قوانین نانوشته و دوایر ملتهب تعریف نشده در سینمای ایران سبب می شود تا هرسال چندین فیلم از چرخه رسمی نمایش عمومی کشور خارج شود. اکثر مواردی که سبب توقیف یک فیلم می شود آنقدر سلیقه ای است که تهیه کنندگان به ندرت می توانند به وزارت ارشاد اعتماد کنند. سال 1386 برای سینمای ایران همچون سال گذشته همراه با توقیف چند فیلم بود که دامنه آن در جشنواره فیلم فجر شدت بیشتری گرفت. کارگردان هایی همچون بهمن فرمان آرا،داریوش مهرجویی، بهمن قبادی سامان مقدم، پریسا بخت آور و… از جمله سینماگرانی بودند که نتوانستند کارهای خود را برای مردم به نمایش بگذارند.
درباره قوانین نا نوشته و توقیف های فله ای
یا فیلم دینی یا فیلمفارسی
این روز ها بحث توقیف فیلم در ایران شدت بسیاری یافته است. توقیف فله ای فیلم ها سبب شده تهیه کنندگان کمتر حاضر به پذیرش مخاطره تولید و نمایش فیلم های سینمایی شوند. بسیاری از کارگردان ها نیز گوشه امن تلویزیون را برای فیلمسازی انتخاب کرده اند و بی دغدغه سوژه های کم مایه خود را به شبکه های مختلف تلویزیون می سپارند.
مدیران اداره نظارت و ارزشیابی ارشاد دائم می گویند که جلوگیری از نمایش فیلم ها بنابر آئین نامه است. اما زمانی که فیلمی به محاق توقیف می رود هیچ پاسخ روشنی به چرایی توقیف یلم ها داده نشده و اشاره مشخصی نیز به بند های آئین نامه نمی شود. بعدها که کارگردان از صحنه های حذفی می گوید متوجه می شویم بسیاری از موارد سلیقه اعضای شورای نظارت بوده و در مواردی دیگر شخص وزیر ارشاد بنا بر دلایل اعتقادی و مسائل شخصی از نمایش یک فیلم جلوگیری کرده، که نمونه بارز آن در سال 1386 توقیف و عدم صدور اجازه نمایش برای فیلم سنتوری داریوش مهرجویی و نیوه مانگ بهمن قبادی بود.
جالب اینجاست که حتی فیلمسازان تند رو جناح راست و همسو با دولت نیز بر این باور هستند که آئین نامه و قوانین صدور پروانه نمایش برای فیلم ها متعلق به 25 سال پیش است و کارآیی خود را برای امروز از دست داده است.
پرونده توقیف فیلم های ایرانی در سال جاری از نوروز با عدم نمایش دو فیلم نیوه مانگ و نسل جادویی ساخته ایرج کریمی گشوده شد که پرونده آنها از سال قبل گشوده شده بود.
قبادی فیلم نیوه مانگ را در باره یک آوازه خوان زن کرد جلوی دوربین برد که حنجره خود را در جنگ امریکا و عراق از دست می دهد. گروهی که با او کار می کنند باید کنسرتی اجرا کنند، از این رو به دنبال خواننده دیگری می گردند و به این ترتیب سفری ادیسه وار برای آنها آغاز می شود. قبادی که سینما را با ساخت فیلم های کوتاه آغاز کرده همواره علاقه شدیدی به وضعیت کردها داشته و این را در فیلم های تحسین شده ای چون زمانی برای مستی اسب ها، آواز های سرزمین مادری ام و لاک پشت ها پرواز می کنند به نمایش گذاشته است.
ظاهرا در چند صحنه این فیلم صدای تک خوانی زن به گوش می رسد که شخص صفار هرندی را بر آشفته و به دستور شخص وی بعد از برخورد بسیار ناشایستی که با قبادی صورت گرفته، امکان نمایش عمومی را از فیلم او سلب کرده اند.
