روزی که قرار بود راهپیمایی اعتراض آمیز مردم سر خط خبرهای ایران شود، با خبر فوت ناگهانی هدی صابر شروع شد تا راهپیمایی صلح آمیز22 خرداد 1390 طرفداران جنبش سبز دلیل دیگری برای برپایی داشته باشد. ظهر دیروز دیگر مشخص شده بود که سر خط خبرهای دومین سالگرد انتخابات بحث برانگیز سال 88، دوگانهای است که نیمی از آن را مرگ هدی صابر در آستانه طلوع آفتاب تکمیل کرده. تکلیف نیمه دوم اما بسته به موعد غروب آفتاب بود و حضور چندین هزار معترض.
فضای شهر تهران تا ساعت 3 بعد از ظهر تقریبا عادی بود. نه ماموری در خیابانها بود و نه تحرکی غیر عادی به چشم میخورد. اما هم وقوع اتفاق از چند هفته قبل قطعی بود و هم تدارک طرفین برای این رویارویی دوباره. اینچنین بود که تقریبا دو ساعت و نیم مانده به شروع راهپیمایی سکوت 22 خرداد، چهره طولانیترین خیابان ایران، از چهار راه ولی عصر تا میدان ونک کم کم آرایشی دیگر به خود گرفت.
محوطهی تئاتر شهر تهران ظرف نیم ساعت دیگر آن پاتوق همیشگی هنرمندان نمایش نبود. اینک آنجا با حضور صدها نیروی انتظامی و امنیتی و دهها خودروی پلیس ضد شورش، تبدیل به پادگانی خیابانی شده بود. گرچه پیش از این محدوده راهپیمایی،میدان ولی عصر تا میدان ونک اعلام شده بود، اما در طول ساعات راهپیمایی، تجمع ماموران هیچ کجا بیشتر از چهار راه ولی عصر نبود. با استقرار چند دستگاه ماشین مجهز به سیستمهای مخابراتی، به نظر میرسید محوطهی تئاتر شهر مرکز فرماندهی عملیات خیابانی باشد.
نیروهای امنیتی و انتظامی تا حدود ساعت 5 عصر در چندین نقطه مشخص از حد فاصل چهارراه ولی عصر تا میدان ونک تجمعات بزرگی تشکیل داده بودند. از جمله میدان ولی عصر، ابتدای خیابانهای دکتر فاطمی، مطهری و بهشتی، پارک ساعی و بالاخره بزرگترین تجمع در میدان ونک.
ظاهرا تجمع ماموران در این چند نقطه برای ایجاد هماهنگی در برخوردهای احتمالی در ساعات آینده بود. نیروهای سپاهی نیز در بین این مامورین به تعداد زیاد و با لباسهای مشخص به چشم میخوردند. ترافیک خیابان ولی عصر در محدوده اعلام شده برای راهپیمایی سکوت به نحو چشم گیری بیش از روزهای عادی بود. اتوبوسهای این مسیر هم به طرز بیسابقهای مملو از جمعیت شده بود و البته چندین دستگاه اتوبوس ازدیگر مسیرها نیز به این مسیر افزوده شده بود. چند نفر از راهپیمایاندر مصاحبه با روز افزایش تعداد اتوبوسها و راهپیمایی در مسیری که خط ویژه اتوبوس دارد را به نفع نیروهای سرکوبگر ارزیابی کردند. چرا که بسیاری ترجیح میدهند با نشستن در اتوبوس اوضاع را زیر نظر بگیرند و این خیابان را خالی از جمعیت نشان میدهد. از سوی دیگر خط ویژه اتوبوسها میتواند به مسیری مناسب برای تردد خودروهای انتظامی و امنیتی تبدیل شود.
ساعت شش بعد از ظهر میدان ولی عصر در محاصره کامل ماموران بود. سمت غرب میدان را نیروهای پر تعداد انتظامی کنترل میکردند و سمت شرقی نیز در اختیار لباس شخصیها، اطلاعاتی ها و نیروهای سپاه بود.
ظاهر نیروهای لباس شخصی حالا با آنچه یک دهه پیش از آنان در ذهنها شکل گرفته بود بسیار متفاوتتر است. شلوارهای جین و تیشرتهای رنگی با آرمهای لاتین را میشد در تن بسیاری از آنان دید. سعی شده بود این لباسها حتی المکان با کاوری شبیه به لباس فرم نیروی انتظامی پوشیده شود. اکثر لباس شخصیها صورت خود را با ماسک پوشانده بودند و با باتومها و کلاه خوددر خیابان بودند و سعی در حفظ آرامش میدان داشتند. در ساعت شش در میدان ولی عصر حداقل در یک مورد، بازداشت دختر جوانی به دست نیروهای لباس شخصی دیده شد.
