فرصت ایران و آمریکا

نویسنده

iranvaamric.jpg

جرج بوش، رییس جمهور ایالات متحده، هفته آینده راهی خاورمیانه می شود. این سفر در زمانی صورت می ‏گیرد که هم خطرات جدی پیش رو است و هم فرصتهایی را در بر دارد. میان ایالات متحده و اهدافش برای ‏برقراری ثبات در منطقه، موانع جدی وجود دارد که حل و فصل آنها بدون همکاری کشورهای منطقه امکان ‏پذیر نیست. زخم کهنه مساله فلسطینیان، اصلی ترین مشکل خاورمیانه تلقی می شود. ضمناً منازعات لبنان و ‏خشونتها درعراق، که از مقدار آن کاسته شده اما همچنان پا برجاست، تهدیدات جدی برای هر طرح صلحی ‏در این منطقه از دنیا محسوب می شوند. ‏

همه این مسائل یک ریشه مشترک دارد: مهمترین وجهه اشتراک را می توان در امکان نفوذ ایران در آنها ‏دانست. معذالک هیچ کس منکر این نیست که نقش ایران در ربع قرن گذشته، موجب تسهیل قابلیت جمهوری ‏اسلامی برای ایجاد تغییرات در منطقه شده است. مساله این است که آیا این تغییرات در جهت مناسب است یا ‏عکس آن؛ این خود تا حدی به رفتار بوش بستگی دارد.‏

شواهد فراوانی در دست است که تهران و واشنگتن به سوی یک لحظه تصمیم گیری حرکت می کنند. یکی از ‏این شواهد موضوع عراق است. فرماندهان ارشد ایالات متحده در آنجا از کاسته شدن شدت عملیات های ‏خشونت آمیز خبر داده اند که به معنی کاهش جریان انتقال پول و تجهیزات نظامی از سوی ایران به این کشور ‏است. ضمناً گزارش جدید امنیتی ایالات متحده هم با برخی تخمین ها راجع به امیال هسته ای ایران، فرصت ‏لازم برای برپایی گفتگو در این مورد و سایر موارد فیمابین با ایران را در اختیار جرج بوش قرار داده است. ‏

نقاط مشترک زیادی میان آمریکایی ها و ایرانی ها وجود دارد. هردو منافع حیاتی خود را در منطقه دارند و ‏تلاش زیادی برای گسترش نفوذ خود کرده اند. با این حال هیچیک قادر به تحمیل خواسته های خود بر دیگری ‏نبوده است. این مساله در صورت امکان می تواند اتفاق خوشایندی باشد زیرا ایران از دیرباز با برخی شرایط ‏منطقه دچار مشکل بوده است و حالا آمریکا هم در یکی از این مشکلات با ایران شریک شده است: لزوم ‏تاسیس یک کشور فلسطینی. هرچند هر دو کشور اختلاف نظرات فراوانی در مورد سرانجام این روند دارند ‏اما در عین حال، نقاط تلاقی فراوانی هم به چشم می خورد. همانطور که جنگ سرد توانست بدون شلیک حتی ‏یک گلوله خاتمه پیدا کند، مسابقه ایران و آمریکا هم می تواند تمام شود. ایران به هیچ وجه مانند اتحاد جماهیر ‏شوروی، یک تهدید استراتژیک به حساب نمی آید. ضمناً چالش ایدئولوژیک کمتری هم پیش رو دارد ؛ لذا به ‏تهران امید بیشتری نسبت به مسکو وجود دارد. این ها خود محورهای فعالی برای ثبات دست یافتنی هستند. ‏

این فرصت در اختیار هر دو کشور ایران و آمریکاست. البته سفر بوش شامل یک توقف کوتاه در جمهوری ‏اسلامی نیست، اما او می تواند سخنان مناسبی را در کشورهای دیگر بیان کند و علایم درستی را از طریق ‏کانال های غیر رسمی ارسال کند. اگر تهران هم پذیرای این نکات باشد، هر دو کشور خواهند توانست به ‏مجموعه ای از اهداف دست پیدا کنند که چندین نسل از زیر آن شانه خالی کرده اند. ولی اگر این دو نتوانند و ‏یا نخواهند این کار را بکنند، می توان انتظار آن چنان تنش هایی را داشت که وقایع چند سال گذشته در مقایسه ‏با آن، مثل یک زنگ تفریح در نظر آیند. ‏

منبع: دیلی استار – 5 ژانویه ‏