ایرج کریمی نیز از منتقدان برجسته سینمای ایران به شمار می آید که با مطالب تاثیر گذارش در مجله فیلم سهم به سزایی در افزایش دانش نسل دوم و سوم علاقمندان سینما داشت. فیلم قبل تر او یعنی باغ های کندلوس نیز با جرح و تعدیل های بسیار روی پرده رفت. اما نسل جادویی که به زندگی تعدادی جوان و به طور خاص زندگی هدیه تهرانی بازیگر سینما مربوط می شود تا امروز اجازه نمایش پیدا نکرده است. برخی شنیده ها حاکی است که یکی از دلایل عدم نمایش این فیلم به اختلاف میان سرمایه گذار و جهانگیر کوثری تهیه کننده فیلم نیز باز می گردد.
پر سروصدا ترین توقیف سال 1386 متعلق به فیلم سنتوری بود. فیلم به زندگی یک آهنگساز جوانی می پردازد که به خاطر اعتیاد زندگی حرفه ای و خانوادگی خود را از دست می دهد. سنتوری با 14 دقیقه حذف در جشنواره بیست و پنجم (سال 1385) به نمایش در آمد. همان زمان هم وزیر ارشاد به نمایش فیلم در جشنواره اعتراض های فراوانی داشت تا اینکه مرداد ماه امسال- در حالی که تنها 3 روز تا زمان نمایش فیلم باقی مانده بود- به دستور شخص وزیر و با حکم اینکه فعلا مصلحت نیست فیلم به نمایش در آید، فیلم محاکمه ایرج قادری جایگزین سنتوری شد. سنتوری ماند تا اینکه هفته گذشته سر از بساط دستفروشان کنار خیابان در آورد و مهرجویی نیز در این باره معاونت سینمایی وزارت ارشاد را مقصر دانست.
عصر جمعه ساخته مونا زندی حقیقی هم از فیلم هایی است که دائم به بهانه های واهی اکرانش از امسال به سال آینده موکول می شود و در عمل هیچ اتفاقی برای آن نمی افتد. این فیلم را که جهانگیر کوثری تهیه کرده به زندگی یک زن و فرزند بالغش می پردازد که با مشکلات عدیده اجتماعی رو به رو هستند. زن در جوانی از جانب عموی خود مورد تجاوز قرار گرفته و حالا معلوم نیست که فرزندش متعلق به چه کسی است. این فیلم قرار بود که تابستان روی پرده برود. اما اکران آن به زمستان بعد از جشنواره فیلم فجر کشید و حالا دوباره صحبت نمایش آن در تابستان سال آینده است. جالب است بدانید اخیرا حسین فرحبخش که از پرچم داران فیلمفارسی در سینمای بعد از انقلاب است سینما عصر جدید را با هوشنگ کاوه شریک شده و چون قرار بوده سینما عصر جدید سرگروه نمایش فیلم عصر جمعه باشد، او هم از نمایش فیلم در این گروه جلوگیری کرده و یک فیلمفارسی تمام عیار به نام ملودی ساخته جهانگیر جهانگیری را جایگزین آن کرده است.
این موج توقیف در جشنواره امسال شدت بیشتری گرفت. نخستین فیلمی که بدون هر گونه پاسخی از سوی ارشاد یکسره به محاق رفت، آتشکار ساخته دوم محسن امیر یوسفی بود. امیر یوسفی از سینماگران فیلم کوتاه و سینمای مستند است که تا کنون فیلم های بسیاری را مقابل دوربین برده است. فیلم اول او خواب تلخ نیز با اینکه مجوز نمایش دارد بنا بر مصلحت اندیشی های نا نوشته هنوز به نمایش عمومی در نیامده و در پی آن برای آتشکار اصولا پروانه نمایشی صادر نشد. این فیلم درباره یک کارگر آتشکار ذوب آهن اصفهان است که می خوهد وازکتومی کند. اما چون این مسئله خلاف سنت است با روح پدر مرحومش در گیر می شود و در این راستا به برزخ، دوزخ و بهشت سفر می کند.
