کاوه برزگر
شب گذشته داوود دانشجعفری، وزیر امور اقتصادی و دارایی، رسما از سمت خود کناره گرفت. اما او در آخرین ساعات حضور خود در این وزارتخانه، در سخنرانی غیرمنتظرهای که متن آن را از پیش تعیین کرده بود و بلافاصله در اختیار رسانهها قرار داد، به شدت از روند تصمیمگیریها در دولت نهم انتقاد کرد و با اشاره به موضوعات مختلفی که او در سمت قبلی خود با آنها درگیر بود، از دخالتها و فشارهای احمدی نژاد، ابعاد ناآگاهی او از علم اقتصاد و دروغپردازیهای مشاورانش پرده برداشت.
دانشجعفری دیروز در مراسم تودیع خود در حالی سخنان شدیداللحن و انتقادی خود علیه روندهای حاکم بر دولت نهم را با بغض و اشک به پایان برد که بسیاری از کارکنان و مدیران میانی وزارت اقتصاد که از انتقادهای او علیه رئیسجمهور و مشاورانش به هیجان آمده بودند، بیش از یک دقیقه برای او کف زدند.
وزیر سابق اقتصاد در سخنان دیروز خود به طور مستقیم به نقش منفی رحیمی، رئیس فعلی دیوان محاسبات که گزینه اصلی احمدی نژاد برای جانشینی پورمحمدی در وزارت کشور است، اشاره کرد و همچنین فاش کرد که معاون اقتصادی بازرسی ریاستجمهوری، که ریاست آن برعهده داود احمدی نژاد برادر رئیسجمهور است، “یک دامپزشک” است که در مسائل اقتصادی علیه برنامههای او در وزارت اقتصاد به گزارشسازی پرداخته است.
حجم و شدت انتقادهای دانشجعفری از احمدی نژاد و دولت به حدی بود که پرویز داوودی، معاون اول احمدی نژاد، پس از پایان این جلسه در پاسخ به خبرنگاران به خندههای عصبی بسنده کرد.
البته صدا و سیما نیز طبق روال همیشگی خود، در بخشهای مختلف خبری شب گذشته به هیچیک از انتقادهای دانشجعفری از احمدی نژاد و فضایی که بر دولت حاکم کرده است، اشاره نکرد و تنها به پخش آخرین لحظات نطق وی در جلسه تودیع خود پرداخت که در آنها وی به علت بغض قادر به ادامه صحبت نبود و نیز صحنه قرائت دو بیت شعر را نیز به این برش کوتاه افزود.
دولتی که هیچکس قبولش ندارد
وزیر سابق اقتصاد سخنان خود را با ذکر خصلتهای جریان نزدیک به احمدی نژاد آغاز کرد: نگاه منفی به همه افراد باتجربه، عدم تبعیت از برنامه چهارم، اهمیت دادن به مسائل جنبی مثل ساعت کار بانکها، وجود گروههای فشار در دستگاههای اجرایی دولت احمدی نژاد و مشکلات متعدد دولت با نهادهای مختلف کشور. دانشجعفری در اینجا به ذکر عناوین دهها دستگاه دولتی و حکومتی پرداخت که دولت احمدی نژاد خود را با آنها درگیر کرده و بدین ترتیب حتی در میان حاکمیت اصولگرا نیز منزوی شده است.
او این مشکلات را اینگونه فهرست کرد: “مشکل با مجلس؛ مشکل با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ مشکل با اشخاص خاص؛ مشکل با صدا و سیما؛ مشکل با روزنامهها؛ مشکل با نامزدهای رقیب در انتخابات قبلی ریاست جمهوری؛ مشکل با نامزدهای بالقوه در انتخابات دهم و دهها مساله دیگر که قابل ذکر نیست!“
او سپس به مشکلات اقتصادی ناشی از تحریم و لزوم مقاومت وزارت اقتصاد در برابر این مشکلات اشاره کرد و سپس گفت: “آنچه در این کارزار ابهام انگیز است، این است که در این دوره که بیشترین فشار خارجی به نظام مالی کشور وارد میآمد به ویژه در بخش بانک و بیمه، عدهای نیز در داخل با نقد غیرمنصفانه موجبات تضعیف آن را فراهم مینمودند.“
چوب مشاوران رئیسجمهور لای چرخ دولت
وزیر سابق اقتصاد سپس درباره مشکلاتی که مشاوران احمدی نژاد با دامن زدن به مسائلی همچون “اتهام و شبهه ربوی بودن بعضی از عملیات بانکی، بالا بودن سود بانکی، تبدیل بانکها به بانک قرضالحسنه، داشتن ارتباط سیاسی بعضی از مدیران با بعضی از اشخاص با نفود، معوق شدن بازپرداختها، دادن تسهیلات به اشخاص خاص، ندادن تسهیلات کافی به طرحهای مورد نظر دولت و داستان بیمه ایران” برای دولت فراهم میکردند، سخن گفت و افزود: “آتش تهیه این حملات عموما از طرف کسانی ریخته میشد که حتی یک روز هم سابقه فعالیت در نظام بانکی و بیمهای کشور را نداشتند و صرفا با برداشتهای غیر اجرایی خود عملکرد این مجموعهها را نظاره میکردند.“
