گفت وگو♦ تئاتر ایران ‏

نویسنده
یارتا سازش

“محمود استادمحمد” پس از سه دهه دوری از بازیگری تئاتر،با نمایش “هفت خوان رستم” به کارگردانی ‏شکرخداگودرزی به صحنه بازگشته است. استاد محمد که مدتی پیش از این نمایش “تهرن” را در مقام کارگردانی روی ‏صحنه برده بود، درمورد وضعیت تئاترایران و دنیای بازیگری خود با روز سخن گفته است…‏

mahmoudostadmohammad1.jpg


گفت و گو با محمود استادمحمد

دلم می لرزید و می ترسیدم

آقای استاد محمد چه شد که پس از سال ها دوری از صحنه تئاتر دوباره به بازیگری روی ‏آوردید؟

به نظر من تئاتر امروز ما کمتر به کارگردانی و نویسندگی و دیگر عوامل بستگی دارد، بلکه تئاتر بازیگر است و در ‏این تئاتر تنها کسی که با لذت می‌تواند کار کند، همین بازیگراست.ب ازیگران بدون کوچک ترین مسئولیتی در برابر ‏خیر و شر نمایش روی صحنه می‌آیند و بدون کمترین دلواپسی در برابر حیات اثر کار می‌کنند. البته هیچ گونه نظمی را ‏نیز رعایت نمی‌کنند و به هر میزان که بتوانند دستمزد می‌گیرند و کارگردان بخت برگشته مجبور است که ناز و اطوار و ‏ادا و اصول بازیگران را با یک لبخند مصنوعی و صورت صورتک مانند تحمل کند. بنده بسیار خوشحالم که به عنوان ‏یک بازیگر بسیار مرتب، منظم و سر به راه در خدمت گروه کار می‌کنم.‏

چه شد که تصمیم گرفتید این نقش را بپذیرید؟

خیلی دوست داشتم دوباره فرصتی پیش بیاید که بتوانم بازی کنم به خصوص اینکه امسال فرصتی نداشتم تا نمایشی را ‏کارگردانی کنم.به هرحال زندگی تئاتری باید ادامه داشته باشد در این سن و سال نیز بی‌کاری در اعصاب آدم بیشتر ‏رسوخ می‌کند.‏

وقتی کار را پذیرفتید چه حسی داشتید؟

دلم خیلی می‌لرزید و می‌ترسیدم. شب اول کاملاً ناامید روی صحنه رفتم و فکر می‌کردم نتوانم از پس کار بربیایم.اما ‏خسرو احمدی به خوبی همراهم بود. شاید اگر او نبود ‌‌می‌ماندم. بعد ‌دیگر مشکلی نداشتم. آمدم تا این جا.‏

لطفا در مورد نقش خود بگویید.

در این نمایش در نقش یک ایلیاتی سرکش و یاغی ایفای نقش می‌کنم که حالا تبدیل به یک موجود از دست رفته شده و ‏غرور ایلیاتی خود را نشخوار می‌کند. او فردی عیار صفت در مسجد سلیمان بوده که به علت این‌که سال ها نان‌خور چاه ‏نفت ویلیام دارسی بوده تبدیل به آدمی خنثی و متوهم شده است. ‏

این نمایش در اوایل سلطنت محمدرضا شاه و کنار چاه شماره یک نفت مسجد سلیمان اتفاق می‌افتد و بیهودگی نیروهای ‏بومی که به خدمت شرکت نفت انگلیسی در آمده‌اند و استحاله و نابودی ایلات را به نمایش می‌گذارد.در حقیقت شرکت ‏نفت انگلیسی به این نتیجه می‌رسد که در صورتی می‌تواند امنیت لوله‌های نفت را تامین کند که مردم ایلات را به ‏استخدام شرکت نفت در‌آورد.‏

mahmoudostadmohammad2.jpg


با توجه به این نقش،اطلاعاتی که شما از پیشینه تاریخی شرکت های نفتی دارید به چه میزانی ‏است؟

وقتی لورنس عربستان به ایران سفر کرد، بعد از مطالعه شرایط، با بررسی نیروهای ایلیاتی و روحیه ضد قدرت آنان به ‏مدیران شرکت نفت دستور داد برای ایجاد صلح ودوستی نیروهای آنجا،بیشتر افرادرا به نوعی به حیات چاه نفت وابسته ‏کنند و این عمل هم به فعل و قوه شکل گرفت. همین باعث شد در دوره رضا شاه ایلات مختلف نتوانند در برابر ‏دیکتاتوری و طمع سودجویانه شرکت نفت انگلیسی مقاومت کنند و این نتیجه تز لورنس بود. ‏

به عنوان کارگردان و بازیگری که سال های متمادی دراین عرصه فعالیت دارد،جایگاه تئاتر را چگونه ‏ارزیابی می کنید؟

حسرتی به دل تئاتر مانده که از دست دادن عشق است. اگر به عنوان تئاتری بگوییم تئاتر کشورمان موفق است خودمان ‏را گول زده‌ایم. این عدم موفقیت نه به دانش بازمی‌گردد و نه به تحصیلات آکادمیک. شاید از نظر آکادمیک غنی‌تر از ‏گذشته شده باشد اما تئاتر ایران عشق را از دست داده و همین امر باعث ضعف بنیه آن شده است. ‏

مهم ترین تفاوت تئاتر امروز و گذشته ایران را چه می دانید؟

در تهران 48، نمایش”کرگدن” روی صحنه رفت و نه دانشگاه که تمام تهران ملتهب شد. نمایش ضعیفی چون”میلاد” در ‏مولوی روی صحنه رفت و تهران را داغ کرد چون پر از عشق بود و این عشق به تماشاگر منتقل می‌شد و کار خودش ‏را می‌کرد. همان نمایش الان روی صحنه می‌رود ولی چون آن عشق در او نیست آب از آب تکان نمی‌خورد. مگر ‏می‌شود از یک متن واحد دو اجرای این قدر متفاوت درآورد؟ تئاتر ایران موفق بود، گرچه ضعیف بود اما تاثیرش ‏فراوان بود. ‏

اهمیت مخاطب و تاثیر تئاتر و مخاطب بر هم در خصوص انتخاب این کار چه نقشی داشت؟

حکایت نفت در کشور ما چیز عجیب و غریبی است. “مهرعلی” این نمایش که در زمینش نفت پیدا شده اگر هر جای ‏دیگر دنیا بود میلیونر می‌شد اما این جا آدمی است که همه دارایی‌اش به روزمزدی همان نفت می‌گذرد. نخواسته‌ام از ‏روزمرگی این دو شخصیت فاصله بگیرم. همه آن تاریخ و وقایع باعث شد که به سمت اجرای این متن بروم.‏