سریال ضد ایرانی در صدا و سیما

نویسنده
احمد باطبی

batebi.jpg

پخش سریال “ستاره سهیل” از شبکه اول تلویزیون، مخالفت‌هایی را از ناحیه مخاطبان و فرهیختگان ایرانی به دنبال داشته ‏است. ‏‎ ‎این سریال داستانی فارسی که در برنامه ریزی سیمای جمهوری اسلامی جایگزین سریال “خون مردگی” شده، به ‏جهت پخش در ایام دهه اول ماه محرم از شبکه یک سیما تهیه شده است.‏‎ ‎

سریال “ستاره سهیل” را امیر قویدل به عنوان اولین تجربه در گونه تاریخی کارگردانی کرده و تهیه‌کنندگی آن را اکبر ‏تحویلیان بر عهده داشته است. فیلمنامه این سریال را که در شش قسمت سی دقیقه‌یی آماده پخش شده، محمود حسنی به ‏نگارش در آورده است. در “ستاره سهیل” که مدیریت دوبلاژ آنرا بهرام زند به عهده داشته، بازیگرانی چون محمدرضا ‏قدیریان، شبنم قلی‌خانی، بهزاد فراهانی، چنگیز وثوقی، اکبر عبدی، نیکو خردمند، محمد عمرانی و میرطاهر مظلومی به ‏ایفای نقش پرداخته اند.‏‎ ‎

آهنگساز “ستاره‌سهیل” هم فواد حجازی است و برای تیتراژ آن محمد اصفهانی، خوانندگی کرده است. این مجموعه که از ‏تولیدات شبکه جهانی سحر است، از روز یک شنبه 23 دی ماه از شبکه یک پخش شد. داستان این سریال برگرفته از ‏ماجراهای دوران صدر اسلام است و در سرزمین “یمن” می گذرد. محوریت داستان با اویس قرنی، یکی از اصحاب پیامبر ‏اسلام است که در آن زمان در سرزمین یمن می‌زیسته. تاریخ اویس قرنی را این چنین تعریف می کند:‏‎ ‎

اُوَیْس بن عامر بن جَزْء. ( - 37 ه.ق). نسب: قَرَنی، مُرادی، تمیمی. لقب: یمانی، عابد. اُویس قرنی در یمن متولد شده و جدّ ‏بزرگ او قَرَن (یکی از نوادگان مُراد) است و بنی مراد شاخه ای از قبیله بزرگ مَذْحِج به شمار می رود.اویس شغلش ‏چوپانی و نگهداری از شترهای قبیله خودش بود. در زمان پیامبر به اسلام ایمان آورد اما به جهت سرپرستی و خدمت به ‏مادر( آن گونه که از روایات در یافت می شود) محضر پیامبر را ترک نمود. او برای نخستین بار، در زمان عمر در ‏مراسم حج [در منی] مشاهده گردید و در همان جا مورد توجه خاص خلیفه قرار گرفت. این ماجرا با اندکی اختلاف، در ‏کتاب های اهل سنّت و شیعه روایت شده است. ‏

ذهبی می نویسد‎: ‎عمر در (منی) روی منبر ندا کرد: ای اَهل قَرَن! در این هنگام بزرگانی برخاستند. خلیفه گفت: آیا در میان ‏شما کسی هست که نام اش اُوَیس باشد یکی از آنان پاسخ داد: ای امیرمؤمنان! آنکه یاد کردی، دیوانه ای است بیابان گَرد که ‏نه با کسی اُلفت دارد و نه می توان با او اُلفت داشت. عمر گفت: همان را می خواهم. هر گاه او را دیدید سلام پیامبر خداو ‏مرا به او برسانید‎. ‎

اُویس گفت‎ ‎‏: امیرمؤمنان [عمر] مرا معرفی کرد و نامم را آشکار ساخت. خدایا! بر محمد و آل او درود فرست و سلام تو بر ‏پیامبرباد‎. ‎

سپس آواره بیابان ها شد و دیگر کسی او را ندید تا آنکه در ایام خلافت علی بازگشت و در نبرد صفّین با او شرکت کرد و ‏به شهادت رسید.‏

اما روایتی که سازندگان این سریال از داستان اویس قرنی تصویر کرده اند، روایتی است ویژه که باعث بروز اخلافات و ‏موضع گیری هایی جدی شده است. در این سریال وضعیت سرزمین یمن به شکلی به نمایش درآمده که دولت ساسانی، ‏اعراب ساکن یمن را شکنجه می‌دهد و با آنها بدرفتاری می‌کند. در این سریال که داستان آن به سال ششم هجری باز می ‏گردد، همچنین چهره ای وحشی و متجاوز از ایران و ایرانیان آن دوره تاریخی به نمایش گذاشته می شود.‏