او سپس به طور غیر مستقیم به دخالتهای غیر کارشناسی احمدی نژاد در مسائل اقتصادی اشاره کرد که عاقبت مجبور شد در برابر آن بایستد؛ ایستادگیای که سرانجامش برکناری بود: “عدهای هم سعی میکردند با اعمالنظرهای مختلف در ظاهر تحولی بوجود آورند، ولی ما عملا مشاهده کردیم که آنها دارند این مجموعههای ارزشمند را از کار میاندازند، زیرا که طرحی جایگزین نداشتند و صرفا از وضع موجود ایراد میگرفتند… در هر صورت نظام بانکی در این دوره به صورت مستمر تحت فشار قرار داشت. من وقتی نگاه آنها را به نیمه خالی لیوان دیدم، جلوی آنها ایستادم و اجازه ندادم جلوتر بروند.“
انحلال سازمان مدیریت، شبیه انحلال ارتش
وزیر سابق اقتصاد سپس در تعریضی بیسابقه به احمدی نژاد، انحلال سازمان مدیریت توسط وی را با پیشنهاد انحلال ارتش توسط برخی گروهها در ابتدای انقلاب مقایسه کرد و گفت: “به یاد ایده انحلال ارتش افتادم که عدهای در آن موقع چهها برای آن میگفتند ولی امام چگونه مساله را با دوراندیشی هدایت کرد… در طرح مربوط به انحلال سازمان برنامه هم دیده بودم که این اقدام حساب شده نبود و جز ایجاد سرخوردگی و یاس برای کارکنان این سازمان عظیم اثر دیگری نداشت.“
وی بلافاصله سمت و سوی تعریض خود را باز به سمت شخص احمدی نژاد برگرداند و با انتقاد از تاثیرپذیری وی از گزارشهای رحیمی رئیس دیوان محاسبات، گفت: “از ویژگیهای دیگر این دوره هیجانی بود که هر کس به خود اجازه میداد در مسایل کلان اقتصادی کشور دخالت کند. نمیدانم چه فایدهای از این کار میبردند… یک بار آقای دکتر رحیمی رئیس کل دیوان محاسبات در یک مصاحبه داخلی- خارجی اعلام نمود که یکی از قراردادهای نفتی که در دولت قبل منعقد شده، مسالهدار است و لذا باید این قرارداد را که 20 میلیارد خسارت به کشور میزند لغو شود. هم من و هم وزیر نفت جداگانه با ایشان صحبت کردیم و گفتیم این نحوه رفتار شما با قراردادهای بینالمللی حیثیت ما را زیر سوال میبرد و دیگر در بستن قراردادهای جدید به ما اعتماد نمیکنند. اگر اشکالی وجود دارد باید آن را رفع کرد و نه اینکه با مصاحبه مطبوعاتی هو و جنجال راه بیاندازیم. از طرف دیگر دلیلی وجود ندارد که قبل از اینکه این پرونده رسیدگی شده باشد و حکمی صادر شده باشد این بحثها رسانهای شود. ایشان خیلی ساده گفت: من از شما دستور نمیگیرم. بعد از آن با هیات رئیسه مجلس صحبت کردم و خوشبختانه آنها با روشهای خود، فتیله این بحث را پائین آوردند. به نظرم میرسد ریشه این هیجانات برمیگردد به یکسری اطلاعات کارشناسی نشده یا پردازش نشده که بدون بررسی به مراجع بالاتر میرسد.“
جریان موازی در درون دولت
وزیر سابق اقتصاد در بخش دیگری از نطق انتقادی مراسم تودیع خود، با اشاره به پروندهسازیهای برخی نزدیکان احمدی نژاد، فاش کرد: “به قرار اطلاع در قسمت بازرسی رئیس جمهور افرادی نفوذ کرده بودند که جزء ناراضیهای دستگاهها بودند. عدهای هم بودند که صلاحیت پذیرش شغل را نداشتند. بطور مثال معاون اقتصادی بازرسی یک دامپزشک بود. قاعدتا اشراف او به مسایل اقتصادی نمیتواند بالا باشد. این افراد با دسترسی محدودی که داشتند، به خود اجازه میدادند در مسایل پیچیده گزارش تهیه کنند و با دسترسی آسانی که به مقام بالا داشتند، ذهنیت کارشناسی نشده خود را منتقل کنند. اینها مدیران بالای دستگاههای اجرایی، حتی وزرا را نیز که منتخب مجلس رئیس جمهوربودند و از مجلس رای اعتماد گرفته بودند، به راحتی زیر سوال میبردند و در موارد بسیاری باعث شکلگیری مدیریت دوگانه یا موازی در دستگاه. البته تهیه این نوع گزارشات فقط مختص بازرسی رئیس جمهور نبود و از اشخاص درون دستگاهها هم استفاده میشد. گاهی با تشویق و گاهی هم با تهدید. ولی ویژگی همه این گزارشات این بود که با رئیس دستگاه مشورت نمی شد و به یکباره تصمیم بر علنی شدن گزارش میگرفتند.“