آنچه دیروز به کرات دیده شد، حضور افرادی با لباسها و تجهیزات یکدست نیروی انتظامی بود کهبه جای پوتین نظامی کفشهایی متفاوت و نا هماهنگ به پا داشتند. از اسپرت گرفته تا کتان و ورنی و… این دست نیروها به صورت پر تعداد در تمام طول مسیرراهپیمایی دیده میشدند.
دو سوی خیابان ولی عصر تا ابتدای خیابان مطهری نیز در اختیار نیروهای انتظامی بود. ساعت شش و نیم بعد از ظهر امکان عبور و مرور اتوبوسها در خط ویژه از بین رفت و ترافیکی گره خورده این چهارراه را به درون خود کشید. چند دقیقه بعد که موتوسیکلتهای نیروی انتظامی که تعداد زیادی لباس شخصی نیز در بین آنان بود از راه رسیدند، دلیل اخلال در نظم ترافیک مشخص شد. نیروهای لباس شخصی سوار همان موتوسیکلتهایی بودند که در اختیار مامورین انتظامی هم بود. تعداد موتوسیکلت هابیش از دهها دستگاه بود که در خط ویژه اتوبوس به سمت پائین میآمدند. سرعت بالا و تعداد و فشردگی زیاد آنها گاها باعث میشد که با هم برخورد کنند و به زمین بیافتند.
آنها به محض رسیدن به چهار راه مشغول رفت و آمد بین ماشینها شدند که این حرکت رعب زیادی را در بین مردم ایجاد کرده بود. پس از گذشت 5 دقیقه یا کمی بیشتر با آنکه تصور میشد آنها به سوی میدان ولی عصر در حرکتند، راه آمده را دوباره به سمت میدان ونک برگشتند و این حرکت جمعی تا ساعت 9 شب چندین بار تکرار شد.
گره ترافیک در حال باز شدن بود که چندین دستگاه اتوبوس مملواز نیروهای انتظامی از راه رسیدو مسیر خود را به سمت میدان ولی عصر ادامه دادند. گفته می شود در میدان ولی عصر درگیری رخ داده اما تلاش روز برای کسب اطلاع از این درگیری بی نتیجه ماند.
ماموران دو سوی خیابان درامتداد پارک ساعی را نیز در کنترل خود داشتند. اما در تقاطع بزرگراه همت با خیابان ولی عصر تعداد پر شماری نیروی موتور سوار با لباسهای مشکی و کاورهای ضد گلوله به چشم میخورد که پشت آنها این جمله نقش بسته بود: “پایگاه مقاومت بسیج شهید مفتح، گردان امام علی.”
این نیروها دقایقی بعد در ساعت 7 عصربه ماموران مستقر در میدان ونک ملحق شدند؛ مامورانی که به طور نامنظم و در هم ریخته دور میدان را محاصره کرده بودند. تعداد زیادی نیرو هم در وسط میدان مستقر شده بودند. اینجا هم حضور هم زمان نیروی انتظامی، لباس شخصیها، سپاه و مردان سیاه پوش تازه رسیده چهرهای رعب انگیز به شهر داده بود.
اولین درگیری مشخصی که یکی ازخبرنگاران روزگزارش کرده مربوط به میدان ونک در همین زمان است. آنجا که تراکم جمعیت به شکل مشخص در پیادهروهای اطراف رو به افزایش گذاشته بود و حمله یکباره ماموران، بی آنکه صدایی از جمعیت برخواسته باشد فضای اطراف میدان علیالخصوص ابتدای خیابان ملاصدرا را به صحنه زد و خورد تبدیل کرد. موتورسواران سرکوبگر وارد پیادهروها شده بودند و صف متراکم ماموران بین خیابان و پیاده رو حایلی شده بود تا مردم کمترین راه را برای فرار داشته باشند. ضد و خوردهای این صحنه تا 5 دقیقه حالت شدیدی داشت که با چند مورد بازداشت نیز همراه شد.
