این توافق نه مونیخ است نه کمپ دیوید

نویسنده

» تحلیل هافینگتون پست از حواشی ژنو ۳

برونو ترتره

از توافق به دست آمده در ژنو در تاریخ ۲۴ نوامبر می توان به دو صورت یاد کرد: یک “توافق تاریخی” یا برعکس یک “اقدام شرم آور”. ولی این توافق نه تاریخی است و نه شرم آور.

آیا می توان آن را یک توافق تاریخی به حساب آورد؟ فقط از آن حیث می توان آن را تاریخی نامید که جامعه بین المللی برای اولین بار از سال ۲۰۰۴ توانست به توافقی دست یابد که محدودیت هایی را برای برنامه اتمی ایران ایجاد کند. ولی این به هیچ وجه به معنی ورود مجدد ایران به نزد جامعه بین المللی نیست. توافق ژنو فقط به برنامه هسته ای محدود می شود. حکم صادر شده ازسوی رهبر انقلاب برای رییس جمهور روحانی تنها به همین مشکل خاص مربوط می شود.

اختلافات مربوط به موضوعات مختلف ازجمله تروریسم، نقض حقوق بشر یا سوریه، در میز مذاکره ژنو مورد بحث قرار نگرفتند. به نظر می رسد که روحانی قصد دارد شرایط را تغییر دهد، ولی او درخصوص اینکه آیا حکومت جمهوری اسلامی رویه خود را به واقع با کشورهای غربی تغییر داده به شدت مردد است، چرا که این خصومت و عداوت، همان طور که محافظه کاران ایرانی می گویند، در “ژن سیاسی جمهوری اسلامی ریشه دوانده”. بعید است که این حکومت حتی با اصلاحات بنیادین و سازش با واشنگتن و متحدانش بتواند به بقای خود ادامه دهد؛ حداقل می توان اذعان داشت تا زمانی که رهبر انقلاب در همه امور کشوری دست بالا را دارد، این بقا امکان پذیر نخواهد بود…

این توافق حتی نخواهد توانست معضل هسته ای را حل و فصل کند، چرا که تنها به هدف اعتمادسازی بین دو طرف و ایجاد گشایش برای حل و فصل نهایی معضل هسته ای انجام شده. این اقدام کمک می کند که هر یک از دو طرف به نوبه خود از حسن نیت یکدیگر اطمینان حاصل کنند. گروه شش کشور از مدت ها پیش رسیدن به چنین توافقی را پیش بینی کرده بودند، ولی ایران مدام طفره می رفت. بدون شک تأثیر تحریم ها باعث شد تا تهران تغییر عقیده دهد. برخی، به ویژه در اسراییل، با هر نوعی از توافق مقدماتی مخالف بودند. آنها بیم داشتند که هرگونه تعلیق در برخی تحریم ها، حتی به صورت موقت، باعث کاهش اثر تمامی تحریم ها شود.

ایالات متحده و اروپا برعکس براین باور بودند که این رویکرد نتیجه ای ندارد و اعمال فشار بر ایران تا حدی که روابط خود را به طور کامل با جامعه بین المللی قطع کند، یک استراتژی بسیار خطرناک خواهد بود. این توافق که به مدت شش ماه امضاء شده، شامل سه بخش است: اتخاذ یک سری تدابیر به هدف کاهش سرعت اکثر فعالیت های حساس اتمی ایران؛ شناسایی تحریم هایی که می توانند به حالت تعلیق درآیند؛ ایجاد روزنه های امید برای رسیدن به یک توافق نهایی.

براساس این توافق، تولید اورانیوم ۲۰ درصدی متوقف و به ۵ درصد محدود خواهد شد. بدین ترتیب تولید مقدار لازم “مواد غنی شده برای تولید بمب” به لحاظ تئوری از یک تا دو ماه به تأخیر خواهد افتاد.

همچنین ساخت رآکتور اراک به حال تعلیق درخواهد آمد. این تأسیسات به ویژه بنا بر دو دلیل نگران کننده است. ابتدا به این دلیل که گزینه دومی برای تولید بمب خواهد بود و سپس به این دلیل که اتمام ساخت رآکتور اراک، آن را غیرقابل حمله خواهد کرد: بمباران یک رآکتور زمانی که سوخت آن بارگذاری شده می تواند تشعشات شدید رادیواکتیو را متصاعد سازد. فرانسه براین نکته تأکید ورزید که ساخت رآکتور در اراک “باید” متوقف شود.

به ازای این محدودیت ها، تحریم های اعمال شده در زمینه صادرات نفت، تجهیزات یدکی مربوط به بخش های اتومبیل و هوانوردی غیرنظامی، و طلا و فلزات گرانبها متوقف خواهد شد. کاخ سفید براین باور است که الغای همین تحریم ها حداقل ۷ میلیارد دلار به اقتصاد ایران تزریق خواهد کرد.

