بالاخره این قفس می شکند

نویسنده

دانا شهسواری

در سالگرد 18 تیر، با فرید هاشمی عضو انجمن اسلامی دموکراسی خواه دانشگاه تهران در مورد دیدگاههای امروز نسبت به 18 تیر گفت و گو کرده ایم. او معتقد است”حرکت امروز جنبش دانشجویی نتیجه گریز ناپذیر 18 تیر” است. مصاحبه در پی آمده است.

هشت سال پس از 18 تیر، دستاورد اصلاحات و جنبش دانشجویی در استفاده از این تجربه چه بود؟ تاثیر این رخداد بر جنبش دانشجویی چه بود ودانشجویان امروز نسبت به 18 تیر چه دیدگاهی دارند؟

جنبش دانشجویی و مطبوعات دو بازوی پیش برنده جنبش اصلاحات بودند. در واقع جنبش دانشجویی برای خود حرکت در مسیر اصلاحات در جامعه و نظام سیاسی را قائل بود و خود را پیش برنده آن می دانست. نگاهی به مطبوعات پیش از جنبش دانشجویی، نشان از همراهی هر روزه و همه جانبه جنبش دانشجویی با این مسیر دارد .از طرف دیگر 18 تیر نقطه عطف جنبش دانشجویی و نقطه پایان جنبش اصلاحات بود. بعد از آن جنبش دانشجویی با تکیه به اصلاح طلبان، اشتباه بزرگی مرتکب شد و 2 سال را، تا حکم ننگین دکتر آقاجری در سکوت گذراند. عمر جنبش اصلاحات نیزبه پایان رسید؛ هرچند جنبش اصلاحات ظاهرا در رسانه ها به حیات خود ادامه داد و دستاورد هایی هم داشت مثل افشای محافل فاسد قدرت توسط روزنامه نگاران که البته آن هم پایدار نبود و با توقیف فله ای مطبوعات به پایان رسید. جنبش اصلاحات بعد از آن دیگردر عرصه اجتماعی و سیاسی دستاوردی نداشت و حتی مجلس ششم هم علی رغم امیدهای زیادی که به آن می رفت گام مهمی از آب در نیامد. به هر حال 18 تیر نقطه اوج فواره بود. اما در بازخوانی این حرکت متوجه می شویم که جنبش دانشجویی با دو ضعف ساختاری روبه رو است: اول عدم انباشت تجربه .عمر دوران دانشجویی بطور متوسط 4 سال است و با گذشت 4 سال نسل عوض می شود بدون آنکه خاطره ها و تجربیات نسل گذشته منتقل شده باشد ـ دانشجویان امروز بین 18 تا 24 سال دارند و این یعنی آنکه در 18 تیر 16 ساله بوده اند. شاید من و حداکثر چند نفر دیگر آخرین بازماندگان دانشجویانی باشیم که با 18 تیر تجربه مستقیم داشته اند- در حالیکه مثلا در مورد جنبش کارگری، قومی و یا زنان این گونه نیست. با عوض شدن نسل، تقاضا ها و رویکرد ها هم تغییر می کند و نباید از دانشجویان انتظار داشت که همان حس نوستالژیک نسبت به فاجعه 18 تیر را در خود حس کنند. در جنین شرایطی طبیعتا 18 تیر تبدیل به یک نماد می شود و بهترین اتفاق برایش آن است که توسط نسل های بعد زنده بماند. به هر حال برای از بین بردن این شکاف نسلی لازم است تا کسانی که نسبت به این پدیده تجربه مستقیم داشته اند، تحلیل گران و نظریه پردازان آن را به گونه ای تئوریزه کنند که تبدیل به فرهنگ شود، نه اینکه همراه با تاریخ فراموش شود. همانطور که مثلا جنبش دانشجویی می 1968 فرانسه vocalize شده و می شود.

