گفتگوی سرگشاده با یک موقشنگ

ابراهیم نبوی
ابراهیم نبوی

میم. موقشنگ  رابط حزب الله لبنان و هنرمندان لس آنجلس اخیرا در یک مصاحبه کم نظیر که خلاصه ای از آن را می خوانید، گفت: « به نظرم برنده انتخابات آن 75 درصد اکثریت خاموش بود…. اصلاح طلبان به آقای قالیباف  و رضایی رای دادند….  رنگ بنفش ترکیب آبی و قرمز است، یعنی اعتدال.  عارف این قدر رای نداشت. …روحانی سوابق قبل از انقلاب دارد، مثلا ما در سال 59 همدیگر را می دیدیم…. « کاپشن پوشی» آقای احمدی نژاد در بین برخی از روسای جمهور جهان شکل گرفت…. همان زمان من معاون بودم. بنده خودم منتقد احمدی نژاد سال 88 هستم و مدافع احمدی نژاد 84. …نه، ما قهر نیستیم. …پیشنهاد سفر استانی را بنده چند ماه قبل از انتخابات 84  به آقای احمدی نژاد وقتی مشهد آمد دادم. …بعدها شاهد چیز هایی بودیم که در راهروها برای آن تصمیم گرفته شده بود. …یکی از مشکلاتی که ما داشتیم این بود که سیمان نداشتیم. چون برای توسعه باید سیمان و فولاد تامین شود. … روحانی آدم جاه طلبی نیست و من این را شهادت می دهم.  روحانی می تواند از احمدی نژاد استفاده کند، ولی احمدی نژاد  به دانشگاه می رود…. فرق روحانی با احمدی نژاد این است که رشته اش عمران و آبادانی است. ….خود بنده کم تجربه ندارم و در سنین پائین مجبور بودیم کار کنیم. من خودم سه تا چهار وزارتخانه را تجربه کردم…. من اصلا موسیقی را نمی شناختم ولی به اجبار مجبور شدم موسیقی را بشناسم، چون دبیر هیات داوری فجر بودم…… همان روزشمارش آرا من تماسی با ایشان داشتم و فهمیدم احمدی نژاد از انتخاب روحانی خوشحال شده است. ….وقتی ما به جلسه ای می رفتیم متهم بودیم. احمدی نژاد این مسیر را برعکس کرد. ….اصلی ترین خطای احمدی نژاد این بود که همراهان خودش را تعویض کرد…. ایشان نمی شنید…. خدمات احمدی نژاد در تاریخ می ماند ولی اشکالش این بود که ما می خواستیم شتاب زدگی اش را کنترل کنیم، ولی برخی جاها نشد. …. اشکالش این بود که عینک نزدیک بینی نداشت. » در همین راستا تصمیم گرفتیم با آقای مو قشنگ یک گفتگوی بی پرده و سرگشاده انجام بدهیم.

ما: فکر می کنید چه کسانی به آقای روحانی رای دادند؟

مو قشنگ: بیایید اول مشخص کنیم احزاب کشور به چه کسی رای دادند، اینجوری خیلی بهتر است. اصلاح طلبان بعد از اینکه صلاحیت آقای مشائی رد شد، از قالیباف حمایت کردند. آقای خاتمی فکر کرد اگر همانطور که از موسوی حمایت کرد از قالیباف حمایت کند، او رای می آورد. ولی این اشتباه استراتژیک باعث شد که اصلاح طلبان سه دسته شدند، گروهی با محسن رضایی رای دادند، گروهی به قالیباف و گروهی هم به محمد علی نجفی رای دادند که همین رای شان را شکست.

ما: ولی آقای نجفی اصلا نامزد نشده بود.

موقشنگ: چرا، شده بود. و اتفاقا من به او گفتم خودش را خراب نکند، ولی او به من گفت میتی! تو در جریان نیستی، ایشان روی دوستی اش با من حساب کرده بود، در حالی که ما اصلا همدیگر را ندیده بودیم. به همین دلیل هم فقط دو میلیون رای آورد.

ما: ولی آقای نجفی اصلا نامزد انتخابات نشده بود.

موقشنگ: اشتباه شما همین است. من خودم دقیقا در جریان بودم. وقتی کرباسچی به نفع ایشان کنار رفت، ایشان مطمئن بود رای می آورد. ولی روی رای روستاها حساب نکرده بود. در حالی که من چون خودم مدتها کدخدا بودم می دانستم روستاها فقط به روحانی رای می دهند.

ما: اصولگرایان به چه کسی رای دادند؟

موقشنگ: اصولگرایان اغلب شان به ولایتی رای دادند که نامزد هاشمی رفسنجانی بود و همراه حداد عادل در نوک پیکان اصولگرایی بود. رای آنها هم تقسیم شد بین این دو نفر.

