یکم. در تهران عباس پالیزدار نامی پیدا شده که به طور رسمی از سوی تشکل های دانشجویی وابسته به جناح حاکم به دانشگاه ها دعوت شده و دستکم تاکنون در دانشگاه های تبریز، اصفهان، همدان و شیراز به افشاگری علیه فساد مالی و رانت خواری برخی از روحانیان سرشناس و متنفذ جناح راست سنتی دست زده است. او که خود را “دبیر اجرایی کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه” معرفی می کند، براساس فیلم و متن منتشر شده تنها دریکی از سخنرانی هایش بیش از 44 تن از مقامات ارشد جمهوری اسلامی، و از جمله روحانیان راستگرایی چون محمد یزدی، امامی کاشانی، واعظ طبسی، هاشمی رفسنجانی، علی فلاحیان، و حتی علی اکبر ناطق نوری بازرس ویژه رهبر جمهوری اسلامی را به فساد اقتصادی، زمین خواری، تصاحب کارخانه و معادن ملی و رانت خواری متهم و پرونده فساد مالی ایشان را با نشان های مکرر افشا کرده است.
پالیزدار همچنین اعلام کرده که قصد دارد این افشاگری ها را طی سفرهایی استانی به سایر مناطق کشور ادامه دهد و به قول خودش می خواهد در تمام ایران حرفش را بزند.
دوم. در شیراز نیز عبدالله شهبازی از پنج ماه پیش در یک روز پاییزی تصمیم گرفت تا علیه “مافیای زمین خوار” و آنچه وی “مافیای فارس” می نامد قیام کند.
عبدالله شهبازی برخلاف عباس پالیزدار ناشناس نیست. او که از اعضای حزب توده بود در اوایل دهه شصت آن هنگام که نوبت به دستگیری و سرکوب حزب توده رسید دستگیر و زندانی شد. پس از آن به همکاری با نهادهای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی پرداخت و در تاسیس مرکز پژوهش های سیاسی وزارت اطلاعات نقش داشت.
با چنین سابقه ای عبدالله شهبازی از زمان آغاز قیامش در اواخر پاییز 86 علیه “مافیای فارس” اقدام به انتشار ده ها سند و نامه و مدرک محرمانه و فوق محرمانه کرده است. هدف ظاهری افشاگری شهبازی آیت الله حائری شیرازی امام جمعه شیراز و فرزندانش، برخی از مقامات محلی فارس و فرمانده سابق بسیج استان فارس و فرمانده سپاه حفاظت از شخصیت های معروف به سپاه انصارالمهدی سردار عبدالعلی نجفی بوده اما در لایه زیرین این ماجرا چهره های امنیتی-قضائی چون روح الله حسینیان، علی فلاحیان و مصطفی پور محمدی که تا دو هفته پیش وزیر کشور نیز شامل افشاگری شهبازی شده اند.
سوم. عباس پالیزدار خود را “دبیر اجرایی کمیته تحقیق و تفحص مجلس هفتم از قوه قضائیه” و رئیس تحقیقات زیربنایی مرکز پژوهش های مجلس معرفی کرده است. سمت اولی از سوی نمایندگان عضو کمیته تحقیق و تفحص از قوه قضائیه رد شده، و مرکز پژوهش های مجلس نیز دیروز طی اطلاعیه ای اعلام کرد که وی هیچ سمتی در این مرکز نداشته و تنها در یک مورد قرار بوده گزارشی در یک موضوع اقتصادی فراهم کند که به دلیل خلف وعده آن توافق نیز ابطال شده است.
در حالی که محافل سیاسی از عباس پالیزدار به عنوان یک نامزد رایحه خوش خدمت و ازاعضای ستاد حامیان دولت نام می برند، روزنامه ایران که مستقیما از سوی دولت هدایت می شود، به نقل از یک مقام آگاه هرگونه نسبت عباس پالیزدار با دولت را منکر شده است.
