واگرایی تهران و ریاض

حسین علیزاده
حسین علیزاده

در جدیدترین تنش لفظی بین تهران- ریاض، سعود الفیصل وزیرخارجه عربستان، ایران را به اشغالگری متهم کرده است. چنین توصیفی در ادبیات رسانه های عربی معمولا در توصیف اسرائیل به کار بسته می شود. پیش از این سابقه نداشت که یک مقام سعودی ایران را اشغالگر توصیف کرده باشد. از همین جا باید عمق تنش میان تهران – ریاض را دریافت؛ دو کشوری که به گفته سفیر پیشین ایران در ریاض، “دو بال جهان اسلام” هستند و هاشمی رفسنجانی یکی از افتخارات خود را این می دانست که معمار روابط دو کشور بعد از حج خونین بود.

در مقاله “ایران و عربستان در مسیر واگرایی فزاینده“، پیش بینی شده بود که هر چه بر تحولات جاری در منطقه بیشتر می گذرد، بر واگرایی تهران- ریاض افزوده می شود. اتهام دست داشتن عوامل مرتبط به ریاض در انفجار بیروت که نمایندگی فرهنگی ایران را هدف قرار داده بود و متقابلا اتهام عربستان به اینکه تهران در ناآرامی های مناطق شیعه نشین عربستان دست داشته تنها گوشه ای از تنش موجود در روابط دو کشور است.

شدت واگرایی دو کشور در این حقیقت نهفته که دو کشور از مرحله “رقابت منطقه ای” فراتر رفته و به “جنگ نیابتی” گام نهاده اند. در حالی که ریاض از دولت بحرین، اپوزسیون سوریه، سنی های عراق و یمن حمایت مالی و تسلیحاتی می کند، تهران از اپوزیسیون بحرین، دولت سوریه و شیعیان عراق و یمن حمایت مشابه می کند.

در این بین، سفر امیر عبداللهیان معاون وزیر خارجه ایران به ریاض و متعاقب آن ابراز آمادگی محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران برای دیدار از ریاض این گمان را تقویت بخشیده بود که دو کشور مایل به توقف مسیر واگرایی هستند که در نتیجه آن زیان های هنگفتی به منطقه وارد آمده است. (مراجعه شود به مقاله: سفر امیرعبداللهیان به عربستان؛ گشایش در روابط تیره تهران-ریاض؟)

اما به رغم خوش بینی موقتی که در پی دیدار امیرعبداللهیان از ریاض به وجود آمده بود، سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان اخیراً طی چند موضعگیری بسیار تند، مواضع جدیدی را علیه تهران بیان داشته که در نوع خود یکی از شدیدترین حملات لفظی او علیه تهران به شمار می رود.

در حالی که او پیشتر در سازمان ملل با همتای ایرانی خود دیدار کرده بود و گمان می رفت روابط به سوی گرم شدن پیش خواهد رفت، او در سخنانی در صحن علنی مجمع عمومی خواستار عقب‌ نشینی نیروهای ایرانی از خاک سوریه شد. همچنین در تازه ترین اظهاراتش، سعود الفیصل فراتر از سخنان پیشین خود رفت و ایران را متهم به اشغالگری کرد. او همچنین در کنفرانس خبری مشترکی که با همتای آلمانی خود داشت، اتهامات زیر را بیان داشت:

پر واضح است که چنین اظهاراتی به ویژه اشغالگر دانستن ایران تا چه حد بر تنش موجود بر روابط دو کشور خواهد افزود. با این توصیف، برابر نشاندن ایران و اسرائیل به عنوان دو کشور اشغالگر، خود گویای موضع جدیدی است که عربستان علیه ایران اتخاذ کرده است. پرسش این است که چنین حمله لفظی عربستان ناشی از چیست؟

این پرسش آنگاه مهم تر جلوه می کند که بدانیم علاء الدین بروجردی رییس کمیسیون سیاست خارجی مجلس در واکنش به اظهارات سعود الفیصل آن را به حساب “کبر سن و بیماری” او گذاشته و گفت: “اگر لفظ اشغالگری زیبنده کشوری باشد،‌ زیبنده عربستان سعودی خواهد بود که مردم بدون دفاعی را در بحرین تحت عنوان حضور نیروهای سپر جزیره سال‌هاست اشغال کرده و یک تخلف آشکار صورت داده است.”

شگفت اینکه در حالی که روابط فضای مناسبات دو کشور به شدت تنش آلود است، امیرعبداللهیان معاون وزیرخارجه ایران اظهارات سعود الفیصل را “متعارض با فضای حاکم بر مذاکرات دیپلماتیک دو کشور” توصیف کرده است.