اما دومین ضعف بزرگ ساختاری جنبش دانشجویی که آن هم ناشی از همین شکاف نسلی است، عدم ثبات و دگرگونی دائمی در تجربیات است. درحقیقت جنبش دانشجویی بطور دائم می کوشد خود را با زمانه وفق دهد و قبل از اینکه شرایطی ثبات گیرد تغییر را تجربه می کند. در حقیقت تغییر، بخش ذاتی جنبش دانشجویی است و دستاوردها در این جنبش بسیار ناپایدار و تکراری هستند؛ چرا که هر نسل دستاوردهای نسل قبلی را دوباره بدست می آورد . برای همین هم هست که در این جنبش کمتر نماد ها کاملا درونی می شوند.در حالیکه ما روز جهانی کارگر را داریم یا روز جهانی زن را که نمادی است که تبدیل به فرهنگ شده، در جنبش دانشجویی نمی بینیم که نمادی مثل 18 تیر تبدیل به فرهنگ شود. دستاوردهای جنبش دانشجویی - اگر دستاوردی داشته باشد – نیز ناشی از نمادی مثل 18 تیر نیست بلکه بعنوان جنبشی که هویتش منبعث از جامعه است تجربیات اجتماع را در خود به تصویر می کشد . تجربه شکست اصلاحات و تنها ماندن دانشجویان در 18 تیر به دانشجویان و همه جنبش های اجتماعی ایران آموخت که باید مستقل باشند و روی پای خود ایستادن را تجربه کنند. بر این اساس به اعتقاد من جنبش دانشجویی ایران امروز در چنین مرحله ای است؛ در دوران گذار و یافتن مسیری جدید با هویت مستقل و متکثر. این دوران گذار البته زیاد طول نخواهد کشید و جنبش دانشجویی در قالب جنبش های دانشجویی و نه یک جنبش دانشجویی، و بسیار پویا و در قالب های جدیدی که مسلما خارج از چارچوب انجمن های اسلامی است، دوباره خود را بازتولید خواهد کرد و به مسیر خود ادامه خواهد داد.

دانشجویانی که اکنون به زیست روزمره بیشتر بها می دهند و از نظر سیاسی حرکتهای تند را فراموش کرده اند، وقتی می خواهند در مورد بازیگران دانشجویی در 18 تیر 78 صحبت کنند چه دیدگاهی دارند و حرکتهای دانشجویی را با پس زمینه 18 تیر چگونه تنظیم می کنند؟

دیدگاه امروز و حرکت امروز جنبش دانشجویی، نتیجه گریز ناپذیر 18 تیر بود. البته مسلما هر تند روی در پی خود کند روی و حتی توقف دارد، ولی نمی توان گفت مطالبات 18 تیر مطالبات جنبش دانشجویی امروز ایران نیست . در حقیقت جنبش دانشجویی این بار مطالبات آخر را در ابتدا مطرح نکرده است. شاید این مطالبات آخر زیر بنایی ترین مطالبات باشند ولی تحقق آنها دور از دسترس ترین هم هست . دانشجویان که در 18 تیر مطالبات مردم را فریاد می زدند با مردمی رو به رو شدند که از آنها عکس می گرفتند، بر سرو روی آنها گلاب می ریختند، اما در برابر شعار « ای مردم باغیرت حمایت حمایت » تنها سر می جنباندند. تجربه شکست 18 تیر آموخت که نه تنها نظام سیاسی که مردم هم ـ با وجودی که این مطالبات را دارند ـ هنوز ظرفیت تغییرات بزرگ را ندارند و حاضر به پرداخت هزینه نیستند . دانشجویان پی بردند که هزینه های یک تغییر از دل ضرورت های عِلّی آن در نمی آید . پس این بار به دانشگاه ها باز گشتند و زندگی بهتر در محیط دانشگاهی را مطالبه کردند . گفتم 18 تیر یک نماد است ، نمادی فراموش ناشدنی و مطالبات آن نیز مطالبات جنبش دانشجویی است. نسل دانشجو تغییر می کند ولی نسل جوان که اعم از نسل دانشجو است به حیات خود ادامه می دهد مطالبات 18 تیر مطالبات نسل جوانی عصیان کرده و معترض بود و نسل امروز دانشجو نیز که نسلی معترض و عصیانگر است، به نماد 18 تیر احترام می گذارد و و هنوز نسبت به دانشجویان 18 تیر احساس مثبتی از خود بروز می دهد . دانشجویان هنوز حرکات تند را فراموش نکرده بلکه آن را به طور موقت به حالت تعلیق در آورده اند.