برخلاف عباس پالیزدار، عبدالله شهبازی در جریان افشاگری های خود تاکید دارد که از یک سو به مقامات ارشد سپاه پاسداران متصل است و از سوی دیگر به بازرس ویژه محمود احمدی نژاد، یعنی داود احمدی نژاد. او نه تنها در مورد فساد مالی مقامات مورد با سند و مدرک و انتشار اسناد نظرش افشاگری می کند بلکه نتیجه افشاگری های خود را نیز از پیش خبر می دهد. برای مثال شهبازی همزمان با انتشار متنی بیش از 1400 صفحه ای از اسناد علیه آنچه خود “مافیای فارس و سردار نجفی” می نامد، خبر برکناری این فرمانده سپاه انصارالمهدی و حتی جانشین وی را نیز قبل از انتشار عمومی اعلام می کند.
چهارم. هر هفته تعدادی از فعالان حقوق زنان به دلیل جمع آوری امضاء برای تغییر قوانین تبعض آمیز در مورد زنان به اقدام علیه امنیت ملی متهم می شوند. هفته ای نیست که فعالان دانشجوئی به خاطر اعتراضات صنفی، اجتماعی یا فعالیت های دانشجوئی خود به دادگاه و کمیته انضباطی احضار نشوند. طی سه سال گذشته صدها کارگر معترض به دستمزد کم و عدم پرداخت چندین ماهه حقوق شان یا اخراج بدون دلیل از کار، طعم باتوم و کتک و بازداشت و محاکمه و زندان را چشیده اند. هر از چندی روزنامه ها و خبرگزاری ها و سایت ها و حتی وبلاگ نویسان به خاطر طرح یک انتقاد ساده به سیاه نمایی و اقدام علیه امنیت ملی متهم شده و توقیف، بازداشت و محاکمه می شوند. این شرایط به گواه آمارها در سه سال گذشته شدت بیشتری گرفته است.
در چنین شرایطی اما این دو افشاگر با چنین حجمی از افشاگری و اسناد و اتهام که علیه بازیگران پرنفوذ عمر سی ساله جمهوری اسلامی منتشر کرده اند راست راست در خیابان های تهران و شیراز قدم می زنند و وعده افشاگری های بیشتر را نیز می دهند.
همین نکته “عجیب” است که پرسش های فراوانی برانگیخته است: آیا آنها در خدمت بازی تبلیغاتی احمدی نژاد برای نشستن دوباره بر کرسی ریاست جمهوری قرار دارند؟ آیا ادعای این دو و دیگرانی که احتمالا در آینده پیدا خواهند شد در خصوص “جنبش عدالت خواهی” و “بدهکاری شان به شهدا” درست است؟ یا آنکه بازی دیگری در زیر پوست این افشاگری ها نهفته است؟
پنجم. اگر ده سال پیش خیلی ها فکر می کردند که ایران در حال گذار از حکومتی انقلابی مذهبی استبدادی به جامعه مدنی، دموکراتیک و توسعه گرا است امروز به نظر می رسد که ایران در حال انتقال از سرمایه داری تجاری به سرمایه داری نظامی است.
فعالیت اقتصادی سپاه نیز چون وزارت اطلاعات اوایل دهه هفتاد و تحت عنوان استفاده از پتانسیل این نیروی نظامی در سال های پس از جنگ برای سازندگی آغاز شد. فعالیت اقتصادی وزارت اطلاعات پس از افشای قتل های زنجیره ای در پاییز 77 به دستور محمد خاتمی و چراغ سبز رهبر جمهوری اسلامی متوقف شد اما فعالیت اقتصادی سپاه نه تنها متوقف نشد بلکه به دلیل نقش این نیرو در سرکوب جنبش اصلاح طلبی و همچنین نقش آن در بازگشت راستگرایان به قدرت اجرایی افزون شده است.
واگذاری صدها پروژه اقتصادی از سوی دولت به سپاه، و سر برآوردن سرداران میلیاردری چون صادق محصولی، مشاور ارشد محمود احمدی نژاد شواهدی بر این ادعا هستند.
تمرکز چنین حجمی از فعالیت ها، ثروت و قدرت ـ از راه سازی تا صنعت نفت، از بازسازی مدارس تا امور اجرایی وزارت بهداشت و وزارت جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی و وزارت کار ـ در دست سپاه، بخشی از گذار اقتصاد ایران از سرمایه داری تجاری به سرمایه داری نظامی است.