 

مقابله داعش، عامل تشدید واگرایی تهران و ریاض

بر پرچم سیاه رنگ داعش همان شعارهایی (لا اله الا الله، محمد رسول الله) نقش بسته که بر پرچم سبز رنگ عربستان. داعش نماینده اسلام رادیکالی است که رهایی ملت های مسلمان را در بنیاد نهادن خلافت اسلامی و برچیدن مرزهای جغرافیایی می داند. این خلافت سرتاسر عربستان و کشورهای منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا را در قلمرو خود می داند. بی دلیل نیست که مقامات مذهبی عربستان، داعش را خارج از اسلام دانسته اند.

در عین حال خلافت داعش، ایران شیعه را نیز به عنوان نماینده دولت صفوی (که در رقابت با خلافت عثمانی بود) تهدید به نابودی کرده است.

به رغم اینکه گمان می رفت با ظهور تهدید مشترکی همچون داعش، مواضع دو کشور ایران و عربستان برای ریشه کردن کردن این تهدید به یکدیگر نزدیک شود،اما، مخالفت ایران با حضور در ائتلاف علیه داعش نشان داد که ایران به اهداف نهایی ائتلاف مشکوک است. در گمان تهران، هدف ائتلافی که به نام مقابله با داعش شکل گرفته، ضربه زدن به دولت بشار اسد است.

در ائتلافی مرکب از چهل کشور که امریکا برای مقابله با داعش گردآورده، شرط عربستان و برخی دیگر از کشورهای عربی عدم دعوت از ایران بود همچنان که شرط حضورشان در ژنو ۲ (۲۲ ژانویه ۲۰۱۴) برای رسیدگی به بحران سوریه نیز عدم دعوت از ایران بود.

عربستان در همسویی با ترکیه و برخی دیگر کشورها، داعش و دولت اسد را به موازات هم، عامل بی ثباتی در سوریه و منطقه می دانند. این دقیقا نقطه افتراق تهران و ریاض است چرا که جمهوری اسلامی حامی اسد و مخالف داعش است. از این رو، هر استراتژی نظامی که دولت اسد را هدف قرار داده باشد، یکسره از سوی جمهوری اسلامی مردود است.

اتحاد استراتژیک تهران- دمشق تا آنجاست که امیرعبداللهیان هرگونه تهدید امنیتی برای دولت سوریه را برابر با تهدید امنیتی اسرائیل دانسته و اعلام کرد که: “اگر ائتلاف ضد داعش بخواهد از طرف داعش به طرف تغییر حکومت در سوریه شیفت کند و به دنبال سیاست تغییر نظام در این کشور باشد به طور حتم دیگر حتی رژیم صهیونیستی نیز امنیت نخواهد داشت و ما در دفاع از متحدین خود هر اقدامی را که نیاز باشد و لازم بدانیم انجام خواهیم داد.”

به رغم اینکه تهران و ریاض؛ دو کشوری هستند که اسرائیل را به رسمیت نمی شناسند ولی جمهوری اسلامی به روشنی می داند که عربستان مشکلی برای به رسمیت شناختن اسرائیل ندارد. تنها شرط عربستان برای به رسمیت شناختن اسرائیل (که پیشتر توسط ملک عبدالله پادشاه این کشور اعلام شده بود) این است که اسرائیل به مرزهای ۱۹۶۷ بازگردد. در صورت تحقق این طرح عربستان که به تصویب اتحادیه عرب نیز رسیده، کلیه کشورهای عربی آمادگی دارند اسرائیل را در محدوده ارضی پیش از ۱۹۶۷ به رسمیت بشناسند.

اما، دشمنی جمهوری اسلامی با تل آویو تا آنجا پیش رفته بود که خواستار محو اسرئیل از نقشه جهان شده بود. در ارزیابی تهران، رژیم بشار اسد خط مقدم مقاومت علیه اسرائیل است؛ مقاومتی که عربستان هرگز مایل به پیوستن به آن نیست.

گو اینکه دشمن مشترک ( داعش) می باید عامل وحدت کشورهای تهدید شده ( ایران و عربستان و امریکا و..) شود، اما، از نظر تهران، هدف غائی از ائتلافی که اینک علیه داعش شکل گرفته، این ظرفیت را دارد تا به سقوط بشار اسد منتهی شود. چنین نگرانی، خود به پارامتری جدید تبدیل شده که در کنار دیگر پارامترهای پیشین، تنش تهران – ریاض را دامن زند تا آنجا که سعود الفیصل تهران را جزئی از مشکل منطقه بداند و نه راه حل آن.

با این حساب باید منتظر ماند و دید آیا ائتلاف علیه داعش به ائتلاف علیه اسد منتهی خواهد شد یا نه. اگر چنین شود که خواست عربستان و ترکیه نیز همین است، باید انتظار تنش های بیشتر بین تهران و ریاض و همچنین تهران- آنکارا را داشت.آنچه مسلم است اینکه ظهور پدیده ای همچون داعش نه تنها به همگرایی تهران و ریاض منتهی نشده که به تشدید آن نیز منجر شده است.