بیست دقیقه پس از این در مقابل پارک ساعی تراکم جمعیتی که مشغول تردد در پیاده روها بودند به وضوح بیش از روزهای عادی مینمود. گروههای بیست –ـ سی نفره مردم در حال شکل گیری بود که باز هم حمله خشن ماموران مانع از این کار شد. موتورسیکلتهای پر تعداد ماموران و لباس شخصیها در خلاف جهت خیابان مشغول عبوری پر سر و صدا از بین اتومبیلها بودند. آنجا نیز دو نفر دیگر به نحوی خشن توسط نیروی انتظامی بازداشت شدند. بر اساس گزارش یکی از خبرنگاران روزماموران انتظامی پس از کشاندن این دو تن به کوچهای در مقابل پارک ساعی دوباره مشغول کتک زدن آنها شدند.
ماموران موتورسوار در حرکتی بی نظم ولی جمعی مشغول رفت و آمد در پیاده رو و خیابان و ایجاد سرو صدا بودند. کمی پائینتر قطار دیگری از ماموران انتظامی موتورسوار با سر بندهای یا “زهرا” و “یا حسین” و پرچمهای بزرگ زرد رنگ “یاابولفضل العباس” وارد خیابان شدند که گاها صدای “حیدر، حیدر” آنها بلند میشد.
حد فاصل خیابان بهشتی تا خیابان مطهری مسدود گشته بود و تنها اتوبوسها و موتورسواران انتظامی در خیابان تردد داشتند. حالا دیگر صدای اعتراض و نفرین مسافران اتوبوس که با هم صحبت میکردند شنیده میشد.
ساعت 7مغازههای خیابان ولی عصر، از محل میدان ولی عصر تا حوالی خیابان بهشتی را مجبور به تعطیلی کرده بودند. مغازههایی که به طور معمول تا ساعت 11 یا 12 شب باز هستند. با این حال باز هم جمعیت حاضر در پیاده رو از حد معمول بیشتر بود. با رسیدن تاریکی و بسته شدن مغازهها برخوردها شکل جدیتری به خود میگرفت. هر چند دقیقه ماموران با حمله به قسمتی از پیادهرو، گروههای مردم را به قصد ایجاد رعب بر هم میریختند. فضای میدان ولی عصر تا چهار راه ولی عصر کاملا ملتهب بود. ماموران در دستههای چند نفری جمع شده بودند و گاها با صدای بلند و هماهنگ میخندیدند. مغازه ها تا حدود سیصد متر از طرف میدان در بلوار کشاورز همگی تعطیل بودند. سمت دیگر میدان در خیابان کریم خان نیز چنین وضعیتی داشت.
چند دقیقه مانده به ساعت 8 شب در حد فاصل خیابان طالقانی تا چهار راه ولی عصر، چند گاز اشکآور پرتاب شد، بی آنکه خبری از تجمع زیاد مردم یا شعار و فریادی باشد.
تقریبا امکان ایستادن بی مورد در هیچ قسمتی از خیابان نبود و ماموران گروههای 5 یا 6 نفره را که با هم حرکت میکردندمورد سوال و بازخواست قرار میدادند.
مغازهها تقریبا تا ساعت 9 شب بسته بودند. از این ساعت به بعد برخی مغازهها دوباره کار خود را آغاز کردند. ایستگاههای اتوبوس حالا پر از مسافر بود، چرا که اتوبوسها مشغول انتقال ماموران به سمت جنوب خیابان ولی عصر بودند. تقریبا از هر چهار اتوبوس تنها یکی اقدام به سوار کردن مسافران میکرد. در این ساعت کمی پائین تر از خیابان زرتشت ناگهان صدای “یا حسین میر حسین” از درون یک اتوبوس که نوشتههای روی آن نشان میداد متعلق به خط brt میدان امام حسین تا آزادی است بلند شد. این شعار، مسافران اتوبوسی را که درسمت دیگر خیابان بودهمراه خود کرد. یکی دو دقیقه بعد با هجوم ماموران به داخل اتوبوس اول زد و خوردهایی شکل گرفت و چند نفر بازداشت شدند. ساعت 9 کم کم ماموران خیابان را ترک میکردند ولی چهار راه ولی عصر و محوطه تئاتر شهر تا ساعت 10 همچنان پر از مامور و اتومبیل انتظامی بود. خیابان ظرف نیم ساعت به نحو قابل توجهی خلوت شده بود. مردم راه خانههای خود را در پیش گرفته بودند. اما بازار صحبت و اظهارنظر درباره اتفاقات این روز در اتوبوسها داغ بود. جوانی در این میان میگفت “این بار هم قِصِر در رفتیم و بازداشت نشدیم. حالا کی نوبت ما بشه، خدا میدونه!”