونده باز است اما هیچ رسیدگی صورت نمی گیرد. پرونده های ما را ببینید بیش از 4 ورق توی آنها نیست، در حالیکه میدانید پرونده های قتل چقدر قطور هستند و همین نشان میدهد که هیچ رسیدگی به پرونده های ما نشده است.
او می افزاید: آقای لاریجانی باید به شکایات ما رسیدگی کند؛ این حداقل تقاضایی است که ما از او داریم. ما تقاضا های دیگری هم داریم که دیگر از آنها چشم پوشی کرده ایم اما او باید رسیدگی کند به پرونده های ما و بگوید قاتل عزیزان ما کیست.
بیش از این انتظاری نیست
شهرام فرج زاده اما روز عاشورا توسط ماشین نیروی انتظامی زیر گرفته شد و فیلم له شدن او زیر ماشین نیروی انتظامی از پر بیننده ترین فیلم های منتشر شده بعد از انتخابات مخدوش دو سال پیش بود.
خواهر او در واکنش به سخنان رئیس قوه قضائیه به “روز” می گوید: وقتی سخنان آقای لاریجانی را شنیدم عصبانی شدم اما بعد با خود گفتم مگر ما بیش از این می توانیم از این آقایان انتظار داشته باشیم؟ مگر بعد از 23 سال اعدام های دسته جمعی سال 67 را پذیرفته اند؟ مگر درباره اعدام های دهه 60 توضیحی داده اند که اکنون انتظار داشته باشیم شهادت عزیزان ما را بپذیرند؟
او می افزاید: بچه های ما را به شکل فجیعانه می کشند و آنگاه از کشته شدگان کشورهای دیگر سخن می گویند! واقعا انسان در مقابل این همه سبعیت و عمق آن می ماند که چه بگوید.
خانم فرج زاده درباره سرنوشت شکایت برای معرفی قاتل برادرش می گوید: هیچ جوابی ندادند. با کمال وقاحت گفتند کار ما نبوده و یک ماشین پژوی دزدی شهرام را زیر گرفته و ما تقصیر نداریم و… در حالیکه دنیا له شدن برادرم زیر ماشین نیروی انتظامی را دیده. مردم در خیابان شاهد بوده اند و شاهد قتل برادرم اکنون در زندان است.
خواهر شهرام فرج زاده سپس از مردم میخواهد با یکپارچگی و وحدت و همدلی، اجازه ندهند خون جوانان ریخته شود : باید تلاش کنیم خون هیچ عزیزی نریزد، این هم تنها در گرو همبستگی و وحدت همه ماست وگرنه این آقایان چه زمانی درباره قربانیان توضیح داده و پذیرفته اند که این بار نیز بپذیرند؟
لاریجانی بگوید گناه فرزندان ما چه بود؟
احمد نجاتی کارگر یکی از بازداشت شدگان بعد از انتخابات بود که بعد از آزادی، به دلیل عفونت شدید ریه ها و از کار افتادن کلیه هایش که حاصل شکنجه های زمان بازداشت بود جان باخت.
مسئولان از ابتدا به انکار جان باختن او برخاستند و برنامه 20:30 تلویزیون جمهوری اسلامی با سناریو پردازی و برای زیر سئوال بردن فهرست منتشر شده از شهدا، همصدا با روزنامه کیهان، مدعی شد احمد کارگر نجاتی زنده است.همزمان ماموران امنیتی وبلاگی به اسم این شهید ساختند و با انتشار دروغ هایی به نقل از او، اقدام به زیر سئوال بردن اسامی شهدای وقایع بعد از انتخابات کردند.
خانواده احمد نجاتی کارگر همان زمان در نامه ای با تکذیب خبر صدا و سیما اعلام کردند فرزندشان “در قطعه 213 ردیف 15 شماره 35 بهشت زهرا روی مهدی نجاتی کارگر که در سال 1381 فوت نموده دفن شده است و خبر منتشر شده در صدا و سیما مبنی بر زنده بودن احمد کذب محض است”.
منزلت محمدی، مادر احمد نجاتی کارگر اما در واکنش به سخنان رئیس قوه قضائیه به “روز” می گوید: کاش آقای لاریجانی وقتی بدهد و ما به دیدار او برویم و از دردهایمان بگوییم و از او بپرسیم گناه ما و فرزندانمان چه بود؟
او می افزاید: پرونده ما در دادگاه است، شناسنامه و مدارک پسرم در دادگاه است، به ما ندادند برای بازپس گیری هم نرفتم چون خانم ستوده، وکیل مان گفت نگیرید بگذارید مدرک باشد. با این حال از همان اول شهادت پسر مرا انکار کردند و گفتند احمد من زنده است. کاش زنده بود و نکشته بودند اما کشتند و گفتند زنده است. من هم سپردم به خدا که خود انتقام بچه های ما را خوب خواهد گرفت.