ما: ولی رای اصولگرایان به آقای جلیلی بود، اینطور نبود؟

موقشنگ: جلیلی و من سالها در یک اتاق بودیم. خیلی اوقات من پنجره را باز می کردم، چون طرفدار فضای آزاد بودم، ولی او پنجره را می بست. اگر یادتان باشد ایشان با موتورسیکلت برادرش آمده بود. با هم قرار داشتیم و من به او گفتم سعید نیا. گفت واسه چی؟ گفتم: تو نمی فهمی. به حرفم اعتماد کن. و او به حرفم اعتماد کرد و نیم ساعت بعد انصراف داد که واقعا این تصمیمی بجا بود. البته من گفتم به نفع روحانی کنار نرو. او گفت نمی توانم. مجبورم. می فهمی. و من قبول کردم.

ما: بالاخره چه کسانی به روحانی رای دادند؟

موقشنگ: من در این مورد یک تحقیق میدانی یا بقول فرنگی ها استتوس اوریج مید ساین در جمعی از نزدیکان انجام دادم. نتیجه این بود که سه پسرخاله، یک پسر عمو و تمام خانواده عمه کبری به روحانی رای دادند و البته 17 نفر از سرداران اصلاح طلب سپاه که من خودم قانع شان کردم. بجز اینها حدودا هجده میلیون نفر دیگر هم رای دادند که من در جریان نبودم. ولی در کل اکثریت خاموش به روحانی رای دادند.

ما: پس قضیه ائتلاف هاشمی و خاتمی و کناره گیری عارف به نفع روحانی و حمایت اصلاح طلبان از روحانی که نقش اصلی را در انتخابات داشت. آیا اینطور نبود؟

موقشنگ: اینها پیش بینی های بعد از واقعه است. آدمهای آماتور که ما به آنها اینتریور دیزاینر می گوئیم همیشه منتظر می مانند و بعد از یک واقعه حرفهایی می زنند. همان زمانی که من وزیر ارشاد بودم، خاتمی مسوول کتابخانه وزارتخانه بود و بارها به او می گفتم کتابها را بعد از مطالعه باید در قفسه بگذارید. آن موقع کسی به این حرفها اعتقاد نداشت. هاشمی هم چسبیده بود به ولایتی و من چون دلم برای ولایتی می سوخت آنها را با بدبختی از هم جدا کردم. عارف هم اصلا وزیر ارتباطات بود، اصلا در جریان نبود. اما روحانی کار خودش را می کرد. از همان زمانی که در سال 1359 با هم در صدا و سیما بودیم روحانی 70 درصد رای اکثریت خاموش را داشت. ولی خودش نمی خواست رئیس جمهور شود. هر وقت به او می گفتم بیا من ترتیبی می دهم رئیس جمهور بشوی، می گفت نه. چون خانه شان در اتوبان افسریه بود و می گفت دفتر ریاست جمهوری به خانه ما دور است. بالاخره هم بعد از اینکه خانه جدیدش را در پاستور ساخت تصمیم گرفت نامزد بشود. من نمی خواهم بگویم من در این موضوع نقش اصلی داشتم، ولی تاریخ خودش گواهی می دهد.

ما: شما می دانستید نتیجه انتخابات چه خواهد شد؟

موقشنگ: خیلی مشخص بود. من از وقتی با اکثریت خاموش حرف زدم مطمئن بودم حسن رای می آورد. فقط اختلاف نظر سر این بود که 18 میلیون رای می آورد یا 17 میلیون و نیم. ولی پانصد هزار نفر خیلی مهم نبود.

ما: شما چطور با اکثریت خاموش حرف می زدید؟

مو قشنگ: خیلی سخت بود. آنها معمولا حرف نمی زنند، ولی با همین اشاره و با حرکات دست به من فهماندند که رای شان چیست.

ما: آیا می شود گفت که نه اصلاح طلبان و نه اصولگرایان هیچ کدام در انتخابات پیروز نشدند؟

موقشنگ: بله، این نظر روشن و مشخصی است. به نظرم جریان پنجم بود که در انتخابات پیروز شد. یعنی همان اکثریت خاموش.

ما: آن چهار جریان دیگر چه جریان هایی بودند؟

موقشنگ: کلا سه جریان بود، یک جریان اصلاح طلب بود که به قالیباف و رضایی رای داد. یک جریان اصولگرا بود که به ولایتی و حداد عادل و غرضی رای داد. جریان پنجم هم به روحانی رای داد و برنده شد.

