هشتمین دوسالانه کاریکاتور تهران به پایان رسید در حالی که همچنان میزان اهمیت و اثرگذاری این رویداد محل بحث است. عده ای این نمایشگاه را حادثه ای بزرگ و بی بدیل می دانند و گروهی آن را رویدادی معمولی در کنار سایر نمایشگاه های کاریکاتور دنیا ارزیابی می کنند. اما به نظر می رسد وقت آن رسیده باشد که توقعات را از این نمایشگاه و یا هر نمایشگاهی از این دست معقول و منطقی کنیم…
جای دیگر انتظار تحول باید داشت
مروری بر برگزیدگان دوسالانه کاریکاتور هشتم
هشتمین دوسالانه کاریکاتور تهران سه شنبه بیست آذر 1386 با مراسم اختتامیه ای که در موزه هنرهای معاصر برگزار شد به پایان رسید در حالی که همچنان میزان اهمیت و اثرگذاری این رویداد محل بحث کارشناسان و علاقمندان هنر کارتون و کاریکاتور ایران است. عده ای این نمایشگاه را حادثه ای بزرگ و بی بدیل می دانند که مانند شهاب ثاقب هر دوسال یک بار در آسمان هنر کارتون ایران ظاهر می شود پس، از دید ایشان انتخاب آثار و داوری نهایی آن کم از گزینش رئیس جمهور و نمایندگان مجلس ندارد اما گروهی دیگر دوسالانه را رویدادی معمولی در کنار سایر نمایشگاه های کاریکاتور دنیا ارزیابی می کنند که نتایج آن هم تابع نگاه و سلیقه هیأت داوری است پس ارزش این همه بحث و جدل را ندارد.
مسلماً به دنبال تأثیرات گسترده و جمعی دوسالانه و هیچ رویداد دیگری از این دست نباید بود که مخاطبان محدودی در حد بازدیدکنندگان نمایشگاه دارند بحث بر سر تأثیرات کیفی و عمقی آن بر همان تعداد بیننده و یا دست کم هنرمندان شرکت کننده در نمایشگاه است. آیا دوسالانه نمایشگر آخرین دستاورد های هنر کارتون ایران (و جهان) است؟ آیا پدیدآورنده جریان یا جریانات هنری میان اهل این هنر است مثلاً همان طور که نمایشگاه های هنری در قرن نوزده و اوایل قرن بیست بودند و انگاره ها را نسبت به هنر کلاسیک تغییر می دادند؟ شاید مرور آثار برگزیده که در هر حال چکیده این نمایشگاه از نگاه هفت کارشناس هیأت داوری است پاسخگوی این سؤوالات باشد.
در بخش موضوعی نمایشگاه با عنوان پول، “جیتت کوئستانا” کارتونیست اندونزیایی جایزه بزرگ هشت هزاردلاری را برده است. کروکی گچی جسد مقتول در محل حادثه یکی از موتیف های بصری مورد علاقه کارتونیست ها و حتی فیلمسازان سینمای کمدی است. احتمالاً علاقمندان سینما صحنه ای از فیلم “اسلحه برهنه” برادران زوکر را در خاطر دارند که پلیس، کروکی جسد مغروقی را بر سطح آب دریا ترسیم کرده بود! “کوئستانا” این موتیف را نه بهتر اما به جا استفاده کرده است: دور اسکناسی که بر زمین افتاده چندین کروکی جسد کشیده اند انگار این عده جان خود را در راه رسیدن به معبود باخته اند. ایده چیزی جز واگویی شعاری اخلاقی درباره بلای مادیات نیست و از نظر بصری هم جای چندانی برای خودنمایی تکنیکی و طراحی هنرمند ندارد اما کارتونیست با قاب بندی خوب، زاویه دید مناسب و رنگ آمیزی درست، آن را دیدنی و قابل تحمل کرده است. شاید همین تلاش کوئستانا برای جذاب کردن حرف های کهنه داوران را خوش آمده باشد اما خارج از فضای نمایشگاه، این اثر چندان مهم و ماندنی نمی نماید.
اما مقام اول بخش موضوعی را “الساندرو گاتو” به دست آورد که شرکت کننده حرفه ای نمایشگاه های بین المللی است و تا به حال جوایز متعددی کسب کرده.گاتو که اجراهای رنگی عالی دارد این بار هم گوشه هایی از توانایی های تکنیکی اش را به نمایش گذاشته. قایقی که میان آبی دریا رسم کرده به آرامی در ساحلی که “دلار” است کناره می گیرد. مثل همیشه ترکیب بندی و انتخاب رنگ ها نوعی سنگینی و آرامش به کارتون او بخشیده که ویژگی غالب آثار او است. کافی است اندکی تخیل را به کار گیریم و ایده برنده او را با اجرا و سبکی دیگر تصور کنیم تا اهمیت کار او را در تازه جلوه دادن کلیشه ها دریابیم.
”سیران جفرلی” برگزیده دوم اما اصراری بر عرضه هنرمندانه اخلاقگرایی نخ نمای اش ندارد. باز هم موتیف تکراری دیگری در آثار کارتونیست ها؛ “گدای کنار خیابان و رهگذر” که شاید هزاران کارتون با استفاده از آن خلق شده باشد و این یکی به واقع چیز تازه ای در چنته اش نیست.