بحرانسازیهای شخص احمدی نژاد
داود دانشجعفری در جای دیگری باز به نقش شخص احمدی نژاد در ایجاد بحران در حوزه اقتصادی پرداخت و گفت: “فشار بیمه ایران، از ناحیه دیگر اعمال شد. یک گزارش ساده در مورد تخلف مدیران قبلی بیمه ایران که در دوره من هم نبود، به زودی تبدیل به یک مسئله ملی شد و بعد جمع کردن موضوع چقدر نیرو برد! یا در همین سخنرانی اخیر قم نیز که بازتاب وسیعی داشت. ریشههای این نوع گزارشات غیرکارشناسی که بدون چک کردن به مراجع بالاتر رسیده به راحتی قابل مشاهده است.“
وی سپس به رایزنیهای خود با احمدی نژاد درباره سخنرانی هیجانی وی در قم اشاره کرد و پس از آن به تکذیب چند ادعای اصلی احمدی نژاد در این سخنرانی پرداخت: “در جلسه دولت با جناب آقای دکتر صحبت کردم و گفتم طرح این بحثها به کشور آسیب میرساند. ایشان گفتند منظور من این بوده که مشکلات نظامهای مالیاتی، گمرک و بانک را بشکافم و قصد دیگری در کنار نبوده است. با این حال وقتی بعدا به مطلب دقیق شدم، همان نگرانی که داشتم، بیشتر شد.“
تکذیب ادعاهای احمدی نژاد درباره مالیات و دخانیات
او با تکذیب ادعاهای احمدی نژاد درباره مافیای سیگار توضیح داد: “اولا هیچ یک از روسای گمرک، مالیات و یا دخانیات از مسایل مطروحه با خبر نبودند و ایرادات اشاره شده جملگی قابل خدشه است. به طور مثال همه میدانند که در حال حاضر واردات سیگار در کشور کاملا آزاد است و هیچ امتیاز انحصاری به کسی داده نشده است. 21 شرکت بزرگ و کوچک، بازار واردات رسمی سیگار ایران را در اختیار دارند و در سال 1386 حدود 300 میلیون یورو واردات داشتهاند. چطور ممکن است فردی برای گرفتن مجوز واردات سیگار که هیچ مانعی هم برای آن وجود ندارد، حاضر باشد 5 میلیارد حق حساب بدهد؟! این بحث منطقی به نظر نمیرسد!“
وزیر معزول اقتصاد سپس ادعای احمدی نژاد درباره مشکلات نظام مالیاتی را هم تکذیب کرد: “یا این مطلب که گفته شد دو کارخانه مثل هم که هر دو یک چیز تولید میکنند و به یک اندازه تولید خود را فروختهاند، چرا از یکی 300 میلیون تومان و از دیگری 3 میلیون تومان مالیات گرفتهاند؟! بررسیهای انجام گرفته نشان میداد چنین موضوعی هیچ سابقهای در سازمان مالیاتی ندارد. تازه نظام مالیاتی ما بر اساس فروش نیست که هر دو به یک اندازه مالیات بدهند. در نظام مالیاتی ما، بر اساس درآمد (یعنی فروش منهای هزینه) مالیات تعیین میشود. این امکان وجود دارد که هزینه دو کارخانه به هر دلیل متفاوت باشد. ای کاش جزئیات موضوع قبلا مورد بررسی دستگاه مربوطه قرار میگرفت و اینطور شتابزده عمل نمیشد! “
گرانی مسکن تقصیر دولت است، نه بانکها
دانشجعفری سپس ادعاهای احمدی نژاد درباره دخالت بانکهای خصوصی و موسسات اعتباری در بازار مسکن را نیز رد کرد و با نقد ادعای دولتمردان نزدیک به احمدی نژاد درباره افزایش تولید، انتقاد از تاکید احمدی نژاد بر آغاز طرحهای جدید بهرغم وجود طرحهای نیمهتمام در کشور و اعتراف به نقش دولت نهم در افزایش نقدینگی و تورم، گفت: “آیا میشود انتظار داشت که برای انجام تکالیف بودجه 1387 نزدیک به 60 میلیارد دلار دلار نفتی توسط بانک مرکزی تبدیل به ریال شود، ولی نقدینگی بالا نرود؟! هر کس بلد است بفرماید انجام دهد. یا اگر نقدینگی بالا رفت، کاری کنیم که تورم بالا نرود؟! هر کس میتواند بفرماید انجام دهد. تورم نتیجه محتوم این سیاست است، و نمیشود از واقعیت فرار کرد.“
وی سپس با لحنی تمسخرآمیز درباره ادعاهای احمدی نژاد درباره فعالیت یک مافیا علیه دولت نهم گفت: “بعضیها فکر میکند نابسامانیهای اقتصادی ما به ویژه در تورم و بخش مسکن ناشی از فعالیتهای بدخواهانه علیه دولت است. من اذعان میکنم، تجربهای در ارتباط با مبارزه با مافیا ندارم! باید کارشناسان خبره اطلاعاتی و امنیتی را وارد این کار کرد. ولی به نظرم میرسد حتی برای خنثی کردن فعالیت مافیایی البته اگر وجود خارجی داشته باشد! حتما کنترل رشد نقدینگی نیز مفید است.”