ما: جریان سوم و چهارم کدام جریان بودند؟

مو قشنگ: جریان چهارم و سومی وجود نداشت، دو جریان اصلاح طلب و اصولگرا بودند و یک جریان پنجم. اشتباه شما این است که چون در تفکر رسانه ای غربی تربیت شدید فکر می کنید حتما باید بین یک و دو و پنج حتما جریان سوم و چهارمی باشد، در حالی که انقلاب اسلامی و امام خمینی به ما آموخت که سه و چهار ممکن است وجود نداشته باشد، کما اینکه در همین انتخابات هم مبانی ریاضیات رسانه های غربی زیر سووال رفت.

ما: اگر به جای اجماع روی روحانی اصلاح طلبان روی عارف ائتلاف می کردند چه کسی رئیس جمهور می شد؟

موقشنگ: هیچ کس. اصولا این طور نیست که فکر کنید اگر روحانی برنده انتخابات نمی شد، کس دیگری برنده می شد. عارف که امکان نداشت، بنا براین ما می رسیدیم به خلاء قدرت. یعنی اگر روحانی برنده نمی شد هیچ کس برنده نمی شد و کل وضع خاورمیانه هم به هم می ریخت. شما فکر کنید انتخابات برگزار شود و کسی رئیس جمهور نشود، این فاجعه است. در حقیقت ما باید از اکثریت خاموش قدردانی کنیم که وارد صحنه شدند و کار را تمام کردند.

ما: تاثیر رنگ بنفش در انتخاب روحانی چقدر بود؟

مو قشنگ: می توانم بگویم 87 درصد نقش داشت. دقت کنید که بنفش ترکیب رنگ قرمز و آبی است. این یعنی چه؟ یعنی اکثریت خاموش که یا آبی هستند یا قرمز اینها در یک جایی به وحدت می رسند. یعنی هم استقلال و هم پیروزی، دقیقا آرمان های انقلاب در اینجا نقش دارد. حالا این را هم اضافه کنید که پیروزی همان پرسپولیس است، یعنی توجه به تخت جمشید و ایران بزرگ. این نکته کلیدی پیروزی آقای روحانی است. من زمانی که کلید را به ایشان دادم گفتم که این کلید در اتاق ریاست جمهوری است. بگذارید سربسته حرف زده باشم.

ما: یعنی شما کلید را به آقای روحانی دادید؟

موقشنگ: این چیزی نیست که گفتن داشته باشد. ما در سال 1359 که در صدا و سیما یک اتاق مشترک داشتیم، همیشه وقتی من می رفتم کلید را به ایشان می دادم. شاید ایشان یادش نیاید. ولی همان موقع، یعنی 33 سال قبل، من حافظه قوی دارم، وقتی کلید اتاق را به او دادم گفتم حسن، این کلید همیشه به دردت می خورد. او دستی به پشت من زد. خیلی خلاصه گفتم، لازم نیست بیشتر توضیح بدهم.

ما: شما در پیروزی آقای احمدی نژاد در سال 84 نقش مهمی داشتید، نقاط قوت آقای احمدی نژاد که شما در آن نقش داشتید چه مواردی بود؟

موقشنگ: نمی خواهم به مسائل شخصی اشاره کنم. کارهای زیادی بود که من پیشنهاد کردم از جمله سفرهای استانی که من سالها در ذهن داشتم، یا مثلا غنی سازی اورانیوم، البته پیشنهاد من خیلی گسترده بود. من در مورد کل عناصر جدول مندلیف پیشنهاد کردم که همه را غنی سازی کنیم. حتی در مورد سرب، آهن، کلسیم، جیوه، هلیوم، لیتیوم، منیزیم، فسفر، نقره و طلا هم طرح غنی سازی داشتم. معتقد بودم نباید فقط فکر کنیم اورانیوم جزو عناصری است که به درد نظام می خورد، چه بسا سرب و ئیدروژن هم بتواند غنی سازی شود و اقتدار ملی ما بالا ببرد. البته آن زمان برای گفتن این حرفها زود بود. من طرح یارانه ها و احداث خانه سینما و خانه موسیقی را هم داشتم که البته بعضی ها مورد توجه قرار گرفت و دقیقا همان جایی که طرحی مورد توجه قرار نگرفت، دولت شکست خورد.