‏ محمود حسنی، نویسنده فیلمنامه، ایرانیان را مردمانی کافر نشان داده و خسرو پرویز را شخصیتی معرفی کرده که خود ‏را خداوند ایران نام گذاشته و ایرانیان نیز خداوندی اش را پذیرفته و او را می پرستند. نویسنده این سریال با کمک کار ‏گردانش، امیر قویدل با تحریف حقیقت یگانه پرستی ایرانیان، سربازهای هخامنشی رابه عنوان شکنجه گران اعراب و ‏قاتلان مسلمان ها نمایش می دهد. او مردم سرزمین های عرب نشین را [ مسلمان و غیر مسلمان ] مردمانی مظلوم و ‏رنج دیده از ظلم و ستم ایرانیان جلوه داده و…‏

‏ حال آنکه متون تاریخی بسیاری که حمله اعراب به ایران را روایت کرده اند بر این قول متفق اند که در آن دوران‎ ‎این ‏مهاجمان عرب بودند که به تجاوز و ویرانگری و تخریب اندو خته های فرهنگی و تمدن ایرانی پرداختند.‏

این مجموعه که به نظر می رسد بیشتر در پی جلب رضایت مخاطب خارجی ساخته شده است تا هموطنان داخل، چهره ‏بسیار مخدوشی از ایرانیانی که آئین زردشت را برای خود برگزیده بودند، تصویر کرده است.البته‎ ‎تلاش حکومت اسلامی ‏در چند سال اخیر درراستای “اسلامی نمودن” تمام و کمال جامعه ایرانی بوده است. کمرنگ کردن نماد ها و آیین های ملی ‏و سنتی، تلاش برای جایگزینی اعیاد مذهبی بجای اعیاد ملی، برگزاری مراسم جشن و سرور در اعیاد دینی و نادیده گرفتن ‏جشن های ملی و آیینی، بی توجهی در نگهداری و حفظ آثار باستانی و نماد های تمدن گذشته [ سد سیوند و نابودی پاسارگاد ‏و… ] گذشتن از نام حقیقی وبه کار گیری عبارت مجهول دوستی برای خلیج فارس و… و در نهایت تحریف تاریخ مکتوب ‏و ساخت سریال های اینچنینی تماماَ با این هدف صورت گرفته که عملا تاریخ تمدن ایران در پشت ظاهر سازی ها محو ‏شود و برای نسل های نو، نقطه آغاز تمدن ایران، زمان تجاوز اعراب به خاک ایران معرفی گردد. آنها کوشیده اند این ‏موضوع را در تاریخ جایگزین کنند که این ظهور اسلام بوده که در ایران باعث تحول فکری و فرهنگی جامعه شده است ‏و در صورت عدم ظهور اسلام، ایران در همان دوره عقب ماندگی و بی فرهنگی باقی می ماند.‏

البته با شناختی که از سیاست گزاران کنونی حاکمیت ایران وجود دارد، عملکردی به غیر از این انتظار نمی رود، اما مایه ‏تاسف اینجاست که با منزوی شدن ایران در جامعه جهانی، به دلیل سیاست های نادرست و افراطی و به موازات آن ظهور ‏ادعا های جدید از ناحیه کشور های همسایه [ رد قرار داد الجزایر از سوی جلال طالبانی، ادعای کشور های عربی در ‏خصوص جزایر سه گانه، مسئله سهم ایران در دریای خزر و… ] و همچنین تهاجم غیر منصفانه به تاریخ و تمدن ایرانی ‏وتجربیاتی نظیر ‏‎ ‎فیلم 300، چطور کسانی همچون امیر قویدل حاضر میشوند برای دریافت امکانات برای ساخت اولین ‏تجربه سریال تلویزیونی خود دست به تولید چنین محصولی [ ستاره سهیل ]) بزنند. و یا بازیگران با تجربه ای مانند آقای ‏عبدی، آقای ارجمند، خانم خردمند، آقای وثوقی، آقای فراهانی و…چگونه حاضر به ایفای نقش در چنین سریالی می شوند.‏

شاید دوران تاریخی استحاله ارزش ها فرا رسیده باشد؛ و شاید از این پس به جای جمله غریب و نامانوس “هنر برتر از ‏گوهر آمد پدید!” بهتر باشد بگوییم گوهر برتر از هنر، ادب، انسانیت، ملیت، تاریخ، اصالت، وطن، هویت، شرف و… آمد ‏پدید.‏‎ ‎


‏.‏

‎ ‎

‎ ‎