بخش بزرگی از افشاگری های اخیر با چنین مقدمه ای قابل تحلیل است، به ویژه آنجا که افشا کنندگان علیه اربابان سابق خود یعنی چهره های اطلاعاتی- قضائی چون علی فلاحیان، روح الله حسینیان، مصطفی پورمحمدی دست به افشاگری زده اند.
این جدال را می توان جدال سرداران گمنام با سربازان گمنام سابق نامید چرا که به نظر آنان چهره های اطلاعاتی- قضائی سابق تنها گروهی از راستگرایان سنتی هستند که توان اخلال در روند انتقال از سرمایه داری تجاری به سرمایه داری نظامی را دارند.
ششم. اگر جناح راست نزدیک به سه دهه تلاش کرد تا حامیت یکدست را از آن خود کند، از فردای رسیدن به چنین رویایی در انتخابات ریاست جمهوری 84 بخش بزرگی از راستگرایان دانستند که تنها اصلاح طلبان را شکست داده اند اما هیچ پیروزی به دست نیاورده اند.
بروز اختلاف نظر از زمان تشکیل کابینه تاکنون در میان راستگرایان، این جناح را به طیفی از گروه ها و تیم های رنگارنگ تبدیل کرده است.
در این میان تیم محمود احمدی نژاد تاکنون توانسته همچنان حمایت سپاه پاسداران را با خود همراه داشته باشد. به نظر می رسد این تیم با استفاده از اهرم های مختلف و از جمله افشاگری علیه راستگرایان سنتی که سرمایه داری تجاری و بازار را نمایندگی می کنند، در پی حفظ چنین حمایتی در انتخابات ریاست جمهوری آینده است.
هفتم. سومین لایه از چالش های به ظاهر غیر قابل تحلیل جناح حاکم در ماه های اخیر به موضوع بسیار مهمتر تعیین رهبر آینده جمهوری مربوط است. عجله ای که به ویژه حامیان مصباح یزدی در این خصوص از خود بروز داده اند تا حد زیادی باور کردنی نیست. با این حال نگاهی به فهرست روحانیانی که در افشاگری های اخیر به عنوان مفسدان مالی معرفی شده اند اعجاب برانگیز است: عباس واعظ طبسی، تولیت آستان قدس رضوی، آیت الله محمد امامی کاشانی عضو سابق شورای نگهبان و امام جمعه تهران، آیت الله محمد یزدی دبیر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، آیت الله ابوالقاسم خزعلی عضو جامعه مدرسین، حجت الاسلام علی اکبر ناطق نوری رییس بازرسی ویژه دفتر رهبر جمهوری اسلامی، حائری شیرازی نماینده ولی فقیه در فارس و امام جمعه شیراز، وعلی اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان رهبری تنها برخی از روحانیان ارشدی هستند که در افشاگری های اخیر به فساد اقتصادی متهم شده اند.
روحانیانی چون آیت الله منتظری، موسوی اردبیلی، یوسف صانعی، مهدی کروبی، محمد توسلی، مجید انصاری، محمد خاتمی و ده ها روحانی نزدیک به اصلاح طلبان نیز که پیشتر مورد تاخت و تاز قرار گرفته اند و بسیاری از تغییر و برکناری امان جمعه هایی هم که با حکم آیت الله خمینی منصوب شده اند از خرداد 82 با استعفای آیت الله طاهری اصفهانی آغاز و در ماه های اخیر با برکناری امامان جمعه کرمانشاه، کاشان و دیگر شهرها عملا خاتمه یافته است.
این جمله یادداشت روز گذشته روزنامه دولتی و ولایت مدار ایران را بخوانید: “دشمنان آیت الله مصباح یزدی این روزها به خوبی شاهد استقبال وسیع جامعه از نظریات و اعتماد به دانش آموختگان وی هستند و می بینند که روز به روز دولت و حکومت اسلامی خود را ملزم و محتاج به استفاده از آرا و نظریه های این متفکر اسلامی می بیند.“
آیا این رپرتاژی برای رهبری آینده است؟