ما: شما با روحانی در سال 59 همکار بودید، او چه فرقی با امروز کرده است؟

موقشنگ: هیچ فرقی نکرده. البته نمی توانم بگویم هیچ، قدش سه سانت بلند تر شده که به نظرم با توجه به این که سن رشدش نیست، عجیب است و شاید همین یکی از دلایل پیروزی او بود. ولی حتی برخلاف خیلی هایی که فکر می کنند او در آن زمان 32 ساله بود و حالا سنش بالا رفته، به نظرم این حرف افرادی است که یا مغرض هستند یا مسائل داخلی نظام را نمی دانند یا سیاست نمی فهمند. من به عنوان کسی که در سال 59 با اغلب افرادی که همکار بودم رفت و آمد داشتم باید بگویم این 33 سال تجربه به آسانی به دست نیامده. بگذارید این موضوع را در همین جا سربسته بگذارم. اگر بخواهم در مورد تغییرات روحانی از سال 59 تا امروز بگویم باید بگویم در این 33 سال من خیلی تغییر کردم. من به عنوان یک استراتژیست موسیقی و هنر و رسانه های گروهی تجربه های فراوانی به دست آوردم. توانستم احمدی نژاد را به رهبری کشورهای منطقه برسانم و البته نقاط ضعفی هم دارد که به نظرم بهتر است در مورد آن حرف نزنیم. بطور کلی می توانم بگویم که من خیلی خوبم و نقش مهمی در اتفاقات گوناگون دارم.

ما: احمدی نژاد در آینده چه خواهد کرد؟

موقشنگ: شاید روحانی بخواهد احمدی نژاد وزیر خارجه یا وزیر کشور یا وزیر راه او بشود، یا خودش بخواهد دبیر کل سازمان ملل بشود، نمی دانم من وقت خواهم کرد او را به عنوان دبیر کل کمک کنم یا نه. فعلا در مشهد هستم. احمدی نژاد شاید بخواهد به عنوان استاد دانشگاه که خیلی هم محبوب است به کارش ادامه دهد. شاید هم دستگیر بشود یا ممکن است خواننده پاپ بشود، من بطور دقیق نمی توانم بگویم. ولی می دانم که نمی خواهد رئیس جمهور باشد.

ما: شما توسط آقای احمدی نژاد برکنار شدید. آیا از این موضوع ناراحت نیستید؟

موقشنگ: مساله مهمی نیست. در حقیقت من برکنار نشدم. من نقش تاریخی خودم را از همان سال 1359 که با آقای روحانی همکار بودم انجام دادم و حالا هم دارم به افق آینده و نقش موسیقی در تحولات سیاسی جهان نگاه می کنم. ناراحتی وجود ندارد.

ما: شما فکر می کنید که اشتباهات آقای احمدی نژاد از کجا شروع شد؟

موقشنگ: تا زمانی که ما با هم بودیم مشکلی نبود. تا آن موقع تصمیمات در اتاق گرفته می شد و همه چیز درست بود، اما بعدا احمدی نژاد دائم می رفت توی راهرو و همان جا تصمیم می گرفت. من اصرار داشتم که توی راهرو تصمیم نگیرد، ولی متاسفانه او یا توی راهرو تصمیم می گرفت یا توی دستشویی. آدمی مثل من در آن زمان چه می توانستم بکنم. طبیعتا اشتباهات آشکار شد. اگر مثل زمانی که در سال 1359 من و روحانی با هم بودیم همه اتفاق توی اتاق می افتاد، او هم می توانست مثل روحانی کم اشتباه باشد، همانطور که من نمی گذاشتم روحانی در سال 59 اشتباه کند. ولی چه می شود کرد. آدمی که به راهرو و دستشویی می رود، قابل کنترل نیست. البته بگذارید این مسائل سربسته بماند.

ما: بعد از انتخاب آقای روحانی اتفاقات خوبی در ایران افتاد، از جمله پیروزی های ورزشی. نظرتان در این موارد چیست؟

موقشنگ: پاقدم روحانی خوب است، این را من زمانی فهمیدم که در سال 1359 با همدیگر در صدا و سیما همکار بودیم. همین که با من همکار شد فهمیدم این آدم خوش شانس است. در آن زمان درک این مسائل خیلی سخت بود. اصولا در آن سالها کسی خوش شانس نبود و کسی هم این مسائل را نمی فهمید. البته بجز من که در این موارد و موسیقی و سینما و رسانه و فرهنگ و استراتژی و مدیریت تبلیغاتی توانایی های خودم را داشتم و دارم. من خوش شانسی او را درک می کنم و به نظرم واقعا همکاری ما در سال 1359 در این مورد نقش فراوانی داشت.

ما: به نظر شما آیا دولت روحانی موفق خواهد شد؟

موقشنگ: امیدوارم. آدمی که در سال 1359 با من چند هفته همکار بوده قطعا در هر کاری موفق خواهد شد. نمی خواهم بگویم من نقش مهمی در سرنوشت کشور دارم، ولی واقعا همینطور است. روحانی موفق خواهد شد و البته شاید مثل من و احمدی نژاد در زمانی که من با او کار می کنم موفق نشود ولی قطعا می تواند کارهای بزرگی انجام دهد.