بی شک این توافق مزیت هایی دارد که از آن جمله می توان به ایجاد بستر مناسب برای انجام مذاکرات اساسی اشاره کرد. از نقطه نظر سیاسی، این توافق نامه فرصت هایی را برای رییس جمهور روحانی ایجاد می کند: تقویت مواضع وی در ایران در برابر مخالفان خود. به لحاظ فنی، این توافق نسبت به توافقات گذشته [در سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴] دارای جزئیات بیشتری است. رویکرد کشورهای اروپایی این بود که ایران نتواند از نقاط ضعف احتمالی در توافق، به مانند سال های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴، به نفع خود استفاده کند. در یک کلام می توان گفت که این توافق شیوه جدید برای محک زدن نیات واقعی ایران است. ازطرف دیگر، در متن توافق نامه تدابیری برای کنترل و نظارت درنظر گرفته شده که هرگونه انحراف احتمالی در برنامه اتمی ایران را مشکل می سازد.

برخی در ایران، و حتی در اسراییل و ایالات متحده، ادعا می کنند که مذاکره کنندگان “حق غنی سازی” را برای تهران مجاز شناخته اند. اشتباه است. آنها به تهران خاطرنشان کرده اند که توافق نهایی می تواند امکان غنی سازی محدود اورانیوم را فراهم آورد. ولی ایران به واقع انتظار چیز دیگری را داشت: درج این نکته در توافق نامه که براساس پیمان منع گسترش اتمی، غنی سازی اورانیوم حق ایران است. گروه شش کشور همچنان با این خواسته به مخالفت برخاستند، زیرا پذیرش این موضوع حتی به صورت محدود، بعدها می توانست مشکلاتی در محدود ساختن برنامه غنی سازی ایران ایجاد کند. طبیعتاً همه این انتظار را داشتند که به دنبال امضای توافق نامه ژنو، مذاکره کنندگان ایرانی در بازگشت به تهران ادعا کنند که چنین حقی به رسمیت شناخته شده، و گروه شش کشور معتقد است که به هرحال رییس جمهور روحانی باید کاری می کرد تا وجهه خود را در کشورش حفظ کند.

ولی توافق ژنو بدون عیب نیز نیست. درخصوص اینکه ایران به لحاظ فنی، “کشوری در آستانه” است، هیچ چیز تغییر نکرده. اگر ایران تصمیم بگیرد به سلاح اتمی دست یابد و به هیچ مانعی نیز توجه نکند، با سلاح اتمی چند ماه بیشتر فاصله نخواهد داشت. گروه شش کشور مجبور شد از برخی خواسته های قبلی خود منصرف شود: خارج کردن ذخیره اورانیوم ۲۰ درصدی از ایران و تعطیلی سایت فردو که زیر کوهستان قرار دارد.

این توافق [یک بار] قابل تمدید است. این بدین معنی است که مذاکره کنندگان تا اواخر سال ۲۰۱۴ فرصت خواهند داشت تا به توافق نهایی دست یابند. این مسأله می تواند باعث وقوع رویدادهای غیرقابل پیش بینی نیز بشود. به عنوان مثال می توان به توافق SALT-2 اشاره کرد که در سال ۱۹۷۹ میان آمریکا و شوروی منعقد گردید. این توافق پس از حمله شوروی به افغانستان ملغی شد. درواقع می توان گفت که تدابیر کنترل کننده محدودند و این مسأله می تواند امکان انجام فعالیت های مخفی جدیدی را برای ایران ایجاد کند.

اکنون سؤالات بسیاری درخصوص توافق نهایی مطرح است: آیا رعایت “پروتکل الحاقی” آژانس اتمی که در متن توافق آمده، با توجه به گذشته ایران که استاد پنهان سازی است، می تواند کافی باشد؟ مذاکره کنندگان چگونه می توانند درخصوص یک برنامه غنی سازی “همسو با نیازهای واقعی” این کشور به توافق برسند؟

این توافق مشکلات سیاسی عدیده ای را نیز ایجاد کرده: تشدید بحران اعتماد میان واشنگتن و برخی از شرکا و متحدان اصلی اش در خاورمیانه. توافق ژنو، توافق “مونیخ” نیست، و البته “کمپ دیوید” هم نیست. تنها اقدامات ایران است که به ما نشان خواهد داد آیا این توافق، یک توافق با ارزش خواهد بود یا خیر. دو شاخص در این زمینه وجود دارد: تفسیر ایران از این توافق و اجرای کارآمد آن ازسوی تهران؛ و رفتار ایران درخلال مذاکرات مربوط به توافق نهایی که بزودی آغاز خواهند شد.

هنوز قطعی نیست که آیا به یک توافق نهایی خواهیم رسید یا خیر. هیچ کس نمی داند که آیا آیت الله خامنه ای و رییس جمهور روحانی به واقع از گزینه نظامی چشم پوشی کرده اند یا صرفاً درحال خریدن زمان اند. شاید دلیل عقد توافق مقدماتی ژنو این بود که در این مرحله راه را برای تهران درخصوص هیچ گزینه ای نبست. حفظ فشار بر ایران تنها راه برای افزایش این احتمال است که تهران از اتخاذ گزینه نظامی چشم پوشی کند.

منبع: هافینگتون پست، ۱۴ دسامبر