در حرکتها و مقاومت ها و احیانا سستی های دانشجویان امروز در قبال فشارها آیا می توان نشانی از تجربه 18 تیر مشاهده کرد؟

من منکر سستی و انفعال جنبش دانشجویی در روزگار حاضر نیستم؛ واقعیت این است که جنبش دانشجویی امروز برعکس جنبش دانشجویی 78 که در خیابان ظهور پیدا کرد بیشتر در کافی شاپ ها، پارک ها و کوه ظهور پیدا می کند. دانشجویان امروز بیشتر مطالبات فردی را پیگیری می کنند تا مطالبات اجتماعی. مسلما شنیده های نسل جوان امروز از 18 تیر در این فضا بی تاثیر نبوده است، جوان دانشجویی که راهی برای پیگیری خواسته های اجتماعی خود متصور نیست، به هر دلیلی اعم از ترس، انفعال، جستجو یا هر دلیل دیگری به کنج های دنج برای انتظار پناه می برد ولی مسلما این وضعیت موقتی است. در حقیقت این هم نشانه ای دیگر از اعتراض و عصیان نسل حاضر است. در واقع شکل عوض شده ولی محتوا همان است: روزی اعتراض را فریاد می زد امروز اعتراض را به تصویر می کشد و در موقعیتی دیگر دوباره اعتراض را فریاد می کشد .

چرا 18 تیر ایجاد شد؟ تصادف و یا بغض و کینه و…؟

هیچ حادثه و اتفاق انسانی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی را نمی توان معلول یک علت دانست. 18 تیر نیز از این قاعده مستثنی نیست. 18 تیر از دو زاویه قابل بررسی است: زاویه اول حمله وحشیانه نیروی انتظامی و انصار حزب الله به کوی دانشگاه تهران که مسلما برنامه ریزی شده بود و مسلما با هدفی مثل مُثله کردن جنبش دانشجویی صورت گرفت. زاویه دوم تحرکات اعتراضی و انقلابی گونه دانشجویی است که البته در نوع خودش در بعد از انقلاب از نظر گستردگی و تاثیر گذاری بی نظیر است، در این سطح هم 18 تیر معلول فشار های انباشته شده سیاسی بر مطالبات اجتماعی بود. در حقیقت مطالبات فزاینده اجتماعی که حکومت قادر به برآورده کردنش نبود و تبدیل به سدی در برابر بر آورده کردن آن شد، تبدیل به آتش زیر خاکستری شده بود که با وزیدن کوچکترین نسیمی ترکید. این نسیم هم البته در 18 تیر بایک طوفان روبه رو شد و آن حمله خصمانه نیروی انتظامی و انصار حزب الله به کوی دانشگاه بود .

چرا دانشجویان پس از 18 تیر روز به روز منفعل تر شدند؟

ماکس وبر جامعه شناس آلمانی در مطالعاتش صحبت از قفس آهنین (IRON CAGE ) برای انسان در دنیای جدید می کند. قفس آهنینی که انسان در آن منزوی می شود و در انتظار یک رهبر کاریزما می نشیند تا بیاید و انسان را از این وضعیت نجات دهد . داستان معروف پیرمرد و پسرهایش و چوب هایی که به آنها می دهد تا بشکنند را همه شنیده اند، مسلما اگر تنها باشیم راهی جز انزوای بیشتر نمی ماند. راه رهایی در اتحاد و یکی شدن است. اینکه 18 تیر چقدر در انزوای امروز جنبش دانشجویی موثر بوده است احتیاج یه یک تحقیق علمی دارد ولی اینکه این انزوا آیا همیشگی خواهد بود مسلما خیر و انسان بالاخره این قفس آهنین را خواهد شکست .

دانشجویان همیشه حاکمیت را متهم به توطئه و فشار می کنند از این رو معتقد به مقابله با فشار ها هستند.با این حساب ارزیابی شما از ایستادگی دانشجویان در مقابل فشارها در طول دو سال گذشته چیست؟

دوسال گذشته دو سالی بوده که جنبش دانشجویی، که به اعتقاد من روزهای سخت بازتولید خود در قالب های جدید و با شیوه های مطرح کردن و پیگیری مطالبات خود به صورت جدید می گذراند، تنها خواسته است نشان دهد هنوز زنده است. جنبش دانشجویی امروز دست از شعار های تند سال 78 برداشته است و مطالبات حداکثری سال 78 را هم دنبال نمی کند؛ شعار هایی مثل آکادمی آزاد و مستقل و زیست روز مره دانشجویی امروزتنها برای نشان دادن زنده بودن این جنبش است؛ آن هم در زیر فشار های خرد کننده و فزاینده حاکمیت. جنبش دانشجویی دیگر برای دستگیری کدیور مثل سال 77 اعتراض نمی کند. این بار با اینکه کدیور ها از دانشگاه اخراج هم می شوند یا آقاجری ها به اعدام هم محکوم شوند، جنبش دانشجویی تحرکی از خود نشان نمی دهد. در حقیقت تنها چیزی که جنبش دانشجویی را به تحرک وا می دارد آخرین سرمایه هر انسان، یعنی مساله حیات خود و جان خود است، ولی زندگی در این قفس آهنین همیشگی نیست چرا که تنها راه ماندن در این قفس آهنین لذت بردن از آن است ولی این تحقق پیدا نکرده است. زندگی در این قفس آهنین هر روز دشوار تر و عذاب آور تر می شود و این بار آتش زیر خاکستر همراه با بغض فرو خورده ای است .

