سیدحسین قاضیزادههاشمی سخنگوی سابق جبهه پایداری و نماینده راستگرای مجلس، در گفتگو با هفته نامه تجارت تاکید کرد: “رفتار دولت در یک سال اخیر و نفوذ اصلاحطلبان به درون دولت بخصوص چهرههای فعال در فتنه ۸۸ برای ما مشخص کرد که فراجناحی بودن یک شعار بود. […] بنده آقای روحانی را اصولگرا نمیدانم چرا که رفتار ایشان در یک سال گذشته نشان داد ایشان به اصول و ارزشهای انقلاب توجه کافی و وافی ندارد.”
او اضافه کرد: “ به نظر شما اصولگرایان از روی کار آمدن دولت دکتر روحانی میتوانند راضی باشند؟ این طور نیست. […] باورهای اصولگرایی امروز اجازه نمیدهد که در مقابل عملکرد دولت دکتر روحانی که در حال درنوردیدن مرزهای دین و منافع انقلاب و نظام است سکوت کنیم. عملکرد روحانی امروز نشان میدهد یک اصولگرا نیست. انتصابات ایشان در انتخاب وزرا نشان داد به هیچ وجه اصولگرا نیست. بر اساس حرفها که نمیتوانیم قضاوت کنیم. مبنای قضاوت عملکرد است.” او درباره رابطه راستگرایان با دولت روحانی هم گفت: “اصولگرایان از دولت انتقاد دارند. نگران آینده کشور و وضعیت فرهنگی و مناسبات بینالمللی هستند. دولت آقای روحانی در کجراهه میرود و اصولگرای حقیقی جز دلواپسی نمیتواند بر مدار دیگری حرکت کند.”
به نظر می رسد که تعارفات سیاسی میان راستگرایان ایران و حسن روحانی به پایان خود نزدیک شده است. تندتر شدن سخنان حسن روحانی در مقابل مخالفانش نیز می تواند در همین راستا ارزیابی شود. او مخالفان مذاکرات هسته ای دولت را بزدل سیاسی خوانده و گفته بود: “یک عده به ظاهر شعار میدهند ولی بزدل سیاسیاند، هر وقت میخواهد مذاکره شود یک عده میگویند ما میلرزیم، به جهنم برید جایی پیدا کنید که نلرزید.”
سایت سحام نیوز با انتشار گزارشی ادعا کرده علت این خشم، آگاهی روحانی از توطئه ای است که نهادهای امنیتی وابسته به سپاه پاسداران علیه او تدارک دیده اند. این سایت با اشاره به دستگیری چند تن از مذاکره کنندگان سابق تیم روحانی در سالهای گذشته نوشته بود: “به نظر می رسد یکی از دلایل خشم رییس جمهور در چند روز اخیر، اطلاع وی ازاین سناریوی امنیتی و مقاومت در برابراجرای «سیاست های دیکته شده» به سازمان اطلاعات سپاه پاسداران است. تلاش های سپاه پاسداران برای دستگیری نزدیکان هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی در دولت یازدهم همچنان ادامه دارد.”
روزنامه اعتماد نیز در گزارشی با عنوان “همکاری عدهیی در بدنه دولت با جبهه پایداری” نوشت: “نفوذی ها سناریو میچینند. در کنار اتاق عملیاتیشان اینبار خبر از نفوذ عدهیی نفوذی در بدنه دولت آمده است که با سردسته مخالفان دولت یعنی «جبهه پایداری» مشغول همکاری هستند. نفوذیهایی که اینبار بخشی از نمایندگان مجلس نسبت به حضور آنان در دولت هشدار دادهاند و حتی میخواهند در جهت روشنگری، لیست این نفوذیها را به روحانی بدهند. این نفوذیها اما یکی از هزاران یادگاری دولت سابق هستند. همانها که عدهیی نیروهای «مشایی» در دولت میخوانندشان و دولت هم هنوز فرصت تغییرشان را پیدا نکرده است.”