سومین کارتون برگزیده اثر “حمید بهرامی” تنها برنده ایرانی این بخش است. بهرامی بی شک از قوی ترین طراحان و مؤثر ترین هنرمندان کمیک استریپ ایرانی است که در دهه اخیر تأثیر شگرفی بر نسل جدید کارتونیست ها، انیماتور ها و کمیک کاران گذاشته و آثار به یادماندنی خلق کرده است اما باید پذیرفت که اثر برنده امسال او تنها شوخی ملیح و خوش اجرایی است و بس. زنی با شکل و شمایل سنتی، شوهرش را با وردنه خرد کرده و مثل قلک از دل او پول خرد بیرون زده. تماشای یک اجرای خوب، حد اقل انتظاری است که بهرامی برآورده می کند که البته برای او کافی نیست.
در بخش آزاد “دی دی سو” جایزه اول را از آن خود کرده تا هشتمین دوسالانه تبدیل به تالار افتخارات اندونزیایی ها بشود. اما جز فکر بشردوستانه و به روز اثر که در حمایت از خبرنگاران است توجیه دیگری بر این مقام اولی نمی توان یافت. طراحی سست و رنگ آمیزی کودکانه و قاب بندی ضعیف کارتونیست اندونزیایی اثر او را تبدیل به کاری آماتوری کرده که در خلق فضای ماجرا به شدت ناتوان است. دودی که از ویرانه های شهر جنگزده برخاسته انگار از دودکش خانه های سالم پسزمینه بلند شده و دو سه تیر چراغ برق سرنگون شده با پرسپکتیو غلط هیچ حس جنگ را نمی رسانند.
تلفیق قمار و خودکشی در کار دوم این بخش که اثر “میکیو ناکاهارا”ی ژاپنی است لا اقل بدعت و طنزی قوی تر نسبت به نفر اول دارد و از اجرایی حرفه ای بهره می برد. مثل اکثر کارتون ها و کاریکاتورهای آسیای جنوب شرقی ایده تو را ذوقمرگ نمی کند یا تأثیر غریب و ماندگار بر جا نمی گذارد اما قابل قبول و دیدنی است.
برگزیده سوم هم ژاپنی دیگری است تا امسال سال آسیای جنوب شرقی در دوسالانه تهران باشد اثر “ماسافومی کی کوچی” اما انگار یک دهه دیر به دوسالانه فرستاده شده. کافی است کاتالوگ دوسالانه سوم با موضوع میراث فرهنگی را ورقی بزنید تا خیل آثار مشابه چینی و ژاپنی را ببینید که با اهرام و مومیایی های مصری شوخی های پیش پا افتاده کرده اند و اتفاقاً بعضاً جوایزی هم برده اند.
بخش کمیک استریپ اما جولانگاه هنرمندان ایرانی است. بهمن عبدی هنرمند کهنه کار که جزو هنرمندان تجلیل شده دوسالانه هم بود جایزه اول را به خاطر یکی از آثار قدیمی اش نصیب برده است. استریپ او که بیشتر به استوری بورد انیمیشن کوتاهی می ماند ساده و با مزه است اما به نظر می رسد قرار بوده تجلیل دوسالانه از این هنرمند با این جایزه کامل شود.
شخصاً اثر “مهدی علی بیگی” مقام دوم این بخش را بیشتر می پسندم که در غیاب کمیک های حمید بهرامی، همان سبک و سیاق را به کار بسته و انصافاً موفق بوده است. کمیک او اجرای رنگی حرفه ای و تکنیک روایی جذابی دارد که بر غافلگیری نهایی استوار است و به خوبی هم غافلگیر می کند. اسب بالداری که در تلاش پریدن بر فراز دره است در واقع سرخپوستی است با کلاه پوشیده از پر که سوار بر اسب در دره سقوط می کند.
کمیک ابوالفضل محترمی که حتی در زمره آثار خوب این هنرمند هم محسوب نمی شود جایزه سوم را برده است. ایده و اجرای آن، بیشتر ایده آل کارتونیست نوجوان و تازه کاری است که آرزوی حضور در نمایشگاه دو سالانه را دارد.
در بخش کاریکاتور (چهره) بزرگمهر حسین پور با ترسیم چهره کلینت ایستوود بالاخره جایزه اصلی را برد تا جبران آثار نادیده گرفته شده اما بهتری که سال های پیش عرضه کرده بود شده باشد. کلینت ایستوود او هرچند به پای “گاندی” قدر نادیده اش در دوسالانه پنجم نمی رسد اما نمایشگر توانایی بالای او در طراحی، شبیه سازی چهره و اغراق است. تأکید بر چین خوردگی های صورت کارگردان و بازیگر آمریکایی که به صخره های کوهی می ماند و ساخت و ساز هنرمندانه آن، گویای شخصیت درونی موضوع اثر است، اجرای رنگی حسین پور مانند همیشه دیدنی است اما شکل اغراقی که نفر دوم این بخش “آرش فرخی” برای ترسیم چهره آنتونی هاپکینز در نظر گرفته بدیع تر به نظر می آید هرچند تا حدی تحت تأثیر سبک ویژه حسین صافی است.
برآیند این آثار آیا گویای حرکتی ویژه یا جریانی نوین یا پیشرفتی جمعی یا حتی فردی در کار کارتونیست های ایران و جهان است؟ بعید است هر گزینش دیگر از آثار دوسالانه هشتم تغییری در اصل ماجرا می داد. به نظر می رسد وقت آن باشد که توقعات را از این نمایشگاه و یا هر نمایشگاهی از این دست معقول و منطقی کنیم و بپذیریم که انتظار تحول را از جای دیگر باید داشت. توکا نیستانی یکی از داوران دوسالانه هشتم در وبلاگ شخصی خود می نویسد: “…جایزه ها تقسیم شدند و ما را به دو گروه برنده و بازنده تقسیم کردند تا هفته بعد همه نام برندگان را فراموش کنند.”