اولین پرسش ولید المعلم در آغاز دور غیرعلنی مذاکرات ژنو ۲ از احمد الجربا، رییس ائتلاف ملی سوریه این بود: چه کسانی را نمایندگی میکنید؟ آیا توان اجرای توافقنامه را دارید؟ اخضر ابراهیمی، نمایندۀ ویژۀ دبیرکل سازمان ملل مسئولیت مشکل انتقال پرسشهای سربستۀ هر کدام از دو رقیب به اتاق دیگری را برعهده داشت. هر دو گروه سوالات زیادی داشتند. هفتۀ اولِ دور اول مذاکرات بدون نتیجۀ شفافی به پایان خواهد رسید. این درصورتی است که هیچکدام از دو گروه ژنو را ترک نکند، هرچند تاکنون چنین تهدیدی نکردهاند. کسانی که شیوۀ رفتار و نوع برنامهریزی غربیها را میشناسند میدانند که آنها (غربیها) ابتدا سعی میکنند طرفهای درگیر را وارد مذاکرات کنند تا حداقل در مرحلۀ اول، فضای پرهیز و ترس و بیاعتمادی از بین برود، سپس وارد مذاکرات مستقیم و مقبول طرفین شوند.
مذاکراتی که تاکنون زیر نظر غرب و بهطور مشخص آمریکا صورت گرفته دارای دو ویژگی اساسی و مشترک بوده است: ۱. تمرکز بر روی مسائل درجه دوم که دستیابی به توافق بر سر آنها آسانتر است و موکول کردن مسائل حساستر به مرحلۀ بعد. در این زمینه میتوان مذاکرات فلسطینیها با اسراییل بر سر غزه یا مذاکرات ایران و آمریکا بر سر درصد غنیسازی اورانیوم مثال زد.
۲. برگزاری مذاکرات سری، موازی و دور از چشم رسانهها و افراد مزاحم. مذاکرات سری نمایندگان سازمان آزادیبخش فلسطین به رهبری حیدر عبدالشافی در واشنگتن که منجر به امضای توافقنامۀ اسلو شد از این نوع است. مثال دیگر، مذاکرات فوقالعاده سری بین ایران و آمریکا در کشور عمان بر سر مسأله هستهای ایران است که بدون اطلاع دوستان صمیمی آمریکا در منطقه مانند عربستان سعودی که همراه با عمان عضو شورای همکاری خلیج است برگزار شد.
مسائل سهل الوصولی که محور مذاکرات مراحل ابتدایی خواهند بود عبارتند از: توقف حملۀ هوایی به شهر حلب (مانند غزه)، تبادل زندانیان و اسیران دو طرف است (باز مانند مذاکرات محمود عباس و نتانیاهو و آزادی اسیران دو طرف) و فراهمسازی گذرگاههای امن برای امدادرسانی و شکستن حصر مناطق محاصره شده.
تاکتیک شروع با مسائل سهل الوصول برای نگه داشتن طرفین در تور مذاکرات و جلوگیری از انصراف آنهاست. فرض کنیم نقطۀ آغاز مذاکرات در مورد آیندۀ بشار اسد و ترکیب دولت انتقالی باشد. طرح چنین قضیۀ مشکل و حساسی کافی است تا کنفرانس را در همان دقیقه اول منفجر کند.
ابتکار ارائه شده توسط ولید المعلم در مسکو مبنی بر توقف بمباران حلب و تبادل اسیران نشانۀ هوشیاری فوقالعادۀ رژیم سوریه است. رژیم بر روی ایجاد شکاف بین اپوزیسیون حساب میکند و به خوبی میداند که الجربا اکثریت گروههای مسلح در اردوگاه اپوزیسیون را نمایندگی نمیکند و دوست و حامیاش یعنی سعودی نیز در قانع کردن این گروهها برای پذیرش توافقنامه با مشکل مواجه خواهد شد. این گروهها بهخصوص اسلامگرایان رادیکال برای برکناری رژیم اسلحه به دست گرفتهاند، نه برای مذاکره و بستن پیمان که با گذشت زمان مشروعیت مییابد. این یکی از شکافهای اپوزیسیون است که در کنار جنگ داخلی کنونی، موجب جنگ دیگری بین آنها خواهد شد.
رژیم دمشق با عنصر زمان بازی خواهد کرد. آنها روند تحولات نظامی را براساس نقشۀ خود میدانند و مطمئناند که غرب برای برکناری رژیم مداخلۀ نظامی نخواهد کرد. این برداشت آنها تا حدودی درست است. تجربه میگوید که رژیمهای منطقه در یکی از دو حالت زیر سقوط میکنند: مداخلۀ نظامی خارحی یا وقوع شکاف در ارتش. اولی، بعید است. دومی نیز هیچ نشانهای دال بر وقوع آن دیده نمیشود. رژیم سوریه توانست از گردن باریک بطری خارج شود یا از دیدگاه بسیاری از ناظران غربی در آستانه خروج از این تنگناست. رژیم سوریه با معرفی خود به عنوان قربانی توطئۀ تروریسم خارجی در جلسۀ علنی مذاکرات ژنو ۲ توانست موفقیتی جزیی کسب کند. بثینة شعبان مشاور رسانهای بشار اسد با اشاره به اینکه آمریکا خود با مشکل تروریسم مواجه است از این کشور درخواست کمک کرد. او همچنین از آمریکا خواست به داد اقلیتهای دینی سوریه که تاکنون مورد حمایت رژیم بودهاند برسد.
بدون شک این مذاکرات، بر عمر نظام خواهد افزود و از عمر ائتلاف ملی سوریه خواهد کاست. المعلم در رأس گروهش همراه با جعبۀ سوالات و پیشنهادات مطرح شده برای مشورت به دمشق باز خواهد گشت. الجربا اما به کجا خواهد رفت، درحالیکه نصف اعضای ائتلاف سیاسی او استعفا داده یا مخالف برفتن او به ژنو بودهاند؟ با بررسی فعل و انفعالات سیاسی در چند روز گذشته و اظهارنظرهای مسئولین غربی میتوان گفت آمریکا بقای بشار اسد را بر سقوط او ترجیح میدهد، همانطور که در مورد همپیمان سوریه یعنی ایران رفتار کرد و بعید نیست که اپوزیسیون سوریه اولین قربانی این تغییر سیاست آمریکا باشد.
منبع: رأی الیوم /