به نظر شما 18 تیر را باید ستود و یا نقد کرد؟

این دو منافاتی با هم ندارند یعنی می توان توامان یک پدیده را هم نقد کرد و هم ستود. 18 تیر را باید ستود و از آن درس گرفت. 18 تیر یک نقطه عطف است و نقاط عطف همیشه ستوده می شوند. جنبش دانشجویی هیچگاه فراموش نمی کند که در نهایت مطالباتی که خواستار آن است در 18 تیر فریاد زده شده است و اعتبار جنبش دانشجویی امروز به حرکاتی از نوع 18 تیر است. بسیاری با گفتن اینکه اگر در 18 تیر تند روی نمی شد ما شاهد به محاق رفتن جنبش دانشجویی در دو سال بعد از آن نبودیم 18 تیر را نقد می کنند. من با این گزاره موافق نیستم زیراهیچ راهی برای اثبات این مدعا نیست . 18 تیر حرکتی ستودنی است و بعد از آن نیز جنبش دانشجویی البته اشتباه بزرگی را مرتکب شد که آن اعتماد به سیاستمداران و اصلاح طلبان بود. ولی سکوت 3 ساله بعد از 18 تیر نتیجه گریز ناپذیر بازتولید خود و پیدا کردن مسیری جدید بود. بنظر من جنبش دانشجویی به محاق نرفت بلکه به جستجو برخاست تا مسیر جدیدی را پیدا کند و امروز در حال پیدا کردن این مسیر جدید است. یعنی پذیرفتن تکثر در درون خود و حرکت گسترده در مسیر این تکثر.

خواسته شما از جنبش دانشجویی چیست؟

برای پی بردن به این خواسته ها بهتر است یک کار علمی و میدانی صورت بگیرد؛ لذا بهتر است بپرسیم خواسته نخبگان، روزنامه نگاران و مردم از جنبش دانشجویی چیست، ما که خود عضو این جنبش هستیم .به نظرم اینها خواسته ها و اهداف اصلی را توجیه می کند.

شما جنبش دانشجویی را تا چه حد مسوول بسته شدن فضای دانشگاهی پس از 18 تیر و به ویژه از دو سال گذشته به این سو می دانید؟

من معتقد به قاعده جبر یا نظریه توطئه نیستم، بلکه معتقدم که از ماست که بر ماست. مسلما جنبش دانشجویی در فضای موجود در جامعه و دانشگاه بی تاثیر نبوده و تاثیر بسیار مهمی نیز داشته است . اولین قدم های بسته شدن فضای دانشگاه ازهمان بعد از 18 تیر آغاز شد یعنی از تابستان سال 78 و دانشجویانی که در سال 78 به دانشگاه ها بازگشتند با فضایی متفاوت نسبت به گذشته روبه رو شدند. شاید باید از همان موقع نسبت به این فضای بسته در دانشگاه ها اعتراض می شد تا حکومت گام به گام در بستن فضای دانشگاه جلو نیاید ولی این کار صورت نگرفت. امروز نیز اگر اعتراضی صورت نگیرد مسلما حاکمیت به جلو خواهد آمد، جواب های هوی است . با این همه مسلما جنبش دانشجویی با تز نافرمانی مدنی و عدم شرکت در انتخابات خود خواسته و خود دانسته همین مسیر فشار بیشتر را دنبال کرد ولی این مسیر” فشار بیشتر” را مسلما ما هنوز نیز مسیر درستی می دانیم. روزی که ما این مسیر را انتخاب کردیم فشار های خیلی بیشتری را انتظار می کشیدیم.امروز هم همچنان در همان مسیریم؛ پس به اعتقاد من انتخاب اشتباهی نبوده است ولی یقین بدانید که سال 86 برای جنبش دانشجویی سالی متفاوت خواهد بود جنبش دانشجویی سال 86 خود را بازتولید کرده و در قالب هایی جدید و در اشکال جدید به فعالیت خواهد پرداخت. این از سال 85 آغاز شده و معلوم است .