فیلم روز♦ سینمای ایران

نویسنده
کامبیز رحیمی

‏پابرهنه ها در بهشت نخستین فیلم سینمایی بهرام توکلی سرانجام در تهران به نمایش در آمد. نگاهی داریم به این فیلم.‏

filmrooz697_1.jpg

‎ ‎پا برهنه در بهشت‎ ‎

کارگردان و نویسنده فیلمنامه: بهرام توکلی. مدیر فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه. موسیقی متن: علی صمدپور. طراح ‏صحنه و لباس: مجید لیلاجی. تدوین: بهرام دهقانی. تهیه کننده: حبیب الله کاسه ساز. بازیگران: امین تارخ، هومن سیدی، ‏افشین هاشمی، امیر کاوه آهن جان، مرضیه وفا مهر و… ‏

یحیی، روحانی جوان، محلی نامتعارف را برای ادامه خدمتش انتخاب می کند: قرنطینه بیماران لاعلاجی که علاوه بر ‏درگیری های جسمی، دغدغه های شدید و بی پاسخ ذهنی دارند. یحیی در کنار آنها زندگی کرده و چیزهای بسیاری یاد ‏می گیرد و سرانجام احساس می کند زندگی او به عنوان یک روحانی واقعی از روز حضورش در آن قرنطینه آغاز شده ‏است.‏

‎ ‎دالان های خودشناسی‎ ‎

بهرام توکلی سینما را با ساختن فیلم های کوتاه شروع کرد و جزو سینماگران مطرح این عرصه به شمار می آید. او ‏تعداد زیادی فیلم کوتاه داستانی و مستند را در کارنامه دارد و سال ها صبر و تلاش کرد تا توانست از سد عبور کند و ‏نخستین فیلم سینمایی خود را بسازد. فیلم پس از نمایش در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر با اقبال منتقدان رو به رو ‏شد و امین تارخ اذعان داشت که بهترین نقش خود را در این سال ها ایفا کرده است. اما فیلم آن چنان که مورد توجه ‏منتقدان قرار گرفت از سوی سینما داران با اقبال رو به رو نشد و زمان نمایش آن نیز تا امروز به تعویق افتاد.‏

فیلم در نگاه نخست تمی آشنا را دنبال می کند. دغدغه های روحانی جوان برای ادامه حضور در این کسوت و یا ترک ‏آن. تمی که رضا میرکریمی چند سال پیش در فیلم زیرنور ماه هم آن را به تصویر کشیده بود. ‏

در پا برهنه در بهشت هم با سفر نمادین یک جوان روحانی به محلی رو به رو هستیم که ساختاری پیچیده دارد. در این ‏محل ظاهرا از بیماران لاعلاج محافظت می کنند. بیمارانی که بسیار آسیب پذیر هستند و قدرت تدافعی بدن خود را هم ‏از دست داده اند. مدیر این محل- که تارخ نقش آن را ایفا می کند-نیز در خفا تیک هایی عصبی دارد که نمی توان چندان ‏وجه تمایزی را بین او و دیگر بیماران در نظر گرفت. ‏

filmrooz697_2.jpg

این شخصیت همه را یکسان می بیند و حتی در بدو ورود یحیی به این محل خود او را هم به نوعی بیمار به شمار می ‏آورد. تم شک این مدیر به مراجعان در کنار دغدغه های یحیی یکی از بهترین مسائل مطرح شده در چند سال اخیر ‏است. او قرنطینه ای درست کرده که بیماران مشکوک را به آنجا می فرستد تا بتواند بر آنها نظارت کافی داشته باشد.‏

یحیی در فیلم پا برهنه در بهشت در فضایی واقع می شود تا بتواند نوعی برزخ را تجربه کند. برزخی که آدم های آن ‏قادر به بازگشت به زندگی نیستند و همین مسئله به قهرمان داستان کمک می کند تا بتواند وضعیت آنها را از منظری ‏صحیح مورد ارزیابی قرار دهد. تصویر سازی های توکلی نیز کاملا بر همین اساس بنا نهاده شده است که در این میان ‏نمی توان فیلمبرداری خوب خضوعی ابیانه را نیز از نظر دور داشت. تصاویر عمدتا تاریک و یا با کنتراست های ملایم ‏فیلمبرداری شده اند. این تصاویر دنیایی ذهنی را برای شخصیت اصلی فیلم پدید می اورد تا نتواند به دیدگاهی روشن ‏دست یابد. او خود نیز مرعوب محل شده و گویا میان ماندن و رفتن می بایست یکی را انتخاب کند. ‏

البته در برخی نقاط از فیلم ابهاماتی هم نهفته که این ابهامات شاید برای دقایقی ذهن مخاطب را به خود معطوف کند. فیلم ‏از ابتدا نشانی واضح و روشنی از مکانی که یحیی خودخواسته وارد آن شده ارائه نمی‌دهد و به گونه‌ای ابهام و به تبع آن ‏گزینه‌های مختلف را در ذهن مخاطب ایجاد و با این گزینه‌ها بازی زیرپوستی می‌کند. این وجه به مدد روایت اول ‏شخص و نریشن یحیی از ابتدای فیلم نیز حاصل شده که تجربه‌های خاص خود را بسان کابوسی ذهنی روایت می‌کند و ‏از آنجا که در ابتدا وجه ذهنی بودن آن پررنگ است، او کمتر سعی در توضیح واضحات و روشن کردن ابهامات دارد.‏

filmrooz697_3.jpg

در واقع مخاطب نمی‌داند این شخصیت کیست و به چه مکانی وارد شده و با گزینه های ممکن که در ذهن او شکل ‏می‌گیرد، مکان را به یک آسایشگاه روانی نسبت می‌دهد. هر چند این اطلاعات در ادامه با داده‌های تدریجی تصحیح ‏می‌شود، اما هیچ کدام رد نمی‌شود. به این ترتیب ذهن مخاطب تکمیل پازل نهایی را با تحلیل داده‌ها انجام می‌دهد و در ‏نهایت به تصویری تا حدی روشن در ذهن خود و نه به وسعت ذهنیت همه مخاطبان می‌ رسد.‏

روحانی بودن یحیی هم یکی از وجوه دیگر است که از ابتدا به آن اشاره‌ای واضح نمی‌شود و کدهای ارائه شده نیز در ‏جهت آشنا‌زدایی از این کاراکتر آشنا هستند. کاراکتری که در فیلم‌های ایرانی با توجه به نوع پوشش، حرف زدن، منش و ‏رفتار بدل به تصویر و قالبی از پیش تعیین شده گردیده و هر بار هم بازیگری جدید تنها زحمت پوشیدن این لباس ‏تکراری را به خود داده بدون آنکه بتواند این قالب آشنا را ارتقا داده یا مال خود کند.‏

توکلی بر خلاف لحظات اولیه فیلم در انتها می تواند پایانی منطقی را برای داستان خود در نظر بگیرد. او یحیی را از ‏پس این فضای دهشتناک و کابویس گونه از نو متولد می کند و یحیی استوار قدم در راهی که انتخاب کرده می گذارد.‏