نمایش روز♦ تئاتر ایران

نویسنده
جمشید کمالی

نمایش مش کاظم حلبی یا خیر نبینی سعیده به کارگردانی فرهاد نقد علی در تالار کوچک مولوی تهران روی صحنه رفته است. روز در این هفته نگاهی دارد به این نمایش.

halabi1.jpg

تک گویی های یک ذهن پریشان

نویسنده و کارگردان: فرهاد نقدعلی- دستیار کارگردان: آرش یعقوبی- فیلمبردار: مزدک صالحی طراح و دراماتورژ: روزبه حسینی- بازیگران: علی برنجیان

خلاصه داستان: خلیل در شب عروسی‌اش با خبر می‌شود که پدرش فوت کرده است. او در مراسم ختم پدر خود قصه زندگی‌اش را روایت می‌کند.

گروه نمایشی وناگهان که این بار پس از مدت ها سکوت و بی کاری با نمایش مش کاظم حلبی روی صحنه آمده اند در اجراها بیش از همه وامدار شیوه های اجرایی کارگاه نمایش در گذشته هستند. این گروه تاحدی دلبسته بیژن مفید بود که حتی برای شروع کار نمایشنامه ای از وی را در دستور کار قرار داد و به سختی هم مجوز اجرا گرفت.

نمایش مش کاظم حلبی یا خیر نبینی سعیده در حالی روی صحنه رفته است که تعطیلی تئاتر در ایران پس از نوروز واکنش های منفی بسیاری را بین دست اندرکاران عرصه نمایش بر انگیخت. کار تا جایی پیش رفت که مسئولین تصمیم گرفتند از خیر تعمیر جزء به جزء تئاتر شهر بگذرند و تعمیراتی کلی را برای از سر باز کردن انجام دهند. نمایش مش کاظم… در این زمان در تالار مولوی روی صحنه رفته است. تئاتر شهر نیز از هفته آینده کار خود را از سر می گیرد، اما مسئولین ارشاد که نتوانستند نیت خود را در مورد تعطیلی تئاتر عملی کنند با اجراهای طولانی مدت برای نمایش های مذهبی کارشان را آغاز خواهند کرد. البته جواب اهالی هنر را هم با مواردی چون عدم پرداخت دستمزدهای معوقه شان خواهند داد.

فکر می کنم این روز از تارخ تئاتر دنیا سال 1963 را فراموش نکند که گروتفسکی تعدادی از دوستانش را به منزلش دعوت کرد و برای آنها نمایش دکتر فاستوس را اجرا کرد. آن شب اجرای این نمایش با سایر اجراهایی که مدعوین از آن دیده بودند کمی تفاوت داشت.

صحنه در این اجرا به شکل حرفuچیده شده بود. البته جز سه میز تنها دیگر هیچ جیزی روی صحنه نبود و از همین جا بود که نگرش تئاتر فقیر یا بی چیز متولد شد. با این مقدمه قصد کردم وارد دنیای نمایش مش کاظم حلبی شوم که سعی می کند از این شیوه تفکری در صحنه پردازی خود سود جوید.

در این شیوه اجرایی دکور از نمایش حذف می شود و بیننده به طور مستقیم با عمل ها و عکس العمل های بازیگر درگیر می شود. مخاطب در این راستا مجبور می شود انچه را که از دکور و فضاسازی لازم دارد در ذهنش بسازد.

نمایش مش کاظم… از همان ابتدا درصدد نوعی “فاصله برداری” میان خود و تماشاگر است. ما در ابتدای نمایش با یک عنصر شنیداری روبه رو هستیم. تماشاگر در نخستین ارتباط با این عناصر شنیداری در حالت تأمل قرار می گیرد، زیرا جملاتی که به گوش می آیند، فاصله زمینه و متن را از بین برده اند. حتی یکی از جملات به خاموش کردن موبایل اشاره دارد و معمولاً این جمله پیش از شروع بسیاری از تئاترها و حتی فیلم ها برای تماشاگر پخش می شود. با این حال، عناصر شنیداری ابتدای نمایش جزو ساخت کلی اثر است. صحنه خالی است و کل چشم انداز دیداری ما در نمایش چهاردیواری سیاه سالن و بازیگری است که در کف سالن به ایفای نقش می پردازد. از این رو، کارگردان همه چیز را به قلمرو ذهنی مخاطب واگذار کرده است. عناصر شنیداری ابتدای نمایش نیز بیش از هر چیز به فضاسازی نمایش کمک می کنند، زیرا به پرداخت موقعیت کنونی شخصیت محوری نمایش می پردازند.

halabi2.jpg

همانطور که پیش تر هم آمد در اینگونه نمایش ها حرکت بازی گر نقشی اساسی برعهده دارد. اما در این نمایش یک نوع میل به ایستایی و سکون نیز به نظر می آید. در اجراهایی که از حرکت بسیار کم بهره گرفته می‌شود، تماشاگر به جزئی‌ترین حرکات نیز توجه نشان می‌دهد و از هیچ حرکتی حتی جزئی و کوچک غافل نمی‌ماند. به همین دلیل طراحی حرکات توسط کارگردان باید بسیار با دقت انجام گیرد. در نمایش”مش کاظم حلبی” با وجود کمبود حرکت، کارگردان موفق می‌شود با طراحی دقیق، فضا و بستر مناسبی برای نمایش خلق کند. بازیگر در طول اجرا نشسته است و این دامنه حرکتی بسیار کمی در اختیار بازیگر و کارگردان قرار می‌دهد اما معدود حرکات اجرا در راستای فضای کلی نمایش است. میمیک چهره بازیگر نیز به خوبی القا کننده حس‌های متفاوتِ لحظات اجراست. البته این نکته را باید خاطر نشان ساخت عدم حرکت بازیگر در طول اجرا به شکلی آگاهانه و از سوی کارگردان انتخاب شده است تا فضای یک مجلس عزا و فردی سوگوار را نشان دهد. همچنین لباس ساده‌یِ سیاه و نورپردازی کم نور نمایش که در طول اجرا به چند نور موضعی در وسط صحنه بسنده می‌کند در القای حس مجلس عزا کمک شایانی می‌کند و با وجود کمبود حرکت به دلیل بازی خوب بازیگر و طراحی دقیق حرکات، تماشاگر دچار کسالت و یکنواختی نمی‌شود.

نمایش مش کاظم حلبی با تمام این اوصاف اثری است متوسط نمایشی که می کوشد بر پایه تکنیکی آشنا کار خود را پیش ببرد اما از منظر نمایش نامه در برخی لحظات با نقصان هایی نیز مواجه می شود.