احمدی نژاد شخصا سود بانکی را کم کرد
بخش دیگری از سخنان وزیر سابق اقتصاد دولت احمدی نژاد نیز حائز اهمیت بود که در آن به نقش شخص رئیسجمهور در کم کردن سود بانکی، با وجود مخالفت کارشناسان و اعضای شورای اقتصاد، اشاره تعریضآمیزی وجود داشت: “در سال گذشته در همین دوران بود که شورای عالی پول و اعتبار تشکیل جلسه داد. اکثریت اعضای شورا از جمله من و دکتر شیبانی با کاهش نرخ سود بانکی مخالف بودیم. فضای غالب جلسه این بود که چون تورم سال 1385 بالا رفته، باید سود بانکی نیز متناسب با آن افزایش یابد. اما چون محدودیتهای سیاسی دولت قابل درک بود، لذا شورا به رئیس جمهور پیشنهاد نمود درسال 1386 هیچ کاهشی متوجه نرخ سود بانکی نشود. علیرغم این همکاری شورا، جناب آقای رئیس جمهور این پیشنهاد را قبول ننمودند و تلویحا گفته شد اگر برای بار دوم هم نظر دولت رعایت نشود بازهم نظر شورا تایید نمیشود و لذا وقتی مجددا این موضوع در شورا بحث شد اکثریت اعضای جلسه با درک خوب از شرایط زمان به آن رای مثبت دادند و لذا تنش خوابید!“
ناآگاهی رئیسجمهور و مراجع تقلید از علم اقتصاد
او سپس به شکلی زیرکانه اما با احترام، از ناآگاهی یکی از مراجع قم از مسائل اقتصادی و سوء استفاده نزدیکان احمدی نژاد از او نیز انتقاد کرد: “در سال گذشته که این بحث سود بانکی داغ بود یکی از مراجع عظام قم پیامی را از طریق نماینده خود برای من ارسال نمودند. سوال ایشان این بود که با توجه به شناخت مثبتی که از من وجود دارد، چرا من با کاهش نرخ سود در جلسه شورا مخالفت کردهام؟! در پاسخ عرض کردم که اصولا من با کاهش سود بانکی مخالف نیستم و یکی از آرزوهای من این است که در این دوره بتوانم به این توفیق دست یابم. همچنین عرض کردم اما برای انجام این کار، یک مقدمه واجب وجود دارد! اگر این مقدمه تامین نشود معلوم نیست به هدف برسیم… در ادامه عرض کردم که مقدمه واجب کاهش نرخ سود بانکی این است که تورم هم پایین بیاید. ایشان پیام را منتقل کردند ولی من احساس میکردم استدلال من افاقه نکرده است. چند روز پیش باز همان نماینده آمدند و از قول معظمله به من پیام دادند که برداشت من صحیح بوده و ایشان هم به این نتیجه رسیدهاند که حرمت تورم بالا مهمتر از حرمت بالا بودن سود بانکی است!“
این در حالی بود که دانشجعفری در جای دیگری از سخنانش، از ناآگاهی و بیاعتنایی احمدی نژاد به اصول علم اقتصاد نیز انتقاد کرده بود: “من در دورهای مسوولیت پذیرفتم که… بسیاری از مفاهیم پذیرفته شده علم اقتصاد در دنیای امروز از قبیل تاثیر نقدینگی در تورم و یا چگونگی تقسیم کار مطلوب بین دولت و مردم زیر سوال بود… اگر میخواهیم در اقتصاد موفق باشیم باید با قاعده این علم آشنا باشیم و به اصول آن پای بند.“