خداحافظ رفیق!

نویسنده

» تماشا

فیلم‌های خداحافظی برای تماشا

 

 

خداحافظ رفیق[۱۳۵۰ ]

کارگردان: امیر نادری

بازی‌گران: سعید راد، زکریا هاشمی، وجستا و ایرن

موسیقی متن: اسفندیار منفردزاده

فیلم‌بردار: علی‌رضا زرین دست

خلاصه داستان: سه دوست تصمیم می‌گیرند از یک طلا فروشی سرقت کنند. کار با موفقیت به پایان می‌رسد اما تقسیم غنایم باعث فاجعه می‌شود…

فیلمِ کامل را تماشا کنید

تیتراژ فیلم را ببینید و ترانه‌ی متن را گوش بدهید

خبر ساخت فیلم در یکی از مجله‌های آن روزگار

 روایتِ ساخته شدن فیلم:

نادری روحیه‌ای خاص داشته. این‌را هم از «جمشید الوندی» شنیده‌ام و هم از «سعید راد». آدمی که اصلاً مبادی آداب نیست و برای فیلم‌ساختن هرکاری می‌کند. نمونه‌ی مشابهش در سینمای بعد از انقلاب، «رسول ملاقلی‌پور» است که کاملاً این ویژگی‌ها را در رفتارش می‌دیدی. «سعید راد» خاطره‌ای از دیدارش با «نادری» و قرارش برای بازی در فیلم «خداحافظ رفیق» تعریف می‌کند که در عینِ تراژیک‌بودن، بانمک هم هست. تعریف می‌کند که یک‌روز «نادری» آمد خانه‌ی من و گفت می‌خواهم یک فیلم بسازم. تابستان بود و همسرم پالوده‌ی طالبی درست کرده بود. «امیر نادری» آمد و دیسی را که پالوده‌ در آن بود برداشت و همه‌اش را سر کشید، با آستین‌اش دهان‌اش را پاک کرد و به من گفت که «سبیل بذار؛ تا چند ماهِ دیگر فیلم را با هم می‌سازیم!» بعدش هم داستان‌های به‌دست‌آوردن سرمایه است و این‌که هیچ‌کس پول نمی‌گیرد و می‌رود سراغ «بهروز وثوقی» و «مسعود کیمیایی» هم که «قیصر» را ساخته ‌بود و تا حدی به حرف‌اش گوش می‌کردند پادرمیانی می‌کند.

خودش می‌گوید دستی از همه‌‌ی این‌ها پول گرفته و به هیچ‌کس هم پول نداده و شب‌ها در پیکان خانم «سوسن سرمدی» (وجستا)، که در فیلم هم بازی می‌کند، می‌خوابیده و درواقع پیکان ایشان آژانس گروه بوده! این پیکان چندنفر را می‌توانسته به جاهای مختلف برساند و بقیه هم داخل‌اش استراحت می‌کرده‌اند. واقعیت این است که هیچ نمایی از «خداحافظ رفیق» روی سه‌پایه نیست، چون سه‌پایه‌ای وجود نداشته. فقط یک دوربین روی شانه‌ی «علی‌رضا زرین‌دست» هست و تمام فیلم با همین شیوه، و با حداقل امکانات، ساخته شده‌؛ با حداقل نگاتیو و حداقل زمان.

 [مصاحبه سعید عقیقی با مجله‌ی مهرنامه]

 

خداحافظ تهران[۱۳۴۵]

کارگردان: ساموئل خاچیکیان

بازی‌گران: بهروز وثوقی، پوری بنایی، عزیز اصلی

موسیقی متن: انوشیروان روحانی

فیلم‌بردار: نصرت‌الله کنی

خلاصه داستان: «دختر» ارباب جوانش را دوست دارد اما او که از بینایی محروم است هیچ‌گاه توان افشای عشقش را به محبوب نداشته و زمانی که ارباب جوان با همسر فرنگی‌اش از اروپا بازمی‌گردد دیگر همه‌ی امید دختر قطع می‌شود و از آن پس او همه‌ی عشقش را صرف حرفه‌ی پرستاری می‌کند تا این‌که جنگ پیش می‌آید و دختر یک‌بار دیگر با محبوبش روبرو می‌شود؛ در حالی‌که که این‌بار بینایی‌اش را بازیافته. دختر هویت واقعی خود را برای محبوب‌اش فاش زندگی تازه‌ای را با او آغاز می‌کند.

پیش پرده‌ی فیلم را تماشا کنید

بهروز وثوقی و ساموئل خاچیکیان در پشت صحنه‌ی خداحافظ تهران

 

نسخه‌ی کامل فیلم را ببینید