مادر آقای نجاتی کارگر سپس می پرسد: حالا انکار میکنند اما در پیشگاه خدا هم می توانند انکار کنند؟ الان دو سال از شهادت بچه من گذشته. من از آقای لاریجانی میخواهم اگر راست می گوید بیاید با ما خانواده ها دیدار کند یا بگذارد ما به دیدارش برویم و پای صحبت ما بنشیند نه اینکه بچه های ما را انکار کند و از کشته شدگان کشورهای دیگر حرف بزند. یعنی واقعا آنها خیلی عزیزتر از جوانان خود ما بودند که به آنها اهمیت داده می شود و بچه های ما را انکار میکنند؟
پرونده ندا مسکوت مانده
هاجر رستمی مطلق، مادر ندا اقا سلطان به “روز” می گوید که با گذشت دو سال و دوماه از شهادت فرزندش هنوز شکایت او نتیجه ای نداشته.
رئیس قوه قضائیه در سخنان خود گفته است “شخصی در آن آشوبها کشته شد که تا به آخر هم معلوم نشد به دست چه کسانی کشته شده و حتی احتمال اینکه در جریان آن مسئله دخالت مستقیم آشوبگران و در نهایت دخالت خود غربیها در کار بوده، وجود دارد”.
هرچند او نامی از این شخص نبرده اما اشاره او به “ندا آقا سلطان” است؛ دختر جوانی که فیلم جان باختن اش را جهانی به نظاره نشست و جمهوری اسلامی تاکنون در دو فیلم متفاوت که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش کرده از پذیرش مسئولیت مرگ این دختر 26 ساله سرباز زده و کشته شدن ندا را به عناصر نفوذی نسبت داده است. در یکی از این فیلم ها در ادعایی شگفت انگیز، عنوان شده بود که ندا آقا سلطان با همکاری منافقین در لحظه فیلمبرداری با دستگاهی مخصوص خون را روی صورت خود جاری می کند و پس از اینکه همراه با آرش حجازی و استاد موسیقی خود وارد ماشین برای عزیمت به بیمارستان می شده توسط منافقین کشته می شود. در دومی اما برخلاف فیلم اول، جمهوری اسلامی پذیرفت که ندا کشته شده و فیلم کشته شدن ندا جعلی نبوده و عباس کارگر جاوید (مظنون اصلی قتل ندا) هم حضور یافت و در دفاع از خود سخن گفت و در پایان فیلم، تصویری از زنی به نمایش درآمد که ادعا می شد قاتل ندا است.
با این حال برخی از مسئولان جمهوری اسلامی، آرش حجازی، پزشکی را که در لحظات آخر زندگی ندا بالای سر او بود قاتل ندا معرفی و برخی دیگر خبرنگار سابق بی بی سی در ایران را عامل قتل ندا عنوان کرده اند. در این میان برخی دیگر از مسولان “فتنه گران” و “منافقان” را عامل قتل او دانسته اند.
این در حالی است که خانواده ندا آقا سلطان با طرح شکایتی رسمی خواهان معرفی قاتل فرزندشان شده و از عباس کارگر جاوید به عنوان مظنون قتل ندا شکایت کرده اند.
عباس کارگر جاوید، مظنون اصلی پرونده، از اعضای بسیج است که مردم او را بلافاصله بعد از اصابت گلوله به ندا، گرفتند. به گفته آرش حجازی این عضو بسیج فریاد میزد: “نمی خواستم بکشمش”.
به فاصله چند هفته، عکس ها و مشخصات عباس کارگر جاوید در اینترنت و در سطح وسیعی منتشر شد و خانواده ندا به عنوان مظنون به قتل دخترشان از او شکایت کردند.
اکنون در پی سخنان رئیس قوه قضائیه، مادر ندا آقا سلطان در تماس “روز” می گوید که شکایت او تاکنون نتیجه ای نداشته و او همچنان ماههاست در انتظار بازسازی صحنه قتل ندا است.
خانم رستمی مطلق می افزاید: هیچ تغییری در پرونده صورت نگرفته و همان طور که قبلا به شما گفته بودم به ما گفتند بروید برای بازسازی صحنه قتل خبرتان می کنیم و دیگر هیچ خبری نشد و مسکوت مانده.
مادر ندا 4 بهمن ماه گذشته به “روز” گفته بود که پرونده شکایت او در مرحله تحقیقات است و بازپرس پرونده به آنها گفته است منتظر بازسازی صحنه باشند.
اکنون اما با گذشت بیش از 6 ماه پرونده مسکوت مانده و هیچ خبری از بازسازی صحنه و پی گیری پرونده نیست.