آنچه را تاکنون در پاسخ به جناب داور نبوی مطرح کردهام اکنون به شرح زیر جمع بندی میکنم:
یک- آقای احمدی نژاد از آسمان فرو نیفتاده است. او نتیجه طبیعی نوعی ایدئولوژی ظاهرا گرا و سختگیرانه است که مجموعه محافظهکاران آن را در دوره ریاست جمهوری آقای رفسنجانی تدوین و در دوره ریاست جمهوری آقای خاتمی تکمیل و در بین نیروهای خود گسترش دادند.
دو- آقای احمدی نژاد با تغذیه از همان ایدئولوژی است که میتواند بسیار بیپرواتر از هاشمی و خاتمی در عرصههای گوناگون مانور قدرت دهد.
سه- نیروی سازمان یافته پیرامون ایدئولوژی ظاهرگرا هنگامی که قدرت اجرایی در دست رقیبانش بود، به دلیل برخوداری از منابع پیدا و پنهان قدرت، بالید و گسترش یافت و مانع تحقق اصلاحات شد.
چهار- نیروی فوق، توازن قدرت در ایران را در همان دوره اصلاحات به سود خود به هم زد و نیروی دست بالا شد.
پنج- این نیرو اگر قوه اجرایی را به کنترل در نیاورده بود، به مراتب غیر مسئولانه تر، خشنتر و مخربتر از اکنون عمل میکرد.
شش- تسخیر قوه مجریه از سوی نیروی فوق ضمن تمام مخاطراتی که به بار آورده، امکان فرسایش آن را در برخورد با واقعیتهای عینی عرصه اجرایی فراهم آورده است.
هفت- شرایط کنونی ایران نتیجه قهری تحولات پس از انقلاب و بخصوص ناکامی اصلاحات است. عبور از این تنگراهه با ناشکیبایی و اصرار بر ارادهگرایی گل و گشاد حاصل نمیشود.
با این حال، به امید آنکه خیال داور را راحت کنم، باید بگویم که احتمال وقوع جنگ که من خود سالها آن را فریاد زدم و گوش شنوایی نیافتم، در حال حاضر همانقدر ممکن است که احتمال عدم وقوع آن.
در واقع تحولاتی که در ساختار قدرت ایران و در مجموعه خاور میانه در جریان است، شانس قدرت گرفتن جریان عملگرا و یک معامله کلان با نظام بینالملل را به اندازه احتمال وقوع جنگ بالا برده است. پس میتوان به جای ناامیدی مطلق همچنان در خوف و رجاء به سر برد.
باز برای آنکه خیال داور خان را از یک مساله دیگر هم راحت کنم تاکید میکنم که از نگاه من مساله شرکت یا عدم شرکت در انتخابات یک مساله ایدئولوژیک نیست که در همه شرایط حکم یکسان داشته باشد.
در واقع منطق شرکت یا عدم شرکت تابع شرایط است و این شرایط لزوما هم به آزاد و عادلانه بودن انتخابات بستگی ندارد.
اگر نتیجه یک انتخابات حتی ناعادلانه منجر به به هم خوردن توازن واقعی قوا – نه صرفا صورت قوا – به نفع نیروهای معقولتر و معتدلتر باشد، به باور من شرکت در انتخابات نه فقط منعی ندارد بلکه میتوان برای ترغیب افراد برای مشارکت تحلیلهای روشن و استدلالهای قوی ارائه کرد.
به نظر من، سکه انتخابات مجلس هشتم همچنان در حال چرخ خوردن در هواست و هنوز مشخص نیست که کدام روی آن به زمین میرسد. در این باره میتوان منتظر ماند. اینکه این سکه با کدام رو و در چه لحظهای به زمین میرسد، عامل مهمی در جهت شرکت یا عدم شرکت در انتخابات خواهد بود.
بنابراین، از نگاه من، آنان که پیشاپیش اعلام میکنند در هر شرایطی در انتخابات شرکت خواهند کرد از نقطه نظر منطق تحلیلی در جایگاه کسانیاند که پیشاپیش اعلام میکنند که در هر شرایطی در انتخابات شرکت نخواهند کرد.
به گمان من، کسانی که نگران حضور اقشار مختلف در انتخاباتاند، لازم است پیش از آنکه اصل انتخابات را مطلق کنند، با صبر و حوصله پیامدهای حضور و عدم حضور را از موضعی تحلیلی و بیطرفانه به مخاطبان خود ارائه دهند.
در پایان از دوست عزیزم داور نبوی که حتی در روزهای تنهایی و غربت زندان نیز سبب خنده و شادی اطرافیان خود میشد، سپاسگذارم که با محبت و متانت این بحث دو طرفه را دنبال کرد.