دایره زنگی اولین ساخته سینمایی پریسا بخت آور- همسر اصغر فرهادی- دیگر فیلم تن سپرده به تیغ سانسور در سال 1386 بود. بخت آور که از سال های دور در تئاتر فعالیت می کرده، تا کنون چندین مجموعه تلویزیونی را کارگردانی کرده و دایره زنگی نخستین فیلم بلند اوست که آن را بر اساس داستانی از همسرش جلوی دوربین برده است. این فیلم که به آن لقب اجاره نشین های سال 86 را داده اند از منظر یک نصاب ماهواره به زندگی افراد یک آپارتمان سرک می کشد. کمدی فیلم در چند نمایش خصوصی بسیار مورد توجه قرار گرفته است و پیش بینی می شود اگر به نمایش در آید از پرفروش ترین فیلم های اکران سال آینده باشد.
سامان مقدم که پس از فیلم کافه ستاره کاردیگری را مقابل دوربین نبرده بود و حتی شنیده می شد با تهیه کننده همیشگی آثارش یعنی مرتضی شایسته هم دچار اختلاف هایی شده اوایل سال 86 صد سال به این سال ها را کارگردانی کرد. این فیلم ظاهرا نشان از پایان اختلاف های میان مقدم و شایسته داشت. فیلم به روایت چند دهه از تاریخ معاصر ایران می پردازد که در قالب زندگی یک زن روایت می شود. فیلم بعد از کلی اصلاحیه در جشنواره امسال به بخش مهمان رفت. اما در عمل توصیه هایی شد، که به نمایش در نیاید و چنین شد.
تاکنون بهمن فرمان آرا آخرین قربانی این زنجیره توقیف های فله ای در سال جاری است. فیلم او با حذف های فراوان به جشنواره رسید. اما ظاهرا در حذف یک مورد فرمان آرا با مسئولین به توافق نرسیده است. اما داستان این فصل چیست؟ شخصیت اصلی فیلم که یک نقاش است دوستی نویسنده دارد که مدت هاست به دلیل مسائل سیاسی در زندان است. این نویسنده به قصد پیوستن به نقاش فرار می کند. مامورین امنیتی از نقاش می خواهند با آنها همکاری کرده و نویسنده را به آنها تحویل دهد. نقاش چنین نمی کند. مامورین نویسنده را یافته و او را می کشند. نکته اینجاست که از فرمان آرا خواسته شده که این شخصیت را به یک قاچاق فروش تغییر هویت دهد. فرمان آرا هم زیربار این حرف نرفته است.
فیلم های دیگری همچون تسویه حساب(تهمینه میلانی)، سه زن(منیژه حکمت) وفیلم هایی دیگر نیز وجود دارند که پیوستن آنها به چرخه توقیف بعید نیست. هنوز حکم قطعی برای این فیلم ها صادر نشده و همه چیز در حد شنیده هاست.
با مرور فیلم های توقیف شده در سال 86 به چند نکته بر می خوریم. اول اینکه عمده این آثار در صورت نمایش می توانسته اند به کارهایی پرفروش بدل شده و برای صنعت سینمای ایران مفید باشد. پس سلیقه ارشاد با سطح تفکر عامه مردم در تضاد اساسی است. و نکته دیگر اینکه با توجه به فیلم های اکران شده[به عنوان یک حرکت نمادین می توان از جایگزینی فیلم محاکمه به جای سنتوری یا ملودی به جای عصر جمعه یاد کرد] در می یابیم وزارت ارشاد با وجود صحبت هایی که در راستای سینمای ارزشی و ملی و…. می کند، یکسره در تلاش برای گسترش و اشاعه فیلمفارسی است.