موسیقی/ آلترناتیو – آرش بهمنی: گروه بیبند، یکی از دلایلی است که میتوانیم به موسیقی راک ایرانی، امیدوار باشیم. نوعی موسیقی اورژینال که ترانهها، متناسب با حال و هوای شنونده ایرانی است، اما آهنگها جهانی است و چیزی از خیلی گروههای دنیا کمتر ندارد.
علاوه بر کار خوب نوازندههای گروه، یکی از دلایل موفقیت بیبند، ترانههای خوبی است که آهنگها دارند. بیبند نه به دنبال کاور آهنگهای گروههای مختلف جهانی است و نه ترانههایش کپیبرداری/ ترجمه ناقصی از ترانههای معروف. ترانههای بیبند به طور کامل متعلق به شنونده ایرانی است. پیرامون مواردی است که خواننده ایرانی با آن آشناست. برای اینکه بیشتر متوجه این نکته شویم، میتوان نگاهی کرد به سه ترانه از آلبوم “نمیشنوم صداتو”.
برای مثال میتوان به آهنگ “تهران” اشاره کرد که در وصف شهر تهران است از زبان یک علاقهمند به آن. “تهران” در این ترانه یک شهر ایدهآل نیست، چیزی نیست که در واقعیت وجود نداشته باشد. این تهران، همان تهران واقعی است که دیدهایم و خیلیها هر روز با آن روبهرو میشوند: “قربون اون شکل کجات | قربون اون روی سیات”. مهم نیست تهرانی باشید یا نه، مهم نیست هنوز ساکن تهران باشید یا نه. حتی اگر یک ساعت در تهران قدم زده باشید، این ترانه شما را به همان تهرانی میبرد که میشناسید.
یکی دیگر از ترانههای این آلبوم، “یه چیزی بده به من بزنم نباشم” است. عصیان علیه جریان و وضع موجود جهان و عدم تحمل آن و تلاش برای خروج یا لااقل دوری از آن، از بنمایههای آهنگهای راک است. حساسیت نسبت به مشکلات اجتماعی و نگاه ریزبین و تیزبین به وقایعی که هر روز دور و بر ما اتفاق میافتد، از مشخصههای موسیقی راک است. این همان نکتهای است که بیبند ورژن ایرانی آن را به خوبی رعایت میکند. در “یه چیزی بده به من بزنم نباشم”، ما خستهایم: “خستهام از خسته بودن | خستهام از خسته دیدن”. اوضاع اینگونه است: “ آقای دکتر گوش کن به من | بدجوری سیستم ریخته به هم | خاموش باید کنم یه مدت | بَلکه بتونم از نو شروع کنم”. از دکتر میخواهیم: “منو بذار به حال خودم، خودتو بذار به جای من | ازم نخواه توضیح بدم، نِگا کن از تو چشمیِ در” و برای اینکه خستگیمان از میان برود: “یه چیزی بده به من، که بزنم، نباشم یه مدت، تو این دُنیا”.
تصور میکنم خواننده این سطور تایید کند که همهی ما ایرانیها چنین وضعیتی را تجربه کردهایم. بارها شده که خواستهایم چشمهایمان را روی هم بگذاریم و برای مدتی از دنیا فارغ شویم. این همان وضعیتی است که در این ترانه توصیف شده و به همین دلیل است که ما به عنوان شنونده، با آن احساس نزدیکی میکنیم.
علاوه بر این، نوع نگاه بیبند و سوژههایی که برای ترانهها انتخاب میکند نیز، مسالهای نو و بدیع – حداقل در میان گروههای ایرانی – است. ترانهها از زبان معشوق خیالی – و معمولا سادیست – و عاشقی مازوخیست نیست. برای ترانهها فکر شده و سعی شده سوژهها علاوه بر جدید بودن، رابطهای نیز با دنیای واقعی داشته باشند.
برای مثال در ترانه “جعبه سیاه“، ما شاهد مکالمات خلبان با حاضران در یک هواپیمای در حال سقوط هستیم. حافظه جمعی ایرانیان در دو دهه گذشته مملو از اخبار مربوط به سقوط هواپیماست. حال ما شنوندهی مکالماتی هستیم که توسط جعبه سیاه هواپیما ضبط شده است: “مُهندس، آماده باش برای، سقوط احتمالی | پسرجون، دست نزن، بیسیمچیمون مُنتظرِ تماسه | خانوم جون، سفت ببند، طیارهمون تو دندهی خلاصه | نمیشنوم صداتو…نمیشنوم صداتو”.
پیرامون بیبند و موسیقیاش میتوان مدتها نوشت و بحث کرد. اما به نظرم گوش کردن به این موسیقی خوب، میتواند بیشتر و بهتر اصل و جان مطلب را ارائه کند.
بیبند در کنار چند گروه موسیقی دیگر، امید موسیقی راک و آلترناتیو ایران هستند. امید شکوفایی این موسیقی هستند و علاقهمندان ایرانی با دقت، کارهای آنان را دنبال میکنند.
بیبند، یکی از گروههای موسیقی راک ایرانی است که کار خود را از سال ۱۳۹۰ آغاز کرد. هواداران موسیقی زیرزمینی، بهزاد خیاوچی را به خوبی میشناسند. او با همراهی گروه سرخس آلبوم مرداد ۸۵ را منتشر کرد. گروه سرخس با انتشار آلبوم تجربی مرداد ۸۵ به کار خود پایان داد. بعد از گذشت پنج سال بهزاد خیاوچی با گروه بیبند دوباره به عرصه موسیقی راک زیرزمینی برگشته است.