البته حالا که به میمنت و مبارکی بالاخره عروس بله را گفته و رفته ثبت نام کرده، لازم است کم کم شروع کنیم درباره انتخابات و فواید آن و عروس و مادر شوهر که با پسرش برخلاف قانون برای ثبت نام رفته بود حرف هایی بزنیم و همین طور درباره سعید جلیلی و نقش پراید در زندگی بشر و اینکه آدمی که بچه اش هم احتمالا اسم باباش یادش نمی ماند، چطوری می خواهد در انتخابات برنده بشود. آن هم آدمی که از هزار تا عکسی که دارد ۹۹۷ تای آنها با کاترین جان و با لباس دیپلماتیک است و کلا جز کاترین اشتون و آقا در زندگانی هر شش ماه چهار نفر بیشتر آدم ندیده و حالا با یک پراید می خواهد قهرمان مسابقه بشود. البته باید در مورد این مسائل می نوشتیم ولی فعلا نمی نویسیم تا از فردا شروع کنیم به نوشتن و ببینیم بالاخره این عروس ما به خانه بخت می رود یا نه. و به همین دلیل در این برهه حساس زمانی به آقای برادر…. هه هه هه…. محسن قرائتی می پردازیم.
آقا محسن از نوع قرائتی اش البته، گفته: “بسیاری از علوم برای انسان… هه هه هه…. مضر هستند. چرا؟ چون علمی فایده دارد که… هه هه هه…ثمرهاش بندگی خدا باشد… بنابراین بهتر است…هه هه هه .. حقالتالیف نویسندگان کتاب در ایران حذف شود.”
خب؟ چرا اینطوری نگاه می کنید؟ به ما چه مربوط؟ باور کنید دقیقا همینطوری گفته… یعنی مدیونید اگر فکر کنید یک طور دیگری گفته، ولی ما الان داریم یک طور دیگری به شما انتقالش می دهیم. خودش دقیقا همینطوری گفته، تازه بعد هم اضافه کرده: “هر قلمی ارزش ندارد، چراکه برخی قلمها…هه هه هه… اسراف هستند.” حالا اینکه برخی قلم ها دقیقا برای چی اسراف هستند و اسراف چی هستند بماند، شما به ادامه برنامه توجه کنید: “قرآن برای فساد اخلاقی یکبار… هه هه هه… وای میگوید، برای فساد اقتصادی هم یکبار… هه هه هه… وای میگوید، اما برای قلم به دست خطرناک … هه هه هه …سه بار وای گفته است.” در این زمینه هم اگر فکر می کنید در مورد تعداد باقی “وای” هایی که قرآن در رابطه با سایر مسائل گفته، کوچکترین اطلاعاتی توسط حاج محسن به ما داده شده، سخت در اشتباهید… فقط همین بوده، ظاهر و باطن که ما تمام و کمال خدمتتان عرض کردیم. حالا شما خودتان همین طور که ۳۵ سال است کلمه های این آدم که کم کم تبدیل به صوت شده است شنیدید ولی معنای آن معلوم نیست، خودتان می توانید هرجور دوست دارید معنی اش بکنید.
حاج آقا قرائتی فقط این وسط مسط ها یک سری هم به شقیقه زده و اعلام کرده: “در همین روزگار هم کسی هست که میگوید: من حکمم را… هه هه هه… از امام زمان گرفتهام، چنین شخصی …هه هه هه…( که البته در این لحظه حاضران یک حرف های خیلی بدی در مورد همین شخص مذکور گفته اند که ما از تکرارش در این محیط فرهنگی که خانواده نشسته است، به شدت معذوریم… ولی خود آقا محسن بعدا اعلام کرده که منظورش فقط این بوده که آن فرد مذکور “منحرف است”). حالا ما اصلا کاری به اینکه کجای آن فرد مذکور منحرف است و چرا منحرف است و چقدر منحرف است و انحرافش به چشم کی می رود و عصمت و بصیرت کی را یک جا از وسط جرواجر می کند و باقی مسائل جانبی کاری نداریم. پیشنهاد می کنیم شما هم کاری نداشته باشید. بروید به کار خودتان برسید. بگذارید اینها هم با خیال راحت به کار خودشان برسند.
هدف ما هم از بیان این بیانات گهربار آقامحسن اصلا این نبود که بخواهیم مثلا به شما بگوییم هنوز هم دور از جان شما آدم هایی هستند که به جای فکر کردن و حرف زدن، یک کار دیگری می کنند و باور کنید فقط و فقط می خواستیم اعلام کنیم اتفاقا ما هم در این مورد خاص با آقا محسن به شدت موافقیم. البته اشتباه نشود. با آن بخش اولش که هنوز به شقیقه ارتباط پیدا نکرده بودمخالفیم. در مورد بخش دومش هم فعلا اظهار نظر نمی کنیم تا خوب جا بیفتد، صدایش در بیاید.
الان هم می خواهیم موضع خودمان را در این زمینه نشان بدهیم،برای همین هم پیشنهاد می کنیم یک کمی بروید عقب تر، مواظب خودتان هم باشید.
