پابرهنه ها در بهشت نخستین فیلم سینمایی بهرام توکلی سرانجام در تهران به نمایش در آمد. نگاهی داریم به این فیلم.
پا برهنه در بهشت
کارگردان و نویسنده فیلمنامه: بهرام توکلی. مدیر فیلمبرداری: حمید خضوعی ابیانه. موسیقی متن: علی صمدپور. طراح صحنه و لباس: مجید لیلاجی. تدوین: بهرام دهقانی. تهیه کننده: حبیب الله کاسه ساز. بازیگران: امین تارخ، هومن سیدی، افشین هاشمی، امیر کاوه آهن جان، مرضیه وفا مهر و…
یحیی، روحانی جوان، محلی نامتعارف را برای ادامه خدمتش انتخاب می کند: قرنطینه بیماران لاعلاجی که علاوه بر درگیری های جسمی، دغدغه های شدید و بی پاسخ ذهنی دارند. یحیی در کنار آنها زندگی کرده و چیزهای بسیاری یاد می گیرد و سرانجام احساس می کند زندگی او به عنوان یک روحانی واقعی از روز حضورش در آن قرنطینه آغاز شده است.
دالان های خودشناسی
بهرام توکلی سینما را با ساختن فیلم های کوتاه شروع کرد و جزو سینماگران مطرح این عرصه به شمار می آید. او تعداد زیادی فیلم کوتاه داستانی و مستند را در کارنامه دارد و سال ها صبر و تلاش کرد تا توانست از سد عبور کند و نخستین فیلم سینمایی خود را بسازد. فیلم پس از نمایش در بیست و پنجمین جشنواره فیلم فجر با اقبال منتقدان رو به رو شد و امین تارخ اذعان داشت که بهترین نقش خود را در این سال ها ایفا کرده است. اما فیلم آن چنان که مورد توجه منتقدان قرار گرفت از سوی سینما داران با اقبال رو به رو نشد و زمان نمایش آن نیز تا امروز به تعویق افتاد.
فیلم در نگاه نخست تمی آشنا را دنبال می کند. دغدغه های روحانی جوان برای ادامه حضور در این کسوت و یا ترک آن. تمی که رضا میرکریمی چند سال پیش در فیلم زیرنور ماه هم آن را به تصویر کشیده بود.
در پا برهنه در بهشت هم با سفر نمادین یک جوان روحانی به محلی رو به رو هستیم که ساختاری پیچیده دارد. در این محل ظاهرا از بیماران لاعلاج محافظت می کنند. بیمارانی که بسیار آسیب پذیر هستند و قدرت تدافعی بدن خود را هم از دست داده اند. مدیر این محل- که تارخ نقش آن را ایفا می کند-نیز در خفا تیک هایی عصبی دارد که نمی توان چندان وجه تمایزی را بین او و دیگر بیماران در نظر گرفت.
این شخصیت همه را یکسان می بیند و حتی در بدو ورود یحیی به این محل خود او را هم به نوعی بیمار به شمار می آورد. تم شک این مدیر به مراجعان در کنار دغدغه های یحیی یکی از بهترین مسائل مطرح شده در چند سال اخیر است. او قرنطینه ای درست کرده که بیماران مشکوک را به آنجا می فرستد تا بتواند بر آنها نظارت کافی داشته باشد.
یحیی در فیلم پا برهنه در بهشت در فضایی واقع می شود تا بتواند نوعی برزخ را تجربه کند. برزخی که آدم های آن قادر به بازگشت به زندگی نیستند و همین مسئله به قهرمان داستان کمک می کند تا بتواند وضعیت آنها را از منظری صحیح مورد ارزیابی قرار دهد. تصویر سازی های توکلی نیز کاملا بر همین اساس بنا نهاده شده است که در این میان نمی توان فیلمبرداری خوب خضوعی ابیانه را نیز از نظر دور داشت. تصاویر عمدتا تاریک و یا با کنتراست های ملایم فیلمبرداری شده اند. این تصاویر دنیایی ذهنی را برای شخصیت اصلی فیلم پدید می اورد تا نتواند به دیدگاهی روشن دست یابد. او خود نیز مرعوب محل شده و گویا میان ماندن و رفتن می بایست یکی را انتخاب کند.
البته در برخی نقاط از فیلم ابهاماتی هم نهفته که این ابهامات شاید برای دقایقی ذهن مخاطب را به خود معطوف کند. فیلم از ابتدا نشانی واضح و روشنی از مکانی که یحیی خودخواسته وارد آن شده ارائه نمیدهد و به گونهای ابهام و به تبع آن گزینههای مختلف را در ذهن مخاطب ایجاد و با این گزینهها بازی زیرپوستی میکند. این وجه به مدد روایت اول شخص و نریشن یحیی از ابتدای فیلم نیز حاصل شده که تجربههای خاص خود را بسان کابوسی ذهنی روایت میکند و از آنجا که در ابتدا وجه ذهنی بودن آن پررنگ است، او کمتر سعی در توضیح واضحات و روشن کردن ابهامات دارد.
در واقع مخاطب نمیداند این شخصیت کیست و به چه مکانی وارد شده و با گزینه های ممکن که در ذهن او شکل میگیرد، مکان را به یک آسایشگاه روانی نسبت میدهد. هر چند این اطلاعات در ادامه با دادههای تدریجی تصحیح میشود، اما هیچ کدام رد نمیشود. به این ترتیب ذهن مخاطب تکمیل پازل نهایی را با تحلیل دادهها انجام میدهد و در نهایت به تصویری تا حدی روشن در ذهن خود و نه به وسعت ذهنیت همه مخاطبان می رسد.
روحانی بودن یحیی هم یکی از وجوه دیگر است که از ابتدا به آن اشارهای واضح نمیشود و کدهای ارائه شده نیز در جهت آشنازدایی از این کاراکتر آشنا هستند. کاراکتری که در فیلمهای ایرانی با توجه به نوع پوشش، حرف زدن، منش و رفتار بدل به تصویر و قالبی از پیش تعیین شده گردیده و هر بار هم بازیگری جدید تنها زحمت پوشیدن این لباس تکراری را به خود داده بدون آنکه بتواند این قالب آشنا را ارتقا داده یا مال خود کند.
توکلی بر خلاف لحظات اولیه فیلم در انتها می تواند پایانی منطقی را برای داستان خود در نظر بگیرد. او یحیی را از پس این فضای دهشتناک و کابویس گونه از نو متولد می کند و یحیی استوار قدم در راهی که انتخاب کرده می گذارد.