روزنامه اعتماد از قول یکی از نمایندگان مجلس اضافه کرده بود: “من به شما خبر میدهم که تخریبها علیه دولت سازماندهی شده است. تخریبچیان اطلاعات را از نیروهای نفوذی در استانداریها و برخی افراد در بدنه دولت میگیرند بعد در اختیار تریبونهایشان میگذارند. ما خبر داریم که نفوذیهای بدنه دولت با جبهه پایداری همکاری میکنند. درواقع دولت قبل هنوز در بدنه سیاسی کشور پایگاه دارد و اخبار را به آقایان در مجلس و جاهای دیگر منتقل میکنند.”
تلاش برای استیضاح وزیر علوم نیز بخشی از برنامه رویارویی جدی با دولت است. تقابل راستگرایان با حسن روحانی هر روز شتاب بیشتری گرفته است. روحانی دیگر برخلاف تحلیلهای بعد از انتخابات خرداد ماه سال۱۳۹۲، اصولگرا محسوب نمی شود و راستگرایان به صراحت می گویند که او از آنها نیست.
پس از انتخابات ریاست جمهوری در تابستان گذشته، اصولگرایان مطابق معمول، حاضر به پذیرش شکست در انتخابات نبودند و با اینکه در جریان انتخابات از روحانی حمایت نکرده بودند، اما پس از انتخابات او را از خود می دانستند. برای نمونه اسدالله بادامچیان، از اعضای حزب موتلفه اسلامی، دریک برنامه تلویزیونی گفته بود: “این دولت با رای اکثریت مردم سرکار آمده است. آقای دکتر روحانی اصولگرا و عضو جامعه روحانیت مبارز است و قطعاً اصلاح طلب نیست. اما سلیقه خاص خود را دارد با این سلیقه می خواهد کشور را اداره کند. تا زمانی که تنفیذ ولی فقیه باقی است، از نظر قانونی و شرعی او رئیس جمهور ماست و وظیفه همه ما این است که به دولت آقای روحانی کمک کنیم.”
محمد نبی حبیبی، دبیرکل این حزب هم در گفتگویی دیگر تاکید داشت: “ما پیروزی دکتر روحانی در انتخابات ریاست جمهوری را به هیچ وجه شکست اصولگرایی نمیدانیم و معتقدیم دکتر روحانی در رجوع به ارزشهای اصیل انقلاب اسلامی یک اصولگرا با سلیقه خاصخود است.هر شخصی که پنج اصل اسلام، انقلاب اسلامی، خط و سیره حضرت امام خمینی (ره)، ولایت فقیه و ولی فقیه را قبول داشته باشد در دایره اصولگرایی جای میگیرد؛ ولو اینکه عضو هیچ یک از تشکلها و احزاب اصولگرایی نباشد. بنابراین دایره جریان اصولگرایی بسیار وسیعتر از تشکلها و احزاب اصولگراست و ما به این تعبیر، دکتر روحانی را یک اصولگرا میدانیم. بدیهی است در بین اصولگرایان نیز سلایق متفاوتی وجود دارد.”
محمدرضا باهنر دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین و از نمایندگان راستگرای مجلس هم تاکید داشت: “یکی گفت: «این دفعه اصلاح طلب ها بردند، اصولگراها باختند.» به او گفتم دلیل این حرف چیست؟ آیا آقای روحانی مقاله ای به نفع ساختارشکنان نوشته یا تعریف و خدمتی به آنها کرده است؟ هر چه سابقه سیاسی از آقای روحانی داریم اصولگرایی است.”
این سخنان در حالی بود که راستگرایان در دوره انتخابات ریاست جمهوری، نظر دیگری داشتند و در یک نمونه مشخص، محمدرضا باهنر گفته بود: “گروه خونی عارف و روحانی به اصولگرایان نمیخورد.”
اکنون به نظر می رسد که دوباره به همان وضعیت بازگشته و پذیرفته اند که گروه خونی روحانی متفاوت است. در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته، روزنامه وطن امروز در یادداشتی از اینکه راستگرایان حاضر به وحدت نیستند، ابراز شگفتی کرده و نوشته بود: “من واقعا در عجبم از عقل جماعت اصولگرا! این همه نامزد برای چیست؟! این همه تفرق آرا سودش چیست؟! مگر نمیبینید رقیب را؟! انتخابات را به آن دیگر اصولگرا ببازید بهتر است یا به حسن روحانی؟!”
اکنون به نظر می رسد که راستگرایان بخشی از بازی را باخته اند و هجوم شدیدشان برای تغییر نتیجه نهایی است.