روایت شاهد عینی از:
سفر همیشه فروغ ، سهراب ، عشقی و…..
میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل در لحظه سفر همیشه،میر زاده عشقی وقتی به خون خودغلتید، صمد بهرنگی غریق ارس، فروغ فرخ زاد بر بستر سنگی، سهراب شهید ثالث که در غربت رخت بر بست و هنرمندان و چهره های دیگر بازگشته اند و درتهران بر دیوار نمایشگاهی حضور دوباره دارند بروایت شاهد عینی.
جهانگیرخان صوراسرافیل، نصرالله ملکالمتکلمین
هنری کربن می گوید:در عکاسی مستند، خلاقیت، یک فرآیند سریع و لحظه ای است، یک فوران است، یک عکسالعمل است. گذاردن دوربین در خط آتش چشم ها، و ربودن لحظه با این جعبه کوچک هر زمان که صحنه ای شما را متحیر ساخت، قاپیدن لحظه در میان هوا، بدون کلک، بدون اینکه فرصت دور شدن به آن بدهید. انگار یک نقاشی خلق شده است…و عکس های آزاده اخلاقی در گالری محسن تهران چنین مشخصاتی را دارد.تصاویری بازسازی شده از حوادث و رویدادهای تلخ روزگار سیاه تاریخ ایران.
اخلاقی در ثبت عکس های موجود در نمایشگاه می کوشد تا صحنه های قتل و مرگ مشاهیر و فرهنگیان و هنرمندان کشور را با دقت فراوان بازسازی کند.
روایت مرگ برجستگان تاریخ معاصرهمچون:“میرزا جهانگیرخان صور اسرافیل و نصرالله ملک المتکلمین”، “کلنل محمد تقی خان پسیان”، “میرزاده عشقی”، “محمد فرخی یزدی”، “آذر شریعت رضوی، مصطفی بزرگ نیا، احمد قندچی”، “فروغ فرخزاد”، “محمد مصدق”، “غلامرضا تختی”، “صمد بهرنگی”، “حمید اشرف”، “علی شریعتی”، “آیت الله سید محمود طالقان” ، “مهدی باکری” و سهراب شهید ثالث…
سهراب شهید ثالث
عکس های مستند اخلاقی در گالری محسن ، نمایش دنیای واقعی است به وسیلهی عکاس که قصدش تحلیل و تفهیم چیزی مهم به بیننده است. از آنجا که تعریف جهانشمولی دربارهی این بخش مهم و پیچیدهی عکاسی وجود ندارد تا تمامی جنبههای آن را در بر گیرد،هنرمند عکاس وجود تعاریف گوناگون را در قاب هایش اجتنابناپذیر کرده است. تناقضی میان ویژگیهایی که به عکس مستند نسبت داده میشود و صحنه های بازسازی شده ی فریم های عکاس این نمایشگاه وجود دارد که ممکن است ناشی از جدید بودن این بخش از عکاسی درایران باشد.رویدادی که شکل تولید آن درکشورمان به ندرت رخ داده است.
میرزاده عشقی
اخلاقی در ثبت عکس های خود به سراغ تدارک و ساخت اماکن مختلف وقوع حادثه می رود.او از بازیگان زیادی برای خلق لحظات مورد نیاز خود کمک می گیرد.عکاس رویدادهای موجود در قاب خود را طراحی می کند.به سراغ میزانسن رفته و رنگ ها و خطوط را خود ساخته و اجرا می کند.آن چه در عکس های اخلاقی خودنمایی می کند و برای مخاطب جذابیت دارد نوع نگاه وی به سوژه هاست.عکاس ناب ترین لحظات را از میان صدها فریم خود انتخاب می کند و در برابر دیدگان تماشاگر قرار می دهد.این بخش درخشان تلاش اخلاقی در برگزاری نمایشگاه است.
صمد بهرنگی
فرم عکسهای اخلاقی نیز، همگام با مفهوم و صحنههایی ست که تصویر میکند. ترکیب بندیهای پیچیده که در لحظهای دشوار خلق شدهاند و سلیقهٔ عکاسانه ما را در معرض قضاوت قرار میدهد. گریز از تقارن محض، زاویه دیدهای پنهان شده و یا از بالا، در حالی که در اکثر اوقات سوژهها، آگاه از تصویر شدن خویش نیستند و خود را رها کردهاند. چه از لحاظ طرز برخورد با دوربین و چه از لحاظ حرکات بدن به گونهای عمل میکنند که عاری از هرگونه ژست برای بهتر به نظر رسیدن هستند. این گونه تصویر کردن جهان اطراف به علاوهٔ قابهای تا حدود زیادی در هم ریخته با معلق نگه داشتن تعمدی سوژهها توسط عکاس، ریشه در عکاسی و عکاسانی مانند لی فِریدلندر و گری وینوگراند دارد که پس از جان سارکوفسکی پا به موزه هنرهای مدرن نیویورک گذاشتند و نگاه متفاوتی را به جهان عکاسی مستند عرضه کردند. میشود تا حدود زیادی عکسهای آزاده اخلاقی را در ادامهی همان نگاه و سنت تصویرگری مستند دانست. گونهای از مستند، که به واسطهٔ ویژگیهای بصری خود، سوژههای قالبا انسانی را تحت تاثیر وضعیتی که در آن قرار دارند و نامتعادل نشان میدهد و ضعفهای آشکاری را نشانه میرود که به جز در قابهای عکاس قابل تفکیک از زندگی روزمرهای که تجربه میکنیم نیستند. عکسهای آزاده اخلاقی هم در همین راستا و به واسطهٔ نوع ترکیب بندی و ریشههای آن، جامعهٔ معاصری که در آن زندگی میکنیم را ناآشنا جلوه میدهند و ما را وادار میکنند تا نگاهی دوباره به ارزشها، ایدئولوژیها، موقعیتها و حتی نوع پوشش و رفتار روزمره خود بیاندازیم و آنها را نقد کنیم و به این واسطه و در این فرآیند بسوزیم و از خاکستر خود دوباره به متولد شویم.