اصلا چه معنی می دهد توی دنیا اینهمه علم وجود داشته باشد؟ نصف این علومی که توی دنیا وجود دارند، به هیچ دردی که نمی خورند هیچ، اصلا خودشان درد بی درمان شده اند، مانده اند روی دست ما. نمونه اش همین دانشگاه. یعنی چی؟ یک تعداد آدم بیکار خودشان را می کشند وارد دانشگاه بشوند، بعد که وارد شدند، می روند دور هم جمع می شوند ( آنهم به صورت مختلط ) در مورد علوم مختلف با هم حرف می زنند، آخرش هم کلی دردسر برای نظام به بار می آورند. در حالی که دانشگاه اصلا جای اینکارها نیست. خب اگر می خواهید در مورد علوم مختلف با هم حرف بزنید، چرا می روید دانشگاه؟باید بروید اوین، اتفاقا سطح هیات علمی اش هم الان از خیلی از دانشگاه های کشور بالاتر است، هم خوابگاه و آب خنک مجانی می دهد. در عوض محیط دانشگاه هم برای برگزاری نماز جمعه و دفن شهدای گمنام و تشکیل جلسات بسیج و … مورد استفاده قرار می گیرد.
اصلا حالا که اینطور شد آمار نشان داده در هر کشوری که تعداد دانشگاه هایش بیشتر است، آمار جرم و جنایت هم بیشتر شده. باور نمی کنید؟ . خب حق دارید، چون هنوز آمارش منتشر نشده، فعلا داده اند دست همین آقا محسن تا آمار را تایید کند، ولی به زودی منتشر می شود، بعد باور می کنید.
از همه این حرف ها گذشته، ما خودمان تعدادی از همین علوم به درد نخور را اینجا گردآوری کردیم که الساعه خدمتتان عرض می کنیم که خدای نکرده پیش خودتان فکر نکنید آقا محسن دوباره حواسش نبوده مزخرف گفته…
یک: علم ریاضی: اصلا از همین اسمش معلوم است که به هیچ دردی نمی خورد.علمی است بی مصرف و زائد که بیخودی هم وقت انسان را تلف می کند، هم روحیه اش را خراب می کند، هم دچار افسردگی اش می کند. آدم عاقل برای چی باید ریاضی بخواند، ریاضت بکشد؟ شما فکر کنید بچه های مردم را کله سحر از توی رختخواب می کشند بیرون، با هزار بدبختی می فرستند مدرسه که چی؟… که برود علم ریاضی یاد بگیرد.که چه کار کند؟… که بفهمد دودوتا می شود چهار تا… خب؟ چه فایده ای دارد؟… کجای این زندگی دو دوتا می شود چهار تا؟ هیچ جا … تجربه ما که می گوید گاهی می شود سه تا … گاهی می شود پنج تا … در اکثر مواقع هم می شود یکی… یا مثلا به بچه های مردم یاد می دهند هفتاد و پنج میلیون از یک بزرگتر است… که صدالبته نیست. کجایش بزرگتر است؟ عمرا … و یا خیلی اطلاعات غلط و به درد نخور دیگر که شما خودتان بلانسبت به عنوان آدم های تحصیل کرده و با سواد بهتر می دانید… بنابراین به نظر ما آدم عاقل اصلا نیازی نیست ریاضی بخواند، اتفاقا اینطوری ریاضتش هم کمتر می شود.
دو: علم اقتصاد: که خدا را صد هزار مرتبه شکر تکلیفش را همان اول کار، امام صاحب راحل با کلی دلیل و منطق و استدلال روشن کرد، خیال همه راحت شد…“مال خر است.” البته امام صاحب راحل نه هاااااا… علم اقتصاد. یعنی محاسبه سود و زیان و بهره و منفعت و … خر است. خیلی هم درست است. بالاخره یک سفره ای پهن شده، همه می نشینند دورش، هر کس به فراخور زورش، یا به فراخور غلظت ولایت مداریش یک چیزی بر می دارد، اگر هم دستش به چیزی نرسید، خب قناعت می کند، صوابش را می برد.بالاخره از پای این سفره کسی دست خالی بلند نمی شود، حداقل یارانه نقدی اش را بر می دارد…خب، این که دیگر نیاز به برنامه ریزی و محاسبه سود و زیان و این قرتی بازی ها ندارد… الهی نور به قبرش ببارد که اینقدر به فکر آب و برق مجانی، اتوبوس دو طبقه و زندگی معنوی مملکت بود. الهی به حق پنش تن دست این یکی را هم زودتر بگیرد، ببرد پیش خودش تنها نماند.
سه: علم پزشکی: که اساسا به نظر ما با توجه به ابتکار مقام معظم رهبری در طراحی نهضت فرزند آوری، کلا بی مصرف و بلااستفاده است. اصلا چه معنی می دهد وقتی یکی مریض می شود یا یک بلایی به سرش می آید یا سرش به صورت خودجوش با یک بلای سختی برخورد می کند، اینهمه هزینه کنیم درمان بشود؟ خب این یکی نشد، به جهنم، یکی دیگر. به کمر امت اسلامی که بیل نخورده … خرجش یک شب جمعه است و …. خدا را شکر امکانات عملیاتی اش را هم که همه دارند. دوا و دکتر و بیمارستان می خواهیم چه کار؟ علم پزشکی کیلویی چند؟
چهار: علوم انسانی کلا: یعنی هر علمی که یک جوری بالاخره به یک انسانی مربوط می شود. چرا؟… خب برای همین که به یک انسانی مربوط می شود دیگر. اصلا چه معنی دارد علوم به انسان مربوط بشود؟ خب به خدا مربوط بشود که خیلی بهتر است. یکی هم بیشتر نیست، حرفش را هم هر روز عوض نمی کند. الان هزار و چهار صد سال است دارد یک حرف می زند، هیچ مشکلی هم پیش نیامده. ولی انسان امروز یک حرف می زند، فردا یک اتفاقی می افتد یک حرف دیگری می زند. کلی هم مشکل به وجود می آورد.